پارتیتور آرمان
معرفی کتاب
ماجرا زودتر از اینها شروع شده بود، از همان وقتی که در آزمون ورودی مدرسهی جدید اول شده بود و فکر میکرد بعد از فارغالتحصیلی قرار است دنیا را فتح کند. از همان موقع افتاده بود به جان کتابها و تستها و مدام در آزمونهای سنجش شرکت میکرد تا بتواند با رتبه عالی در دانشگاه قبول شود. اما یواش یواش چیزی در درونش میجوشید و او را درباره ادامه این راه مردد میکرد و این سایه تردید است که میتواند تمام برنامهها و اهداف آدم را برای آینده به هم بریزد. این کتاب داستانی است درباره نوجوانی، دوستی، انتخاب و امتحان.
هواتو دارم
معرفی کتاب
این داستان زندگی شهید مدافع حرم، مرتضی عبدالهی را روایت میکند. این شهید گرامی متولد دهه شصت بود و عاشق دوران جنگ، کتاب حاضر از زبان همسر شهید بازگو شده و ماجرای آشنایی ایشان با شهید، ازدواج و بعد رهسپار شدن مرتضی به سوریه را عنوان کرده است. نویسنده خوانندگان را با دلیریها و رشادتهای این شهید مدافع حرم بیشتر آشنا میسازد.
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «با همان چشمهای اشکبار به مرتضی گفتم: نو خیلی با معرفت بودی همه رو سپردی پس من چی؟ » لبخند آرامی زد و گفت: نگران نباش، خودم هواتو دارم...»
در قسمتی از کتاب میخوانیم: «با همان چشمهای اشکبار به مرتضی گفتم: نو خیلی با معرفت بودی همه رو سپردی پس من چی؟ » لبخند آرامی زد و گفت: نگران نباش، خودم هواتو دارم...»
اسم رمز
معرفی کتاب
این کتاب مجموعهای از داستانهای کوتاه سیاسی است که نویسنده از حوادث رخ داده در اواخر شهریور و پاییز سال 1401 را روایت میکند. داستانهای روایت شده در این کتاب نشان میدهد که این حوادث با هماهنگی و برنامهریزی عناصر بیگانه انجام شدهاند. داستانهای روایت شده در این کتاب بیانگر این است که در حوادث و شلوغیهای اینچنینی که در برهههای مختلف اتفاق میافتد افراد باید با یک نگاه تیزبینی و با تشناختی دقیق نسبت به آن برخورد نمایند.
قصههایی که شهرزاد نگفت
معرفی کتاب
این داستان درباره یک قتل است. قتل دلقکی که چهارنفر مدعی شدهاند قاتل هستند و خودشان دلقک را کشتهاند. هرکدام هم دقیق چگونه کشتن دلقک را بازگو میکنند و اعترافاتشان درست و بینقص است! اما کدام یک از این چهارنفر واقعا قاتل هستند؟ اصلا دلقک حقیقتاً کشته شده؟ اینها پرسشهایی است که در میان داستان حاضر با آنها روبهرو خواهید شد و هوش کاراگاهیتان را به کار خواهید گرفت.
چهل قلپ کار: داستان نوجوانان و اولین درآمدشان
معرفی کتاب
در این کتاب چهل داستان از کارکردن نوجوانان که مهارتدار شدهاند را میخوانیم. البته چون کار موضوعی تخیلی نیست، این داستانها هم از واقعیت گرفته شدهاند، پس مثلاً وقتی داستان «دیگه تفنگ بادی نمیخوام» را خواندید نگویید «جورابفروشی آخه؟ !» بالاخره یک روزی باید با پول توجیبی برای آخرین بار روبوسی کنیم و از زندگیمان بیرون کنیم. آدمهای این کتاب هر کدام کاری میکنند. آدمهایی که خاطراتشان را با حال وهوای قرن جدید هزاروچهارصدی پختهایم و داستان کردهایم. خاطرات آدمهایی همسن مامانها و باباهایمان که از نوجوانی خودشان تعریف کردهاند.
زینب خانم
معرفی کتاب
زینب خانم دختر نوجوان دهه 60، با همان طراوت و شادی که رنگ نجابت دارد.
دختری که آرزوها و رؤیاهایش با همه فرق دارد
دختری که کشورش و دینش برایش اهمیت دارد
کتاب زینب خانم روایتهایی واقعی از زندگی دختری است که در اوایل انقلاب شهید شد؛ شهیده زینب کمایی را در این کتاب به عنوان قهرمان سرزمینمان و قهرمان زندگی خودتان نگاه کنید. کسی که میتواند مثل یک دوست مسیر زیستن شما را عوض کند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«میترا با نان و شیر و خرما افطار کرد و گفت: افطار امام علی چیزی بیشتر از نون و نمک نبود. میترا خیلی جدی و محکم صحبت میکرد بعد از افطار به تک تک اعضای خانواده رو کرد و گفت از امشب به بعد اسم من زینبه از این به بعد به من میترا نگید مادرش با خوشحالی صورت زینب را بوسید و بقیه اعضای خانواده هم به او تبریک گفتند.»
