Skip to main content

مردی که یک گله مرغ و خروس نداشت!

معرفی کتاب
صاحب کاروانسرایی بابت مرغ سرخ کرده‌ای که در گذشته به یک تاجر هندی داده است، پول هنگفتی طلب می‌کند. بهلول آن تاجر هندی را از شر صاحب کاروانسرا خلاص می کند؛ اما چگونه؟ ماجرای جالبی دارد که قصه‌ آن را می‌توانید در این کتاب بخوانید....

ضربه کاری!

معرفی کتاب
عده ای ناجوانمرد سربه سر بهلول می گذارند ومی گویند شاه به او ریاست سگ ها و خوک ها را داده بهلول هم با چوب آنها را می راند و همگی شان را سگ و خوک خطاب می کند.
استادی، امام صادق (ع ) را زیر سوال می برد و به نادانی متهم می کند بهلول با کلوخی به سر استاد می کوبد و جواب هر سه پرسش را آن گونه که امام تصدیق می کند در عمل به استاد و کسانی که پای منبرش بودند، می آموزد.

گنج بد‌بو!

معرفی کتاب
بقالی از مخفیگاه کیسه پول بهلول با خبر می‌شود و آن را می‌دزدد. آیا بهلول می‌تواند پول‌هایش را از بقال حقه باز پس بگیرد؟

ماجراهای این قصه بسیار جذاب و شیرین است..

توله‌خرس‌های قاضی!

معرفی کتاب
در این قصه‌، تاجری کوزه‌‌های پر از سکه‌هایش را به نزد قاضی طمعکاری به امانت می گذارد. آن مرد سکه‌ کوزه ها را خالی و به جای آن‌ها عسل پر می‌کند. آیا مرد تاجر می‌تواند سکه‌‌هایش را پس بگیرد؟ آیا بهلول می‌تواند به او کمک کند؟

سفر به سرزمین صفحه کلید‌ها

معرفی کتاب
"رسول" فرزند بزرگ خانواده نمرات خوبی کسب کرده و پدر برای وی جوایزی تهیه می‌کند، از جمله یک رایانه. بعد از آن رسول در کلاس‌های مرتبط با رایانه شرکت می‌کند و از کلاس وُرد شروع می‌کندـ کلاسی جذاب به آموزگاری آقای باقری که با نگاهی متفاوت بچه‌های کلاسش را وارد دنیای کلیدها می‌کند و برای آنها ماجراهایی اتفاق می‌افتد...

اسپیناس نام دیگر من است

معرفی کتاب
پدر "مانی"، "بهرام" محیط‌بان است. او به منظور نجات قوچ و مرال و نجات پلنگ جلوی شکارچیان ایستادگی کرده است. بهرام به خانه برنگشته است فقط پوتین‌هایش را به خانه آورده‌اند. مانی با مادرش "الی" به تهران نزد عمویش می‌روند و ....

سینما، سوگل و مادربزرگ

معرفی کتاب
سوگل که تابستانها پیش مادربزرگش در تهران زندگی می کند، به بازیگری علاقه زیادی دارد. طی یک اتفاق می تواند در یک فیلم بازی کند که البته زمان فیلمبرداری وسط سال تحصیلی است. این کار باعث افت تحصیلی سوگل می شود و او را به این فکر می اندازد که نقشش در فیلم را در جهان واقعی بازی کند ....

تنگه‌ سیاه‌گرگ

معرفی کتاب
«پدرام» و «پیام» دو برادر هستند که پدرشان پس از گرفتن کارنامه تحصیلی و دیدن نمره‌های پایین‌شان تصمیم می‌گیرد آن‌ها را به خانه خاله «منیر»‌شان بفرستد، یک روز پدرام و پیام به همراه «حسین آقا» به بیرون از باغ خاله منیر می‌روند و مجبور می‌شوند با اتفاقی که برای حسین آقا شوهرِ خاله منیر رخ می‌دهد شبی را در تنگه‌ای به‌نام «تنگه سیاه‌گرگ»، صبح کنند. وقتی افسانه‌ها رنگ حقیقت به خود می‌گیرند دیگر جرئت و جسارت به تنهایی برای رویارویی با آن‌ها کافی نیست، با وجود این آیا اندوخته‌ها و تجربیات پدرام و پیام آن‌ها را از این مهلکه نجات می‌دهد؟

آنی‌شرلی در گرین گیبلز

معرفی کتاب
آنی شرلی دختر 11 ساله و یتیم با موهایی قرمز رنگ بود که کسی را نداشت و در یتیم‌خانه زندگی می‌کرد. آنی اشتباهاً به جای یک پسر، به منزل خانم و آقای کاتبرت فرستاده شد تا در کارهای منزل به آن‌ها کمک کند. خانواده کاتبرت می‌خواستند او را به خانه دیگری بفرستند اما کسی آنی را قبول نکرد و راهی نداشتند جز اینکه او را نگه دارند. ماندن آنی در آن خانه سرآغاز تغییرات زیادی برای خانواده کاتبرت و آینده آنی شرلی شد که سرنوشت آنی را عوض کرد.
این کتاب اقتباسی از داستان معروف آن‌شرلی است که به صورت داستان مصور (کمیک استریپ) ارائه شده است.
در کتاب حاضر، توصیفات نوشتاری جای خود را به تصویرها داده‌اند و مخاطب در عین اینکه داستان می‌خواند، تصویرهای متوالی را مثل یک فیلم مشاهده می‌کند.

مردی که از خواب آمد

معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده پانزده داستان کوتاه با عنوان‌های «خانه مقوایی»، «تو چرا بازی نمی‌کنی کچل»، «گهواره خالی»، «گم‌شده»، و...، در ژانرهای مختلف است. داستان «مردی که از خواب آمد»، اشاره‌ای است به داستان اصحاب کهف و مردی که به همراه دوستانش و سگ باوفایشان از خوابی طولانی بیدار می‌شود و آن مرد برای تهیه نان به شهر می‌رود و... .