تو خیلی خرس بدی هستی!
معرفی کتاب
دختر وارد غار خرسی میشود تا بادبادکش را که داخل غار رفته است بیرون بیاورد. خرسی تکانی میخورد و بادباک کاغذی خراب میشود. دختر از بالای کوه تا خانه پای خود را گرومپگرومپ به زمین میکوبد و مدام تکرار میکند: خرسی بد! خرسی بد! اما خرسی فکر میکند اصلا بد نیست و فقط دختر زیادی عصبانی شده است. برای همین خرسی هم یک فکر بد خرسی به سرش میزند و تا پایین کوه گرومپگرومپ میرود...
میخواهی دوست من باشی؟
معرفی کتاب
موش سبز غمگین است؛ چون هیچ کس نمیخواهد با او حرف بزند. موشهای خاکستری به او میگویند: « ما نمیخواهیم دوست تو باشیم.» به همین علت، یک روز موش سبز، مقداری نان و پنیر در بقچهاش میگذارد و به راه میافتد تا یک دوست پیدا کند...؛ اما هیچ کس با او دوست نمیشود و موش سبز علت این رفتار را نمیداند. او چگونه میتواند یک دوست خوب پیدا کند؟
بیا با هم بترسیم!
معرفی کتاب
دو دوست شجاع میخواهند سوار بر "چرخۀ وحشت" شوند. آنها شاید کمی ترسیده باشند. اما تصور چیزهای ترسناکتر، کمی از ترسشان میکاهد؛ مثلا یک وان پر از عنکبوتهای پشمالو، یک گودال پر از مواد مذاب، یک تابه پر از مورچۀ سرخ شده. این دو دوست بالاخره خواهند فهمید که قرار نیست چرخۀ وحشت به اندازۀ یک موجود عجیب و غریب با چشمهای صورتی و دندانهای مودار ترسناک باشد.
من زی هستم: دوست زی
معرفی کتاب
"زی" یک بچه قورباغه است. او یک دوست هم دارد که ساعات زیادی را با هم میگذرانند. آنها خیلی شبیه هم نیستند. اما همدیگر را دوست دارند و از تفاوتهای یکدیگر لذت میبرند. طراحی کتاب به گونهای است که در بیشتر صفحات، دوست زی، در بخشی از صفحه قرار دارد که میتوان آن را به شکلی جداگانه ورق زد. این طراحی در کنار خواندن داستان، برای کودکان سرگرمی بیشتری فراهم میکند.
پیشی کوچولو دوست پیدا میکنه
معرفی کتاب
"پیشی کوچولو" عاشق بازی کردن است. او روزی بیرون میرود تا با دوستانش بازی کند. از پرنده میپرسد با من بازی میکنی؟ اما پرنده میخواهد لانه بسازد و وقت بازی کردن ندارد. سنجاب، خرگوش، اردک، قورباغه و پروانه نیز هر کدام مشغول کاری هستند. پیشی که دیگر ناامید شده است ناگهان صدایی میشنود: ناراحت نباش، بیا با هم بازی کنیم...
ده پرنده زرد و سبز و آبی
معرفی کتاب
این کتاب داستان ده پرندۀ کوچک را تعریف میکند. پرندههایی که یکی یکی روی شاخۀ درخت میآیند و برای گرم شدن به هم میچسبند. طراحی هر صفحه به گونهای است که تصویر هر پرنده در همان صفحه باقی میماند و با کوچکتر شدن صفحات بعد، پرندههای دیگر نیز در کنار پرندۀ قبل قرار میگیرند. اما یکی از این ده پرنده دوست ندارد روی شاخهای که دوستانش نشستند، بیاید. تا طلوع خورشید زمان زیادی باقی مانده است و پرندۀ تنها دیگر طاقت سرما را ندارد. اگر دوست داشتید، تا این پرندۀ لجباز یخ نزده است کتاب را تا صفحۀ آخر بخوانید. شاید بتوانید نجاتش دهید.
یک دوست تازه
معرفی کتاب
"خرگوشک" بیشتر اوقات نقاشی میکشید. او به دوستانش هم نقاشی کردن را یاد میداد. تا اینکه یک روز دوستی جدید پیدا کرد. یک گل سرخ. او هر روز به دوست جدیدش سر میزد و دوستان قدیمیاش دیگر او را نمیدیدند. تا اینکه یک روز باد تندی دوست جدید را با خود برد و خرگوشک افسرده و ناراحت به خانه برگشت. اما دوستان قدیمی تنهایش نگذاشتند و برای او هدیههای زیبا بردند. تصویرپردازی کتاب به گونهای است که تمام صفحات با رنگ پر شدهاند و فضای یک اثر نقاشی شده را به خواننده منتقل میکنند. حالاتی که خرگوشک با دوست جدیدش داشت، همه در قالب نقاشیهایی روی کاغذ روایت شدند. سایهروشنها، استفاده از تکنیک پاشیدن رنگ و تکنیکهای دیگر در کار با آبرنگ، از زیباییهای تصویرپردازی در هر صفحه از این کتاب هستند.
ماهی قرمز، ماهی طلایی
معرفی کتاب
ماهی قرمز و ماهی طلایی با هم زندگی میکنند. روزی صیادان ماهی طلایی را صید میکنند و ماهی قرمز تنها و غمگین میشود؛ اما خبر ندارد که پرندهها تور صیادها را پاره کرده و ماهی طلایی را به دریایی بردهاند که آبش طلایی است و ماهی طلایی در آنجا با آرامش زندگی میکند. بعد از مدتی، پرندهها ماهی قرمز را هم به دریای طلایی میبرند. ماهی قرمز از بودن با ماهی طلایی خوشحال است؛ اما نمیتواند آنجا زندگی کند و میخواهد به دریای خودش بازگردد.