Skip to main content

دماغ دراز

معرفی کتاب
این داستان درباره یک ماهی اوزون‌برون درحال انقراض است که می‌ترسد وارد رودخانه شود.او در بین راه رودخانه با یک حلزون برخورد می‌کند. حلزون ماهی را قانع می‌کند که واردشدنش به رودخانه و به دنیاآوردن ماهی‌هایی همچون خودش بسیار مهم است. اوزون‌برون درحالی‌که داشت به حرف‌های حلزون فکر می‌کرد، وارد رودخانه شد و به زندگی و دنیای جدیدش سلام کرد.
در لابه‌لای این کتاب اطلاعات علمی بسیاری درباره ماهی‌ها و اهمیت حفظ گونه‌های دریایی عنوان شده‌اند.

چشمه‌ای که مال ماه بود

معرفی کتاب
این کتاب درباره خرگوش‌های یک جنگل است که فیل‌ها آن‌ها را اذیت می‌کنند. یک روز خرگوش‌ها تصمیم می‌گیرند چاره‌ای بیاندیشند. یکی از خرگوش‌ها که باهوش‌تر از بقیه بود پیشنهاد داد که به فیل بزرگ بگویند:«ماه به چشمه آمده و گفته اگر فیل بزرگ به ظلم‌هایش ادامه دهد او را کور می‌کند». فیل اول فریب آن‌ها را باور نکرد و خرطومش را داخل چشمه کرد، اما زمانی که عکس ماه در آب تکان خورد، فیل فکر کرد که ماه عصبانی شده است. او ترسید و همراه با باقی فیل‌ها از آن جنگل رفتند.

!In My Opinion

معرفی کتاب
این داستان مصور که به زبان انگلیسی ترجمه شده، درباره روباهی است که به تازگی از سیرک به جنگل آمده و سبک زندگی متفاوت و جدیدی را به حیوانات معرفی کرده است. حیوانات که از عجیب‌بودن روباه خوششان آمده، به او در تمام زمینه‌ها اعتماد می‌کنند و این وضعیت باعث رخ‌دادن حوادثی می‌شود. خواندن این داستان به زبان انگلیسی مهارت زبان‌آموزی مخاطبان را تقویت می‌کند.

از من چرا می‌ترسی؟

معرفی کتاب
این داستان درباره خرگوش کوچولو، بینگ، و دوستانش است که می‌خواهند به حیوانات غذا بدهند اما حیوانات از آن‌ها می‌ترسند و فرار می‌کنند. کودکان به همدیگر پیشنهادهایی می‌دهند تا حیوانات از آن‌ها کمتر بترسند و بهترین راه برای این کار، ساکت ایستادن و آرام آرام غذادادن است.

مریض شده! چه کار کنم؟

معرفی کتاب
این داستان درباره روزی است که فلاپ، دوست خرگوش کوچولوی داستان، مریض شده است و به کمک و پرستار نیاز دارد. خرگوش کوچولو، بینگ، او را به تخت خواب می‌برد، برایش قصه می‌خواند و عسل آبلیمو درست می‌کند تا حال دوستش سریع‌تر بهتر شود.
هدف نویسنده ترغیب و تشویق کودکان به کمک‌کردن به همدیگر در هنگام بیماری‌ها و سختی‌ها است.

شعرای جیک‌جیکونه

معرفی کتاب
کتاب «شعرهای جیک جیکونه» حاوی 16 شعر کودکانه و ساده است. شاعر حیوانات و زندگی آن‌ها و دنیای اطراف کودک را به زبانی ساده و بی‌آلایش ترسیم کرده است. با خواندن شعرها کودک علاوه بر سرگرم شدن با نوع زندگی حیوانات آشنا می‌شود. شعرهای این کتاب عبارت‌اند از: «شعرای جیک جیکونه»، «گل‌باقالی»، «کفشدوزک»، «کلاه مخملی»، «کوچه‌ی مورچه»، «میومیو یعنی چی؟ »، «کی گفته؟ »، «اژدها»، «چتر»، «جای پا»، «من»، «خبر»، «نخود نخود»، «کوه سفید»، «بوس نرم» و «پیش‌پیش‌پیش». در شعر کفشدوزک می‌خوانیم: نه نخ دارم، نه سوزن/ نه کفشی رو می‌دوزم/ پس می‌شه لطفاً بگین/ من چرا پینه‌دوزم؟

