Skip to main content

فرمانده 17 ساله:‌ روایت زندگی شهید حمیدرضا محمدی فرمانده تخریب لشکر 17 علی‌بن‌ابی‌طالب‌علیه‌السلام

معرفی کتاب
این کتاب داستان زندگی شهید حمیدرضا محمدی را براساس روایت‌هایی از زبان خانواده، آشنایان و دوستان این شهید بزرگوار، روایت می‌کند. شهید محمدی یکی از جوان‌ترین فرمانده‌های جنگ بود که در سن 17 سالگی به مقام فرماندهی گردان تخریب لشکر 17 علی ابن ابی‌طالب(ع) رسید و از افراد تأثیرگذار دفاع مقدس بود.
نویسنده داستان حاضر زندگی این شهید گران‌قدر را از زمانی‌که در شهر محلات متولد شد، تا زمان نوجوانی که در جبهه‌های غرب شروع به دفاع از میهن کرد و در سال 1362 نیز به شهادت رسید، بازگو کرده است.

خوش به حال میرزا: رمانی بر‌اساس زندگی شهید ابوالفضل صفایی

معرفی کتاب
این داستان درباره تحول و بازگشت به‌ راه درست است. ماجرا از روایت زندگی پسر نوجوانی به نام محمدجواد آغاز می‌شود که سربه‌راه نیست و اهل دعوا و کارهای خلاف است. والدین او برای اینکه فرزندشان به راه راست برگردد او را نزد مشاور می‌برند. مشاور که مردی جاافتاده و دنیا دیده است محمدجواد را با سرگذشت شهید ابوالفضل صفایی آشنا می‌کند؛ شهیدی که همچون محمدجواد در ابتدا در راه درستی قدم برنمی‌داشت. اما به دعوت انسان‌های پاک پاسخ مثبت داد و به مقام شهادت رسید. نویسنده سعی دارد تا نوجوانان را با چگونگی متحول شدن و بازگشت به راه نیک آشنا کند.

دارزن: زندگینامه داستانی اصغر اقلیدی

معرفی کتاب
کتاب حاضر زندگینامۀ داستانی اصغر اقلیدی از روزهای انقلاب تا اسارت در زندان‌های حزب کومله است. یکی از ویژگی‌های این کتاب نگارش گفت‌وگوها با لهجۀ شیرازی است. گویا نویسنده قصد داشته با حفظ لهجه، اصالت قهرمان قصه را حفظ و برجسته کند. داستان با زبانی ساده و روان ماجراهای زندگی اصغر اقلیدی را روایت می‌کند و همچنین تصویر واضحی از زمانه و روزگار او به خوانندگان ارائه می‌نماید.

کجا بال کبوتر می‌فروشند؟

معرفی کتاب
این کتاب، دوبیتی‌هایی درباره خدا، شهدا و سنگرهای جنگ است و سعی دارد تا حال و هوای دفاع مقدس را به مخاطب خود منتقل کند. شاعر از حسرت خود برای نرسیدن به شهادت و یاد دوستان سفرکرده‌اش و حق آن‌ها بر گردن دیگران می‌گوید. او می‌خواهد با این دوبیتی‌ها مقام شهید و شهادت را در اوج کمال، به خواننده برساند.
«همیشه خاک پای همسفرهاست/ سرش بر شانه خونین جگرهاست/ به دنبال دلم دیگر نگردید/ دلم از ایل مفقودالاثرهاست»

خیرالنسا؛ طرحی از یک زندگی به روایت بانو‌ خیرالنسا صدخرویء

معرفی کتاب
این داستان درباره خانمی به نام خیرالنسا است که هنگام رفتن پسران روستا به جبهه، همراه با زنان و دختران کار پشتیبانی از جبهه را آغاز و نان و آذوقه برای رزمندگان ارسال می‌کنند. این کتاب ما را با نقش مهم و مؤثر زنان در سال‌های جنگ تحمیلی آشنا می‌کند.

من مصطفی چمران هستم: مرد روزهای سخت

معرفی کتاب
این کتاب روایت‌گر یکی از خاطرات دوره کودکی شهید مصطفی چمران است. او از زمان کودکی به تعمیر لوازم علاقه‌ای فراوان و استعداد خاصی در مهندسی داشت. نویسنده بدون پرداختن به دوره بزرگ‌سالی و نقش این شهید نامدار در عرصه نظامی و دفاع مقدس، یکی از خاطرات کودکی شهید چمران که در سن کم توانسته بود وسیله‌ای مهم را تعمیر کند و کار محله را راه بیندازد روایت کرده است.
زاویه دید کتاب پیش‌رو اول شخص مفرد است و انگار که از زبان خود شهسد مصطفی چمران بازگو شده‌اند.

از چیدن تا هور

معرفی کتاب
این کتاب داستان زندگی حاج محمدباقر سروستانی، رزمنده و آزاده جنگ تحمیلی، را از زمان تولد و کودکی، تا هنگام اسارت ایشان و حوادثی که در دوران دفاع‌مقدس رخ داده است، روایت می‌کند. زبان این کتاب داستان‌گونه است و با توصیف و تشبیه‌هایی از فضای روستای باغملک و جبهه همراه است.
در انتهای اثر عکس‌هایی از محمدباقر سروستانی، کودکی ایشان و خانواده‌شان ارائه شده‌اند.

اسم من چفیه است

معرفی کتاب
در کتاب چفیه توضیح می‌دهد که همیشه در کنار و همراه رزمندگان بوده و کاربردهای مختلفی برایشان داشته است. مثلاً در مقابل انفجارهای شیمیایی صورتشان را می‌پوشانده است. گاهی سجاده، گاهی سفره، گاهی سایبان‌شان می شده و در نهایت به‌عنوان یادگاری از جنگ در خانه‌هاست.

اسم من پلاک است

معرفی کتاب
"من یک شناسنامه فلزی هستم. جنس من از فلز مخصوصی است که نه زنگ می زند و نه در آتش می سوزد ...." در این کتاب پلاک راوی است و با زبان خودش حرف زده و از کاربردهایش برای سربازان و نقش خودش در جنگ می‌گوید.

اسم من خاکریز است

معرفی کتاب
خاکریز توضیح می دهدکه چطور او را می سازند. چه نقشی برای کمک به رزمنده ها دارد.گاهی از جنس ارتباط عاطفی اش با سربازها می گوید و اینکه حالا تنها شده و کسی سراغش را نمی گیرد و ....