Skip to main content

وقت گل برف

معرفی کتاب
در اشعار این کتاب سعی بر آن است تا ضمن مورد توجه قرار دادن برخی از رویدادهای اجتماعی، نکاتی مانند به فکر دیگران بودن، مهمان‎نوازی و توجه به اعتقادات دینی، تبیین شده و به کودکان آموزش داده شود.

پس شال گردنم کو؟

معرفی کتاب
اشعار این کتاب، با کاربست آرایه‌های جان‌بخشی، تشبیه، استعاره و... و با بهره‌مندی از تخیل‌ و تصویرسازی، به پردازش نظم و انضباط، کمک به والدین، انجام دادن تکالیف، نیکوکاری و... می‌پردازد.

تیر برق و مورچه

معرفی کتاب
در این اشعار کودکانه، با معرفی برخی از اشیا، حیوانات و برخی از آداب اجتماعی، توجه کودکان به موضوعات محیط زیست، همیاری با دیگران و... سوق داده می‌شود. مطالعه این کتاب، موجب تقویت قوه تخیل و تصویرسازی ذهنی می‌شود.

داستان‌های پپه چپه

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی پنج داستان است که قهرمان همه داستان‌ها، پسری به نام «پپه‌چپه» است. در داستان رابطه‌های چپه‌ای، پپه‌چپه برای انجام تکلیف مدرسه‌اش، به دنبال رابطه چیزهای مختلف می‌گردد و یکی از رابطه‌هایی که کشف می‌کند، رابطه جیغ خواهرش با دکمه تلویزیون است! «لباس‌های چپه‌ای»، «دنبالم نیا» و «قلم موی گربه‌ای» از دیگر داستان‌های این کتاب است.

داستان‌های پپه چپه

معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل پنج داستان کوتاه است. قهرمان داستان‌ها پسری به نام «پپه‌چپه» است. او و دوستانش، حتی معلم و مدیر مدرسه، همه کارها را برعکس انجام می‌دهند. برای مثال، به جای اینکه روی صندلی بنشینند، پشت پنجره یا روی چوب‌لباسی می‌نشینند و جای معلمشان روی سطل آشغال است.

من یک موش هستم!

معرفی کتاب
در این داستان "موشی" می‌خواهد مادرش را غافلگیر کند.خاک و باد و دریاچه هم برای عملی کردن نقشۀ موشی به کمکش می‌آیند. او چه نقشه‌ای در سر دارد؟

منم بازی!

معرفی کتاب
یک روز "موشی" و مادرش به صحرا می‌روند. موشی در آن‌جا دوست‌های خیلی زیادی پیدا می‌کند و با آن‌ها بازی می‌کند. شما می‌توانید حدس بزنید دوستان موشی چه کسانی هستند؟

نه، نمی‌خوام!

معرفی کتاب
در این داستان "موشی" با مادرش قرار است آشپزی کند. او برای اولین بار است که شعله‌های آتش را می‌بیند و صدای سوختن چوب‌های خشک را می‌شنود. موشی با کارهایش به بچه‌ها هم یاد می‌دهد که نباید خیلی نزدیک آتش شوند و فقط از دور، زیبایی‌های آن را ببینند. دوست دارید با موشی بنشینید و به آتش نگاه کنید؟

نه، تو نیا!

معرفی کتاب
در یک روز برفی موشی و مادرش برای پیدا کردن غذا می‌رفتند. موشی کم‌کم سردش شد، سبیل‌هایش یخ زد، لرزید و دیگر نتوانست به راهش ادامه دهد... .

من تشنمه!

معرفی کتاب
در این قصّه، موشی یک دوست جدید پیدا می‌کند؛ دوستی که هم بزرگ است هم کوچک و هم ترسناک است هم مهربان. دوست موش کوچولو چه کسی است؟