Skip to main content

رویای امانوئل: داستانی واقعی در باره امانوئل افوسو

معرفی کتاب
این داستان درباره پسر کوچولویی است که در کشور «غنا» با نقص عضو به دنیا می‌آید. او فقط یک پا دارد. مادرش نام او را «امانوئل» می‎گذارد. امانوئل هیچ‌وقت ناامید نمی‌شود و همواره تلاش می‌کند تا سرانجام به قهرمانی می‌رسد.

استلا، وقتی خیلی خیلی کوچولو بود

معرفی کتاب
در این داستان، «استلا» از تفکرات دوران کودکی‌اش می‌گوید. از همان زمانی که فکر می‌کرد یک لاک‌پشت است و درختان حرف می‌زنند. او هر شب به قصه‌های درختان گوش می‌کرد و نکته‌های مهمی درباره جنگل‌ها و درختان می‌آموخت. حالا که استلا بزرگ‌تر شده است، می‎تواند با مطالعه درباره هر یک از تفکرات کودکی‌اش، اطلاعات عمومی خود را افزایش دهد و برای برادر کوچکش، سام، قصه بخواند.

نیکولا کوچولو، شیطنت هم‌کلاسی‌ها

معرفی کتاب
«ژوفروا» به خاطر اینکه توپ را روی سر آقای ناظم انداخته است، از مدرسه اخراج می‌شود. بچه‌ها برای نجات دوستشان شورش می‌کنند. در این شورش که به مدیریت «نیکولا» انجام می‌شود، «اود» یکی دیگر از دوستان نیکولا نیز اخراج می‌شود. نیکولا تصمیم می‌گیردکه حقیقت را برای آقای مدیر تعریف کند.

نیکولا کوچولو، غذاخوردن در مدرسه، عالیه!

معرفی کتاب
نیکولا دوست ندارد در مدرسه غذا بخورد؛ ولی پدرش او را به این کار تشویق می‌کند و هدیه‌ای هم به او می‌دهد. نیکولا تصمیم می‌گیرد در مدرسه ناهار بخورد؛ اما هنگام غذا خوردن، اتفاقاتی رخ می‎دهد که نیکولا و دوستانش را با دردسری تازه مواجه می‌کند.

نیکولا کوچولو، کی می‌خواهد عروسک‌بازی کند؟

معرفی کتاب
« ماری ادویک» دختری سرسخت و عصبانی است که نمایش بازی می‌کند. نیکولا دوست دارد نمایش او را ببیند؛ اما مجبور می‌شود تمام روز، از عروسک‌های ماری مراقبت کند. نیکولا می‌ترسید دوستانش او را با عروسک‌ها ببینند؛ اما در حادثه‌ای، دست یکی از عروسک‌ها کنده می‌شود و نیکولا به دردسر می‌افتد. امانت‌داری از نکات مطرح در این داستان است.

اردشیر و پسرش

معرفی کتاب
«اردشیر» پادشاه بزرگ و قدرتمندی است. همسرش با ریختن زهر در غذای او قصد جانش را می‌کند؛ ولی اردشیر از این موضوع آگاه شده و دستور قتل زن را می‌دهد. فردی که مأمور کشتن زن است، متوجه می‌شود که او باردار است و دلش به رحم می‌آید. چند ماه بعد نوزاد به دنیا می‌آید، درحالی‌که هیچ‌کس از وجودش باخبر نیست.

ابراهیم و سه امتحان

معرفی کتاب
حضرت ابراهیم بسیار ثروتمند بود. فرشته‌ها گفتند، او سرگرم دارایی خود است و خدا را عبادت نمی‌کند. خداوند ابراهیم را آزمایش‌های گوناگون می‌کند و او از آزمایش‌ها سربلند بیرون می‌آید و ثابت می‌کند که انسانی بلندمرتبه و پاک است.

روباهی که می‌ترسید

معرفی کتاب
روباهی که به دنبال شکار است، تکه گوشت بزرگی را می‌بیند. روباه گرسنه بدون فکر به طرف گوشت حمله می‌برد و در دام می‌افتد. روباه به فکر نجات است که صیاد از راه می‌رسد. روباه خودش را به مردن می‎زند. صیاد که روباه را مرده می‌بیند، یکی از گوش‌های او را می‌بُرد. روباه بیچاره که یک گوش خود را از دست داده، به فکر فرار است که مرد دیگری از راه می‌رسد و... .

اسکندر و آب حیات

معرفی کتاب
این داستان درباره اسکندر مقدونی است. پادشاهی که بسیاری از کشورها را فتح کرده است. روزی او در کتابی می‌خواند که چشمه‎ای به نام چشمه آب حیات وجود دارد که هر کس از آن بخورد؛ زندگی جاودانی می‌یابد. او تمام جهان را می‎گردد؛ ولی هرگز آن چشمه را پیدا نمی‌کند.

مرد حریص و فرشته مرگ

معرفی کتاب
«شعبان» مردی است که تمام فکرش جمع کردن پول است. او نه خودش از پول‌ها استفاده می‌کند و نه به دیگران کمک می‌کند. شعبان با بدبختی و فقر زندگی می‎کند و حاضر نیست به پول‌هایی که زیر خاک جمع کرده است، دست بزند. سال‌ها می‌گذرد و بالاخره روزی که تصمیم می‌گیرد از ثروتش استفاده کند، فرشته مرگ به سراغش می‌رود.