Skip to main content

دوست بهتره یا کلوچه؟

معرفی کتاب
تنهایی یکی از پیچیده‌ترین چالش‌های بشر است و راه‌حل آن شروع دوستی با انسان‌های گوناگون است، اما این کار چندان آسان نیست. این داستان درباره آغاز یکی از دوستی‌های پیچیده است.
دودیدا نام کودکی بود که در کلبه‌شان روی نوک کوه با پدر و مادرش زندگی می‌کرد. او همیشه تنها بود و هیچ دوستی نداشت. آرزو کرد تا همسایه‌ای برای آن‌ها بیاید و کودکی هم‌سن و سال او داشته باشند. یک روز صبح که از خواب بیدار شد، دید که در کوه روبه‌روی خانه‌شان خانواده ساکن شده‌اند و کودکی نیز میان آن‌هاست. دودیدا خوشحال شد و تصمیم گرفت با آن کودک دوست شود اما کار به این آسانی‌ها نبود و ایجاد رفاقت سختی‌هایی داشت. این دشواری‌ها برای شروع دوستی را در داستان پیش‌رو خواهید خواند.

لاک‌پشت و پروانه

معرفی کتاب
وقتی لاک‌پشت کوچولو به دنیا آمد، یک چشمش بسته بود و از گوشه‌ی آن اشک می‌آمد. لاک‌پشت کوچولو سعی کرد چشمش را باز کند؛ ولی چشمش باز نشد. مادرش او را نوازش کرد و گفت: «باید با یک پروانه دوست بشوی تا کمکت کند.» ولی لاک‌پشت کوچولو که پروانه نمی‌شناخت!... پس راه افتاد تا پروانه را پیدا کند...

شیرا

معرفی کتاب
شیری که سلطان جنگل است چند شب نخوابیده الان می خواهد که حیوانات او را بخوابانند و اگر توانستند تاجش را به آنها بدهد. همه ادعا می کنند که شبها بیدارند و می توانند شیر را بخوابانند ولی نمی توانند جز خرگوش که ...

توک‌توکی

معرفی کتاب
توک توکی جوجه کلاغی است که دوست ندارد پرواز کند. مامان توکی و بابا توکی هر کاری می‌کردند توک‌توکی از جایش تکان نمی‌خورد. وقتی بادهای پاییزی وزیدند، پدر و مادر توک‌توکی به جای دیگری همان نزدیکی رفتند. اما باز هم تو‌ک‌توکی تکان نخورد که نخورد. تا این‌که گرسنه‌اش شد؛ ولی او که پرواز کردن بلد نبود تا دنبال غذا برود!... بالاخره با کمک کلاغ همسایه پرواز کرد و به زالزالک‌های خوش‌مزه رسید. مامان توکی و بابا توکی از دور شاهد پرواز کردن جوجه‌شان بودند و از خوش‌حالی گفتند: «بالاخره می‌توانیم همه با هم پرواز کنیم.»

من این شکلی هستم؟ ‌!

معرفی کتاب
هد‌هد در درخت‌زار زندگی می‌کرد و کلاغ در شهر. هدهد تصمیم گرفت سری به دوستش کلاغ در شهر بزند. هدهد تا به حال به شهر نرفته بود. در راه خسته شد و لبه‌ی یک پنجره نشست. تصویر خودش را در شیشه دید... یک هدهد کج و مج! گردن کج، پاهای کج، تاج کج و مج!... هدهد هی خودش را نگاه می‌کرد و از خودش عیب می‌گرفت. با هر چیزی که به دستش رسید گردن و پاها و تاجش را پوشاند. هدهد دیگر شبیه خودش نبود؛ حتی شبیه هیچ چیز دیگر هم نبود. آیا کلاغ او را خواهد شناخت؟ ...

یک‌دو‌سه‌های!

معرفی کتاب
خورشید صبح طلوع می‌کند، ولی ابر سیاهی جلوی آن را گرفته است. او نگران مردم است که از کارها عقب می‌افتند. از بچه باد کمک می‌گیرد، او نمی‌تواند ابر را جابه جا کند. مادر ابر می‌آید، او هم نمی‌تواند و....

هدیه قشنگ خدا

معرفی کتاب
داستان بچه خرگوشی است که شب به جای این که بخوابد، باهیجان فکر بازیهای فردا را می کند و فردا نمی تواند از همان بازیها لذت ببرد و در نهایت متوجه می شود شب و خواب چه نعمت بزرگی است.اشاره به آیه قرآن دارد که شب را مایه آرامش شما قرار دادیم.

روباه و دانه کوچولو

معرفی کتاب
دانه داخل کیسه است و دوست ندارد از آنجا خارج شود و آن را امن ترین جا می‌داند. روباه نیز بیشه‌ای زیر زمین دارد و از رعدو برق، طوفان، باران و حتی از سایه‌ی خودش می‌ترسد و فقط در لانه‌ی گرم و نرم خودش احساس امنیت می‌کند و ....

مزه مهربانی: بازنویسی قصه‌های عطار نیشابوری

معرفی کتاب
این کتاب، مجموعه داستان‌های کوتاه فارسی با مضامین اخلاقی برگرفته از داستان‌ها و اشعار «عطار نیشابوری» است. در این داستان‌ها که متناسب با حال و هوای نوجوانان و با استناد به کتاب‌های «منطق‌الطیر»، «‌مصیبت‌نامه»‌، «الهی‌نامه» و «اسرارنامه» عطار نیشابوری، انتخاب و بازنویسی شده است، به اموری مانند مهر و محبت کردن به دیگران، ضرورت تلاش برای به‌دست‌آوردن رزق و روزی، حفظ آبروی دیگران، مذمت حرص و طمع، نقش شیطان در فریب انسان‌ها، مذمت بی‌وفایی و حق‌ناشناسی، مهمان‌نوازی و برخی دیگر از فضایل و رذایل اخلاقی که برای قشر نوجوان جنبه درس‌آموزی دارد، اشاره شده است.

مربای شیرین

معرفی کتاب
«جلال» یک شیشه مربای شیرین خریده است و حالا نمی‌تواند در آن را باز کند. مادرش هم نمی‌تواند، آن‌ها از همسایه‌ها، همکلاسی‌ها، معلم، بقال و حتی پلیس کمک می‌گیرند اما باز هم نمی‌توانند در شیشه‌ی مربای شیرین را باز کنند. شاید اگر هرکس دیگری جای جلال بود، خسته می‌شد و ادامه نمی‌داد، اما جلال تا طرح شکایت از کارخانه هم پیش می‌رود. آیا کارخانه‌ی مربای شیرین می‌تواند مشکل جلال را حل کند؟ ... . نویسنده با نوشتن این داستان به همه یادآوری می‌کند که از چیزهای ساده‌ای که حق و حقوق خودشان می‌دانند، نگذرند و برای به‌دست‌آوردن هر چیزی که حق‌شان است، تلاش کنند.