جنگ ایران و عراق

این کتاب روایتگر چهار خاطره از پاسدار شهید «علی‌اصغر فتاحی»، سردار صبور جبهه حق علیه باطل است. او در فروردین 1343 به دنیا آمد. جنگ که شروع شد، دیگر شب و روز نداشت. مریوان، سومار، پاوه، نوسود، برایش فرقی نمی‌کرد. عملیات محرم و والفجرها را از سر گذراند و در جزیره مجنون، در عملیات خیبر، در سال 1362 به شهادت رسید. بخشی از کتاب به روایت خاطراتی از او اختصاص دارد. همچنین تصاویری از این شهید در پایان کتاب آورده شده است.

«حسین» در سال ۱۳۳۵ در روستای «خلیل‌آباد» به دنیا آمد. سوادآموزی را به ناچار کنار گذاشت و به کمک پدر شتافت. سال‌های نوجوانی و جوانی‌اش با کار و کارگری در تهران گذشت و هنوز بیست سال نداشت که داماد شد. حسین در معرکه ستیز نور و ظلمت، فولاد آبدیده شد. او خودش را فدایی نیروها می‌دانست و در سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر، در جزیره مجنون به شهادت رسید.

«ناصر» بعد از تمام کردن دوران ابتدایی به دنبال کار رفت. صبح‌ها کار می‌کرد و شب‌ها درس می‌خواند. سال ۵۸ با شروع غائله کردستان، راهی پاوه و سقز و بانه و... شد و با آغاز جنگ توانست با کمترین تجهیزات و نیروهای مردمی و آموزش‌ندیده، اولین فرمانده‌ای باشد که قله شیاکوه را فتح کند. در عملیات رمضان، فرماندهی محور عملیاتی تیپ ۱۷ قم به عهده او بود و به همراه نیروهایش، اولین گروهی بودند که به خاک عراق نفوذ کردند. او در بیست و سوم رمضان ۱۳۶۱ در پاسگاه «زید» به شهادت رسید.

«وجود امام خمینی (ره) و برکات ایشان را تنها کسانی می‌توانند درک کنند که در جست‌و‌جوی تاریخ تحول باطنی انسان بر کره زمین ـــ که خاستگاه تحولات ظاهری، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حیات او نیز هست ـــ به تاریخ انبیا رجوع می‌کنند.» نویسنده روایت‌هایی از عشق و ارادت شهیدان سید حمید هاشمی، محمد رودباری، سید اسدالله مدنی و... را به پیر و مرادشان، حضرت امام خمینی (ره)، به رشته تحریر در آورده است.

«اقتصاد مقاومتی به معنای تشخیص فشارها بر کشور و تلاش برای کنترل و بی‌اثر کردن آن فشارهاست.» نویسنده کوشیده با بهره‌گیری از خاطرات شهدای جنگ تحمیلی، علاوه‌بر یادآوری زندگی سراسر معنویت آن‌ها، موضوع اقتصاد مقاومتی و یکی از پیامدهای آن، یعنی تولید و اشتغال را با توجه به مباحث قناعت، اسراف، اصلاح الگوی مصرف و ... بررسی کند.

«ازدواج یک سنت الهی است که در تربیت انسان، به ویژه در رشد فضایل اخلاقی (ر وحی، عاطفی، رفتاری) تأثیر دارد.» نویسنده گزیده‌ای از خاطرات همسران شهیدانِ 8 سال جنگ تحمیلی را بازنویسی کرده است تا ساده‌زیستی در زندگی زناشویی را ترویج دهد. ضمن آنکه رهنمودهایی از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به زوج‌های جوان، درباره اهمیت ازدواج و کسب زندگی دینی بیان شده است.

این کتاب جلد هشتم از مجموعه اسناد لانه جاسوسی امریکا است که شامل اسناد منتشر نشده‌ای از زندگی‌نامه‌های سیاسی و اجتماعی برخی رجال پهلوی مانند مهدی آذر، جمشید آموزگار، علی امینی و... است. در این کتاب علاوه بر اسناد مربوط به ایران، اسنادی نیز درمورد کشورهای دیگر خاورمیانه خصوصا همسایگان ایران، انتشار یافته است که از جمله واقعیت‌های ساختار حکومتی رژیم بعثی عراق و پیوندهای داخلی و خارجی حزب بعث می‌باشد که عمدتا توسط سیا و یا دفتر حفاظت منافع امریکا تهیه گردیده است. با توجه به بسته بودن جامعه عراق و فقدان اسناد و اطلاعات معتبر در زمینه مسائل یادشده این سند از زمره اسنادی نادری است که واقعیت‌های پیرامون عراق را روشن می‌نماید.

«پروانه» دختر کوچولویی است که خواندن و نوشتن نمی‌داند؛ ولی هر روز برای پدرش که در جبهه است، نامه می‌نویسد. او هر روز چندین نامه می‌نویسد و مادر همه را پست می‌کند و هر هفته پدر، نامه‌های پروانه را جواب می‎دهد. درست به همان تعدادی که او برایش فرستاده است؛ اما هر شب این مادر است که برای نامه‌های پروانه جواب می‌نویسد!

«جواد» در جنگ، با گازهای شیمیایی بیمار شده است. او می‌خواهد نوشتن رمان جدیدش را شروع کند؛ ولی می‌ترسد که حالش بدتر شود یا هرگز نتواند آن را به سرانجام برساند؛ اما این‌بار تصمیمش جدی است. او شروع می‌کند و همه چیز در عالم خیال اتفاق می‌افتد. همه چیز خیالی است.

این داستان، به صورت غیر مستقیم، به جنگ ایران و عراق و دفاع از شهر خرمشهر اختصاص دارد. مترسک مزرعه، زخمی شده است و سال‌هاست که با تماشای نخلستان و افتادن درختان، منتظر است که «صالی» فرزند «خالومحمد» به دیدن او بیاید. پس از سال‌ها دوری، پیرمردی به دیدار مترسک می‌آید. او خالو محمد است؛ ولی صالی همراهش نیست. خالو با مهربانی می‌گوید: «فردا می‌آیم و تو را درست می‌کنم.»