بره کوچولو و زنبور مهربان

معرفی کتاب
این داستان درباره بره‌ای است که از گله دور شده و در چاه افتاده است. بره آن‌قدر فریاد می‌زند تا بالاخره زنبور صدای او را می‌شنود و به سراغش می‌رود. بره به زنبور می‌گوید که از گله جدا افتاده و به کمک نیاز دارد. زنبور پرواز می‌کند تا به سگ گله می‌رسد و برای او تعریف می‌کند که بره در چاه افتاده است. سگ گله و گوسفندان کنار چاه می‌آیند و بره را بیرون می‌آورند. در انتهای کتاب، تصویری از یک هزارتو وجود دارد که کودک باید مسیر پرواز زنبور را تا پیش سگ گله، از روی آن مشخص کند.

شناخت حیوانات مزرعه

معرفی کتاب
آشنایی با حیوانات مزرعه و تماشای تصاویر فانتزی و جذاب آن‌ها برای کودکان کنجکاو بسیار جذاب است. در این کتاب کودکان ضمن آشنایی با انواع حیوانات مزرعه و نحوه زندگی‌شان در قالب شعر کودکانه و عامیانه، نام آن‌ها را به فارسی و انگلیسی نیز می‌آموزند.

جویی من کجاست؟

معرفی کتاب
این کتاب درباره کانگورویی است که دنبال فرزندش، جویی، می‌گردد. مادر جویی تصور می‌کند فرزندش از خانه بیرون رفته است و می‌خواهد قبل از اینکه شام سرد شود او را به خانه بازگرداند. او مسافت بسیار زیادی را به دنبال جویی می‌گردد. او از شهرها، کشورها و قاره‌های متعددی عبور می‌کند و در نهایت متوجه می‌شود جویی در کیسه به خود او چسبیده است و از خانه بیرون نرفته بود.
این داستان قصد دارد کودکان را با توانمندی کانگوروها در پریدن و سرعت آن‌ها آشنا کند.
در انتهای کتاب درباره انواع کانگوروها، خصوصیت‌های آن‌ها، نوع تغذیه‌شان و... اطلاعات فراوانی ارائه شده‌اند.

زرافه کوچولو

معرفی کتاب
این داستان درباره زرافه کوچکی است که آرزو دارد گردنش کوتاه شود تا بتواند با خرس کوچولو و خرگوش کوچولو قایم‌باشک بازی کند. جغد دانا به زرافه پیشنهاد می‌دهد به‌سراغ درختان پشت کوه برود، چون آن‌ها می‌توانند آرزویش را برآورده کنند. زرافه کوچولو زمانی که به درختان خیلی بلند پشت کوه می‌رسد متوجه می‌شود قدش به برگ‌های درختان نمی‌رسد و ناچار می‌شود علف‌های روی زمین را بخورد. او که بابت این قضیه دل‌درد می‌گیرد به دشت برمی‌گردد و از جغد می‌خواهد که گردنش دوباره بلندشود. جغد دانا به او می‌خندد و می‌گوید که گردنش اصلاً کوتاه نشده، بلکه درختان پشت کوه خیلی بلند هستند. زرافه کوچولو متوجه می‌شود هرچیزی در جای خودش خوب است و داشتن گردن بلند برای زرافه لازم است.
نویسنده قصد دارد به مخاطبان بگوید:«قدر داشته‌های خودشان را بدانند».