ادبیات بین‌الملل

رمان حاضر داستان زندگی زنی است که با وجود داشتن وقار، جذابیت، تشخیص و ذکاوت، در برابر مرزبندی‌های اجتماعی، محدودیت‌های محیطی عصر خود و وظایف خانوادگی قرار می‌گیرد. اثر پیش رو جلد اول از این داستان معروف است که با زبانی ساده و قابل فهم همراه با توصیفات ادبی ترجمه شده است.

کتاب مصور حاضر، داستانی از مجموعه «تام گیتس» و جلد دوم از مجموعه «گرافیک رمان» است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در داستان می‌خوانیم: «اول شدن در جدول امتیازات آقای «فولرمن» کار خیلی سختی است. برای اینکه «مارکوس ملدرویک» یک جورهایی توی جدول اول شده و اگر از من بپرسید می گویم کلکی توی کارش بوده است. به‌جز این دندانم هم آن‌قدر بدجور درد می‌کند که حتی موقع درس هم نمی‌توانم روی نقاشی‌هایم تمرکز کنم. اما هنوز هم کارهای جالبی حواسم را پرت می‌کنند، کارهایی مثل شنا کردن».

کتاب حاضر از مجموعه «قهرمانان المپ»، دربردارنده رمانی ماجراجویانه برای نوجوانان است. این مجموعه داستان عشق‌ها، شکست‌ها و فداکاری‌ها است. الهه‌ای به نام «هرا» حافظه «پرسی جکسون» و «جیسون گریس»، دورگه‌های یونانی و رومی را پاک کرده تا راه آشتی رومیان و یونانی‌ها را هموار کند، حتی اگر این کار به بزرگ‌ترین قتل عام دورگه‌ها ختم شود. اکنون پرسی و دوستانش باید با هوشیاری و تیزبینی با هیولاها، رب‌النوع‌ها و موجودات کینه‌توز روبه‌رو شوند و در هیچ شرایطی پا پس نکشند، چون سرنوشت انسان‌ها به این نبرد بستگی دارد.

در این رمان ، «فلورا» که ده سال دارد، از داستان‌های مادر نویسنده‌اش خوشش نمی‌آید. مادرش هم فکر می‌کند او دختر عجیب و غریبی است. فلورا سنجابی را که حرف می‌زند و پرواز می‌کند از توی جاروبرقی همسایه نجات می‌دهد. حالا همه دست به دست هم داده‌اند تا سنجاب را از خانه بیرون کنند، اما فلورا نمی‌گذارد کسی او را از سنجاب عزیزش جدا کند.

این کتاب به رویدادی در تاریخ علم که همان ارتباط ریاضیات و دین است اختصاص دارد. در این اثر سرگذشت و دستاوردهای علمی یکی از ریاضی‌دان‌های آلمانی در قالب داستان عرضه شده است. در مرکز داستان به تعاملی اشاره شده است که بین ریاضی‌دانان نظریه مجموعه‌ها و پیروان بدعت دینی نام‌پرستی در آغاز قرن بیستم در روسیه شکل گرفت.

در این داستان شرلوک هلمز با جنایتکاری طرف است که به‌اندازۀ خود او باهوش و زیرک و درواقع نابغه است. هلمز برای به دام انداختن او همه کار می‌کند، ولی جانی نابغه قصد کشتن هلمز را می‌کند. هلمز از چند مهلکه جان سالم به در می‌برد، ولی....

در این داستان پلیسی، زن و مردی که زندگی خوب و آرامی دارند، به دنبال آمدن همسایۀ جدید درگیر مسائلی می‌شوند. رفت و آمدهای بی‌وقت زن، مرد را مشکوک می‌کند، ولی نمی‌تواند به حقیقت موضوع پی ببرد، به همین دلیل به شرلوک هلمز متوسل می‌شود.

در این داستان زنی ، جعبه‌ای دریافت می‌کند که دو گوش بریدۀ انسان در آن است. او به پلیس مراجعه می‌کند. تنها سرنخ این است که سال گذشته این خانم به سه دانشجوی پزشکی اتاقی اجاره داده بود، ولی این سرنخ اشتباه است. با ورود شرلوک هلمز به این ماجرا، راز قتلی دیگر فاش می‌شود.

پسر خانم میبلی که نویسنده موفقی بوده، به‌تازگی فوت شده است. بنگاه معاملات املاک می‌خواهد خانه و تمام وسایلش را با قیمت بسیار بالایی از او بخرد. خانم میبلی که مشکوک شده، از شرلوک هلمز تقاضای کمک می‌کند. چند روز بعد دزدها همه وسایل خانه را می‌برند، ولی صفحه‌ای از کتاب جدید پسر خانم میبلی سرنخی برای کشف حقیقیت می‌شود.

آقای فرگوسن که از ازداوج اولش پسری ۱۵ ساله دارد، با زن جوانی ازدواج می‌کند و صاحب فرزندی می‌شود. پرستار بچه مادر را در حالی که خون بچه را می‌مکد، می‌بیند و به‌ آقای فرگوسن خبر می‌دهد. مادر جوان در اتاقی زندانی می‌شود و مراقبت از کودک را پرستار به‌عهده می‌گیرد. آقای فرگوسن که در حال دیوانگی است از شرلوک هلمز تقاضای کمک می‌کند. شرلوک هلمز به خانه آن‌ها می‌رود و... .