شب آفتابی
معرفی کتاب
این کتاب درباره شخصیت «حر بن یزید ریاحی» است؛ فرماندهای که به دستور «یزید بن معاویه» برای سد کردن راه سپاه امام حسین (ع) عازم شد و همانطورکه دستور داشت، پیش از رسیدن کاروان امام (ع) به کوفه، با سپاه خود راه را بر ایشان بست. اما حر هنگام حرکت و اعزام به این مأموریت، ندایی غیبی شنید که او را به بهشت نوید میداد و وقتی راه کاروان امام حسین (ع) را سد کرده بود، معنای آن ندای غیبی را نمیفهمید. حر با دمیدن آفتاب صبح عاشورا، باور کرد که جنگ با حسین بن علی (ع) جدّی است و بناست امام و یارانش در جنگی نابرابر کشته شوند؛ بنابراین از لشکر «عمر بن سعد» که فرماندهی سربازان کوفی و شامی را برعهده داشت، کناره گرفت و خود را به امام حسین (ع) رساند تا جزو سپاهیان دوزخی نباشد... .
تنی
معرفی کتاب
این کتاب، رمانی در ژانر اجتماعی است که تلاش میکند تصویری ملموس از زندگانی یک خانواده روحانی و زیستِ طلبگی، ارائه کند. داستان از زبان پسری 17ساله روایت میشود؛ پسری که در جامعه مذهبی، اولین سالهای جوانی خود را میگذراند و در یافتن رشته و راه زندگی دچار تردید و ابهام است. گم شدن «عطا»، برادر او، در بازیافتن راهی که گم کرده، اثرگذار میشودو....
تاوان عاشقی
معرفی کتاب
"آلاء" دختر دانشجوی بیست و پنج ساله مسلمان اهل غزه در دانشگاه "الازهر" درس می خواند. پدرش نظامی و مادرش استاد تاریخ و دو برادر دارد به نام های "نمر" که سه سال از او بزرگتر است و "سامر" سه سال از آلاء کوچکتر است. آلاء از پنج سالگی به همراه خانواده به لیبی می رود و در هفده سالگی به غزه برمی گردند. پدرش چون به نیروهای سازمان های مبارز فلسطینی آموزش می داده مطرود فلسطین محسوب می شود و در همانجا می ماند. او به همراه 4 دانشجو در فضای مجازی فعالیت های سیاسی انجام می دهند. آنان فراخوان تجمع و اعتراض می دهند و علیه تحریم، کمبود امکانات، سختگیری برای سفر به خارج از غزه و محاکمه خائنین حکومتی شعار سرمی دهند و ....
سلام بر میت
معرفی کتاب
این کتاب، داستان طلبه جوانی است که برای آموزش قرآن در ماه رمضان، به روستایی رفته اما با نیامدن روحانی روستا، مجبور میشود جای او را بگیرد، منبر برود و برای مردههای روستا نماز میّت بخواند. اما او از کودکی، ترسی به دل دارد که در جوانی هم گریبانش را گرفته؛ ترس از مرگ و مردهها! بهقدری که آمار پیرمردها و پیرزنهای روبهموت روستا را درمیآورد که حواسش باشد تا آخر رمضان نمیرند! و....
نبرد تکخوان
معرفی کتاب
«ایمان»، پسر نوجوانی است که مثل تمام همسنوسالهای خودش در دههی60، ماجرا و شیطنتهای نوجوانی را پشتِسر میگذارد. او دو دوست صمیمی بهنام «هادی» و «محسن» دارد که معروف به «سهتفنگدار» هستند. همهجا و همهوقت این سه دوست با هم هستند تا زمانیکه حرف یک مسابقه پیش میآید. مسابقه سرود استانی در بین مدارس شهر برگزار میشود، که در آخر، گروه سرود برنده، به یک اردو به پادگان و مناطق جنگی میروند تا برای رزمندگان سرود را اجرا کنند. آقای «اسطیری»، معلم پرورشی، اعلام مسابقه میکند و مشکل از جایی پیش میآید که برای اجرای تکخوانی سرود، فقط یک نفر باید انتخاب شود... .
جان پدر کجاستی؟
معرفی کتاب
این کتاب شامل پنج داستان از دو حادثه تلخ در افغانستان است که با تیراندازی و عملیات انتحاری همراه بوده و موجب زخمی و شهید شدن بسیاری از محصلان مدرسه و دانشجویان دانشگاه شده است. در این داستانها سختیهای مردم افغانستان اعم از شیعه و سنی بیان میشود که چگونه یک پدر و مادر فرزندانشان را بزرگ میکنند اما برای تحصیل مجبورند روزانه چندین بار بمیرند و زنده شوند تا بچههایشان به محل تحصیل بروند و بازگردند.
باران آتش
معرفی کتاب
مجموعهی «هفت نشانه» درباره هفت علامت و هفت روز برای نجات دنیاست و در آن، هفت نوجوان با نامهای «یاسمین»، «ایزابل»، «اندی»، «دیلن»، «جِیجِی»، «زاندر» و «میلا» با شرکت در مسابقه مرموز «شهامت»، برنده سه چیز میشوند: «شهرت»، «ثروت» و «گشتن دور دنیا». اما این هفت نفر برای رویارویی با اتفاقات خطرناکی که از پی میآیند، آماده نیستند. هفت نماد رازآلود که شهرتشان «اولین نشانه» است، با پیشبینی یک انفجار از راه میرسد و یکی از برندگان را وادار به جنگیدن برای نجات جانش میکند، و تمام کشورش را هم به آشوب میکشد و... .
راه نرفته
معرفی کتاب
«کلر» علاوهبر اینکه باید اعتیاد برادرش را بپذیرد، ناچار است فکری هم برای مشکلات مالی خانوادهاش بکند تا بتواند اسبهایش را نگه دارد. او نمیتواند زندگی بدون این دو اسب را تصور کند. با پیوستن به حلقههای گفتوگو، راههای مقابله با اضطراب را میآموزد و پی میبرد که برادرش مقصر اصلی اعتیاد خودش است. کلر هم باید تصمیم خودش را بگیرد و مسیرش را انتخاب کند.
زنده باد حسودها، بدجنسها و بیمعرفتها
معرفی کتاب
آدم لازم دارد بعضی چیزها را در این دنیا زودتر بفهمد. مثلاً چه خوب اگر مطلع شود حسادت، همیشه هم چیز زشت و ضایعی نیست یا آنقدرها که میگویند واقعاً هم بد نیست و گاهی باید بگذاریم حسادت هم مثل مهربانی از وجومان بیرون بزند؛ البته... . خب این چیزها را اگر کسی زودتر به ما بگوید، زندگیمان قشنگتر نمیشود؟ میشود! جای اینکه بیافتیم به جان خودمان و دیگران، خیلیچیزها را زودتر میفهمیم و میپذیریم. این کتاب دربارۀ همین ماجراهایی است که آدم در ده دوازدهسالگی بفهمد بهتر است تا نود سالگی!