استلا، وقتی خیلی خیلی کوچولو بود
معرفی کتاب
در این داستان، «استلا» از تفکرات دوران کودکیاش میگوید. از همان زمانی که فکر میکرد یک لاکپشت است و درختان حرف میزنند. او هر شب به قصههای درختان گوش میکرد و نکتههای مهمی درباره جنگلها و درختان میآموخت. حالا که استلا بزرگتر شده است، میتواند با مطالعه درباره هر یک از تفکرات کودکیاش، اطلاعات عمومی خود را افزایش دهد و برای برادر کوچکش، سام، قصه بخواند.
نیکولا کوچولو، کی میخواهد عروسکبازی کند؟
معرفی کتاب
« ماری ادویک» دختری سرسخت و عصبانی است که نمایش بازی میکند. نیکولا دوست دارد نمایش او را ببیند؛ اما مجبور میشود تمام روز، از عروسکهای ماری مراقبت کند. نیکولا میترسید دوستانش او را با عروسکها ببینند؛ اما در حادثهای، دست یکی از عروسکها کنده میشود و نیکولا به دردسر میافتد. امانتداری از نکات مطرح در این داستان است.
اردشیر و پسرش
معرفی کتاب
«اردشیر» پادشاه بزرگ و قدرتمندی است. همسرش با ریختن زهر در غذای او قصد جانش را میکند؛ ولی اردشیر از این موضوع آگاه شده و دستور قتل زن را میدهد. فردی که مأمور کشتن زن است، متوجه میشود که او باردار است و دلش به رحم میآید. چند ماه بعد نوزاد به دنیا میآید، درحالیکه هیچکس از وجودش باخبر نیست.
روباهی که میترسید
معرفی کتاب
روباهی که به دنبال شکار است، تکه گوشت بزرگی را میبیند. روباه گرسنه بدون فکر به طرف گوشت حمله میبرد و در دام میافتد. روباه به فکر نجات است که صیاد از راه میرسد. روباه خودش را به مردن میزند. صیاد که روباه را مرده میبیند، یکی از گوشهای او را میبُرد. روباه بیچاره که یک گوش خود را از دست داده، به فکر فرار است که مرد دیگری از راه میرسد و... .
مرد حریص و فرشته مرگ
معرفی کتاب
«شعبان» مردی است که تمام فکرش جمع کردن پول است. او نه خودش از پولها استفاده میکند و نه به دیگران کمک میکند. شعبان با بدبختی و فقر زندگی میکند و حاضر نیست به پولهایی که زیر خاک جمع کرده است، دست بزند. سالها میگذرد و بالاخره روزی که تصمیم میگیرد از ثروتش استفاده کند، فرشته مرگ به سراغش میرود.