Skip to main content

قطار فراری

معرفی کتاب
«چوچو» لوکوموتیو بخار کوچولویی بود که با واگن‌های پر از مسافر و بارها و بسته‌های پستی، از ایستگاهی در شهر کوچک به ایستگاه مهمی در شهر بزرگ می‌رفت و برمی‎گشت. روزی فکر کرد که چقدر از این کار خسته شده است و اگر این واگن‌ها نباشند، می‎تواند به تنهایی، خیلی راحت و آسان حرکت کند. آن وقت همه مردم او را نگاه می‏‌کنند و می‏‌گویند: «به‌به! چه قطار زرنگی!». روز بعد چوچو به تنهایی راه افتاد و...؛ اما او بدون لوکوموتیو‌ران و مأمور سوخت تا کجا می‎توانست پیش برود؟

پیدایش صنعت

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه داستان‌های شگفت‌انگیز علم است که می‌کوشد داستان علم و فناوری را بازگویی ‏‌کند. جدول‎های زمانی که در پایین صفحات آمده‎اند، پیشرفت‌های اصلی و مهم هر دوره را نمایش می‎دهند. جدول زمانی موضوعی نیز در هر فصل اطلاعاتی تفصیلی‌تر به دست می‏‌دهد. «ذوب آهن»، «موتوربخار» و «راه‎آهن»، از مطالب کتاب است.

بریم و بیایم با کشتی

معرفی کتاب
«مینو» و «مانی» با پدر و مادرشان و با کشتی به جزیره «کیش» سفر می‌کنند. کشتی سوت بلندی می‌شود و حرکت می‌کند. بعد از چند دقیقه بچه‌ها دلفینی را می‌بینند که سرش را از آب بیرون آورده است و مرغ‎های دریایی که بالای سرشان پرواز می‌کنند. آن‌ها چند نفر را می‌بینند که در حال صید مروارید هستند. مینو و مانی از پنجره‌های پایین کشتی می‌توانند زیر دریا را تماشا می‌کنند.

بریم و بیایم با اتوبوس

معرفی کتاب
پدر «مینو» و «مانی» آن‌ها را به تهران‌گردی می‌برد. بچه‌ها در میدان آزادی سوار اتوبوس می‌شوند. مینو و مانی دورتادور شهر تهران را می‎گردند و ساختمان‌های قدیمی این شهر را می‌بینند. آن‌ها به جاهای مختلفی سر می‌زنند، جاهایی مثل میدان «حسن‌آباد»، «سردرباغ ملی»، «بازار تهران» و... . مینو خیلی دلش می‎خواهد که مادرش هم این ساختمان‌ها را ببیند.

بریم و بیایم با سرویس مدرسه

معرفی کتاب
این داستان درباره ماشین «ون» کوچولویی است که سرویس مدرسه شده است. روز تولد «مینو»، مادر کیک شکلاتی می‌پزد تا او به مدرسه ببرد. مادر هم سوار سرویس می‌شود تا کیک را به مدرسه برساند. جلوی در مدرسه بچه‌ها برای مینو تولدمبارک می‌خوانند و آقای راننده هم برای او هفت بار بوق می‌زند و برای ون کوچولو که دو ساله شده است، دو تا بوق می‌زند.

بریم و بیایم با هواپیما

معرفی کتاب
«مینو» و «مانی» با پدر و مادرشان سوار هواپیما می‌شوند. آن‌ها هر دو دوست دارند کنار پنجره بنشینند تا بیرون را تماشا کنند. هر چه هواپیما بیشتر اوج می‌گیرد، ساختمان‌ها کوچک‌تر می‌شوند. هواپیما از بالای کوه‌ها عبور می‌کند. در طول پرواز، مانی تصمیم می‌گیرد خلبان شود و بعد تصمیمش عوض می‌شود، او می‌خواهد کوهنورد شود و وقتی از روی جنگل عبور می‌کنند، تصمیم می‎گیرد شکاربان شود!

بریم و بیایم با قطار

معرفی کتاب
این کتاب درباره رفت و آمد با قطار است. عید نوروز «مانی» و «مینو» با پدر و مادرشان، سوار قطار می‌شوند. قطار سوت بلندی می‌کشد و به طرف شهر «مشهد» حرکت می‌کند. قطار خیلی سریع حرکت می‌کند و کوه‌ها و کویر خشک را پشت سر می‌گذارد. مینو و مانی باید شب در قطار بخوابند؛ چون هنوز به مقصد نرسیده‌اند. با طلوع خورشید آن‌ها به مشهد می‌رسند و به خانه مادربزرگشان می‌روند.

بریم و بیایم با آمبولانس

معرفی کتاب
در بازی اسکیت، پای «مینو» زخمی می‌شود. مادر با اورژانس تماس می‌گیرد، آمبولانس چراغ گردانش را روشن می‌کند و آژیرکشان حرکت می‌کند. ماشین‌ها از سر راه آمبولانس کنار می‌روند و پلیس چراغ قرمز را سبز می‌کند. آمبولانس حتی از اتوبوسی که در مسیر ویژه حرکت می‌کند، جلو می‌زند و خودش را به مینو می‌رساند.

سفر با قطار حیوانات

معرفی کتاب
در این کتاب شما ماجرای سفر حیوانات مختلف با قطار را می‌خوانید. یک حیوان سوار قطار می‌شود و ایستگاه بعد پیاده می‌شود. در همان ایستگاه دو حیوان دیگر سوار می‌شوند و به این ترتیب در ایستگاه آخر ده حیوان سوار قطار می‌شوند. یک قطار در تمام صفحات وجود دارد و از میان آن‌ها می‌گذرد.

سفر با اتوبوس مدرسه

معرفی کتاب
سرویس زرد مدرسه باید ده بچه را سوار کند. بچه‌ها یکی یکی سوار می‌شوند. هر کدام چیزی زیر لباسشان پنهان کرده‌اند. اتوبوس در تمام صفحات وجود دارد و کودکان می‌توانند از پشت پنجره‌ها، بچه‌هایی را که روی صندلی نشسته‌اند، ببینند. پایان کتاب متوجه خواهید شد آن‌ها چه چیز با خود داشتند.