دختری که آرزوها و رؤیاهایش با همه فرق دارد
دختری که کشورش و دینش برایش اهمیت دارد
کتاب زینب خانم روایتهایی واقعی از زندگی دختری است که در اوایل انقلاب شهید شد؛ شهیده زینب کمایی را در این کتاب به عنوان قهرمان سرزمینمان و قهرمان زندگی خودتان نگاه کنید. کسی که میتواند مثل یک دوست مسیر زیستن شما را عوض کند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«میترا با نان و شیر و خرما افطار کرد و گفت: افطار امام علی چیزی بیشتر از نون و نمک نبود. میترا خیلی جدی و محکم صحبت میکرد بعد از افطار به تک تک اعضای خانواده رو کرد و گفت از امشب به بعد اسم من زینبه از این به بعد به من میترا نگید مادرش با خوشحالی صورت زینب را بوسید و بقیه اعضای خانواده هم به او تبریک گفتند.»
عملیات احیا؛ روایت صعود یک مجموعه دانشبنیان به قله دانش و فناوری
معرفی کتاب
شرکت ماشینهای الکتریکی «جمکو» از صنایعی است که با هدف عدموابستگی صنایع داخلی به کشورهای خارجی در زمینهٔ تولید انواع ماشینهای الکتریکی تأسیس و راهاندازی شد؛ ولی در ادامه بهدلیل برخی بیتوجهیها، در آستانهٔ تعطیلی قرار گرفت. امروز، این شرکت موفق به طراحی و تولید الکتروموتورها و ژنراتورهای بزرگ صنعتی با استانداردهای جهانی شده و در برخی از محصولات نیز جزو چهار - پنج شرکت تولیدکننده در جهان است. این کتاب صعود یک مجموعهٔ دانشبنیان به قلهٔ دانش و فناوری الکتروموتور را در 20 فصل روایت کرده است.
آنجا که ماه خانه دارد
معرفی کتاب
این داستان درباره یک خواهر و دو برادر است. آنها پدر و مادرشان را مدتی پیش از دست داده بودند و با مادربزرگشان در انگلستان زندگی میکردند. حالا مادربزرگ نیز از دست رفته بود و آنها تنها و بیسرپناه شده بودند. آن زمان، حدود سال 1940 بود. جهان در اوج جنگ جهانی دوم و درگیر قحطی، مرگ و مشکلات بود. در این شرایط بهمریخته و ترسناک، سرنوشت سه کودک 9-11 و 12 چه میشود؟ آنها میتوانند برای خودشان جایی مناسب زندگی پیدا کنند و مجبور به جدانشدن از همدیگر نشوند و همچنان یک خانواده باقی بمانند؟ این قصه سرنوشت عجیب این سه نفر را بازگو میکند.
آتش در آسمان
معرفی کتاب
این داستان ماجراجویانه و هیجانانگیز درباره نوجوانی به نام تریسان است که دوستش را در یک تصادف از دست داده است. او با یک دفترچه که از دوستش به یادگار دارد به مزرعه پدربزرگ و مادربزرگش میآید. این مزرعه به جنگلی منتهی میشود که جنگل معمولیای نیست و تریسان را با چیزهایی روبهرو میکند که باورش برای کسی آسان نیست.
این قصه شما را به دل جنگلی عجیب میبرد؛ جنگلی با درختان کهنسال اما ماجرا برای تریسان بزرگتر از اینها خواهد شد!
این قصه شما را به دل جنگلی عجیب میبرد؛ جنگلی با درختان کهنسال اما ماجرا برای تریسان بزرگتر از اینها خواهد شد!
نخستین نبرد رستم
معرفی کتاب
این کتاب بازآفرینی داستان اولین نبرد رستم است که پس از حمله تورانیان به ایران رخ میدهد؛ یعنی زمانی که منوچهرشاه از دنیا رفته و نوذر فرزند او جانشینش شده است. نوذر پادشاه کمخرد و ناشایستهای بود، او با نادانی و بیمسئولیتی باعث شد تورانیان به ایران حمله کنند. رستم آن زمان سن و سالی نداشت، پهلوانی جوان و کمتجربه بود، اما در زور و خرد، در شمار برترین پهلوان نامدار سپاه ایران در برابر دشمنان قرار میگرفت. این داستان یکی از پرپیچ و تابترین داستانهای پهلوانی شاهنامه است که در عین پایان شیرین، حوادث بسیار تلخی را که نصیب ایرانیان و نوذر شاه شد را روایت میکند.