بچهزرافه
معرفی کتاب
وقتی بچهزرافه به دنیا میآید، باید سریع از جایش بلند شود؛ چون ممکن است شیرهای گرسنه به او حمله کنند. زرافهکوچولو باید یاد بگیرد که سریع بدود تا بتواند از خطر فرار کند. وقتی مامانزرافه میخواهد برگ درخت بخورد، او را کنار مامانزرافههای دیگر میبرد تا مراقبش باشند. مامانزرافه طرز خوردن آب را هم به او یاد میدهد. وقتی بچهزرافه گرسنه میشود، از شیر گرم و خوشمزه مامانزرافه مینوشد و وقتی خسته است و خوابش میآید، در آغوش او جای میگیرد و با خیال راحت میخوابد.
تولهسگ
معرفی کتاب
تولهسگ از مادرش دور شده و مامانهاپو نگران میشود. مامانهاپو به سگکوچولو میگوید که نباید زیاد از او دور شود. تولهسگ دوست دارد استخوان بجود؛ اما مادرش میگوید باید صبر کند تا بزرگتر شود. سگکوچولو از آب خوشش نمیآید و موقع حمام غرغر میکند؛ اما مادر میگوید او دیگر بزرگ شده است. وقتی سگکوچولو لنگه کفشی را گاز میزند، مادر عصبانی میشود و فریاد میزند. حالا سگکوچولو خسته شده است و بغل میخواهد. مادر او را در آغوش میگیرد و نوازش میکند.
بچهگربه
معرفی کتاب
بچهگربه بازیگوش دنبال زنبورها میکند. مادرش نگران است و میگوید مراقب باشد؛ چون نیش زنبور خیلی درد دارد. بچهگربه برای اولینبار در جای مخصوص خودش جیش میکند و مادر او را تشویق میکند. بچهگربه با پنجههایش پرده سالن پذیرایی را پاره میکند و مادر عصبانی میشود و او را تنبیه میکند. وقتی بچهگربه تند شیر میخورد، مادر میگوید ممکن است بپرد توی گلویت و خفه شوی، پس آهستهتر بخور. در پایان روز بچهگربه حسابی خسته است. او به آغوش گرم و نرم مادر میرود. مادر او را میبوسد و شببهخیر میگوید.
کره اسب
معرفی کتاب
کرهاسب کوچولوی پاکوتاه میترسد که در چمنزار تند بدود و از مادرش جلو بیفتد؛ اما مادرش او را تشویق میکند و میگوید خیلی زود بزرگ میشود و میتواند به سرعت بدود. مادر به اسبکوچولو میگوید که نباید به دوستش جفتک بیندازد؛ چون ممکن است به او آسیب برساند. اسبکوچولو بزرگ شده است؛ اما هنوز دلش میخواهد شیر مادرش را بخورد؛ ولی مادر میگوید باید علفهای تازه و خوشمزه چراگاه را بخورد. اسب کوچولو از حیواناتی که نمیشناسد، میترسد؛ اما مادر میگوید آنها دوستان جدید او هستند و از دیدنش خوشحال میشوند. هنگامیکه شب فرا میرسد، اسبکوچولو در آغوش مادرش به خواب میرود.
گوساله
معرفی کتاب
گوسالهکوچولو بازیگوش است و صدای مادرش را نمیشنود. آنها باید به طویله بازگردند؛ اما گوساله کوچولو هنوز میخواهد بازی کند. وقتی مادر میخواهد کمی از گوساله کوچولو دور میشود، به او اطمینان میدهد که نگران نباشد؛ چون خیلی زود برمیگردد. وقتی گوسالهکوچولو بیاحتیاطی میکند و بدنش با سیمخاردار زخمی میشود، مادرش دلداریاش میدهد. مادر گوسالهکوچولو به او میگوید فعلاً فقط باید شیر بخورد؛ چون هنوز خیلی کوچک است و وقتی گوسالهکوچولو خسته میشود، مادرش او را در آغوش میگیرد و نوازش میکند.
قندک بچه ایران ایران مهد دلیران
معرفی کتاب
اگر نیازمندیهای معنوی و حس تعلق انسان به چیزی یا جایی ارضا نشود و انسان از هویت خود آگاهی نیابد، موجود سرگردانی بیش نیست که هرگز نخواهد توانست از کلاف سردرگم بیسر و سامانی و بیهدفی رهایی یابد. در این کتاب، کودکان با مفاهیم سرود ملی، پرچم، نقشه کشور، زبان، مکانها، شهرهای مختلف و... آشنا میشوند. آب و هوای مناطق مختلف، اقوام، دانشمندان، مکانهای تاریخی، روند انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی از جمله مطالب دیگر کتاب است.
کتاب مهم
معرفی کتاب
این کتاب درباره علوم و مسائل متفرقه است و چیزهای مختلفی را به کودک معرفی میکند. چیزهایی مثل اشیا، میوه، گیاهان و درباره هر یک توضیحاتی میدهد و مهمترین نکته درباره آنها را بیان میکند. به عنوان مثال، «قاشق» معرفی میشود؛ قاشق وسیلهای است شبیه بیلچه که آن را به دست میگیریم و میتوانیم آن را به دهان بگذاریم؛ اما مهمترین نکته این است که با قاشق میتوانیم غذا بخوریم. «سیب» را گاز میزنیم، درونش سفید است، از درخت میافتد؛ ولی مهمترین نکته درباره سیب این است که گرد است.
خوردنیها
معرفی کتاب
کتاب پیش رو با بازیابی ساده و جامع در تلاش است تا مفاهیم و مهارتهای بنیادین را آموزش دهد. این آموزش با راهنمایی مربی و با استفاده از وسایل در دسترس و عمومی به صورت کاملاً عملی، به شکل بازی و تمرین است. مخاطبان این کتاب به سه گروه تقسیم میشوند. کودکان، والدین، مربیان. کودکان با راهنمایی والدین و مربی خود، با انجام تمرینهای هدفمند، اطلاعات لازم و مهارتهای در نظر گرفته را کسب میکنند. آشنایی کودک با خوراکیهای مفید، آشنایی با علامت استاندارد، آشنایی با منابع تولید غذا و آشنایی با آداب بهداشتی غذا خوردن، از جمله مطالب این کتاب است.
اردک کوچولو
معرفی کتاب
مادرِ پنج جوجهاردک، فکر میکند که آنها به اندازه کافی بزرگ شدهاند و باید شنا کردن را یاد بگیرند؛ اما جوجهها از آب میترسند و حاضر نیستند وارد برکه شوند. اردکِ مادر بچههایش را تشویق میکند و آنها یکییکی وارد آب میشوند. نویسنده با این داستان، اعداد یک تا پنج را به کودکان میآموزد. شایان ذکر است که تصاویر کتاب، نقش مهمی در یادگیری این اعداد دارند.