دوستت دارم، کوچولو
معرفی کتاب
در این کتاب کودک با مفهوم و لذت بازی و کار گروهی همراه بزرگترها یا دوستانش آشنا میشود. کتاب طوری طراحی شده است که اگر نور چراغ قوه را زیر صفحات نمدی بگیرید، میتوانید تصویرهای زیبا را روی دیوار اتاق ببینید. دیدن تصویری که به وسیلهی نور از صفحهی کتاب روی دیوار به وجود میآید قوهی تخیل کودک را برمیانگیزد و باعث میشود از خواندن کتاب لذت بیشتری ببرد. در کتاب «دوستت دارم، کوچولو» کودک با مفهوم دوست داشتن پدر و مادر و افراد خانواده آشنا میشود.
شادی خوبه بهبهبه، خنده خوبه قهقهقه
معرفی کتاب
در این کتاب کودک با مفهوم و لذت بازی و کار گروهی همراه بزرگترها یا دوستانش آشنا میشود. کتاب طوری طراحی شده است که اگر نور چراغ قوه را زیر صفحات نمدی بگیرید، میتوانید تصویرهای زیبا را روی دیوار اتاق ببینید. دیدن تصویری که به وسیلهی نور از صفحهی کتاب روی دیوار به وجود میآید قوهی تخیل کودک را برمیانگیزد و باعث میشود از خواندن کتاب لذت بیشتری ببرد. این کتاب کودک را با مفهوم خانواده و اینکه همهی پدر و مادرها تلاش میکنند تا برای فرزندان خانهای امن و پر از محبت آماده کنند، آشنا میکند.
نه قرمزه نه زرده
معرفی کتاب
خانهی ماهر و لینا کنار دریا است و یک روز یک گردباد به رنگ زرد و قرمز وارد خانهی آنها میشود. این گردباد، معمولی نبود و داخل گردباد خرچنگها و مرغهای دریایی بودند که با هم دعوا میکردند و هر کدام میخواستند رنگ دریا را به رنگ خودشان یعنی قرمز و زرد دربیاورند. مرغهای دریایی با عصبانیت بالهایشان را بههم میزدند و خرچنگها چنگالهایشان را باز و بسته میکردند و چقچقکنان خط و نشان میکشیدند. هر دو گروه سطلها را برداشتند و شروع کردند به پاشیدن رنگ زرد و قرمز به طرف یکدیگر. لینا و ماهر وارد دعوای آنها میشوند تا اختلاف را حل کنند. صورت ماهر تبدیل شد به یک گوجهفرنگی قرمز و گیسوی بافتهی لینا هم شبیه یک موز زرد شد.
هناسه
معرفی کتاب
این رمان بر اساس یک داستان واقعی با نگاهی به زندگی یک خانواده عراقی و ظلم رژیم بعث عراق به کردنشینان و اهالی حلبچه نوشته شده است. داستان کتاب در حلبچه، کوهستانهای کردستان، شکارگاه پرور سمنان و شهر سمنان اتفاق میافتد. هناسه نام مادر خانوادهای از کردستان عراق است که تحت ظلم رژیم بعث قرار میگیرند. ظلم و فشار روی این خانواده در حدی است که مجبور به ترک وطن و مهاجرت به ایران میشوند و این خود شروع ماجراهای پرفراز و نشیبی برای این خانواده است. رمان تأثیرات جنگ بر بنیان خانواده، تبعات دوری، دلهره و دلتنگی آدمها را شرح میدهد و سعی دارد تلاش و استواری یک زن را برای حفظ خانوادهاش نشان دهد.
تربیت بر مدار فطرت: مروری بر اندیشه تربیتی اسلام با خوانش استاد مطهری
معرفی کتاب
استاد شهید مرتضی مطهری، یکی از متفکران معاصر است که با اندیشهای ناب، نظریهای منظوم، فهمی عمیق و قلمی روان حرکت خوبی را برای کاربردیسازی معارف اسلامی آغاز نمود. استحکام نظری و توثیق ایشان توسط دیگر اسلامشناسان، ما را به لزوم بهرهگیری از آثار ایشان مطمئن میسازد. در این اثر تلاش شده است امتداد اندیشه استاد مطهری به عنوان یک متفکر برجسته در حوزه تربیت پیجویی شود و نشان داده شود که مبانی ناب اسلامی در نظام تربیتی چگونه متجلی خواهد شد. این کتاب در 9 فصل به این مهم پرداخته است: مدار فطرت و تربیت، مدار روش و ارزش، مدار ظاهر و باطن، مدار دین و شخصیت، مدار تکامل و تعادل، مدار آزادگی و بندگی، مدار تفاوت و عدالت، مدار خانواده و تربیت و مدار فرهنگ و تربیت.
خانه آسمانی، خانواده بهشتی
معرفی کتاب
کتاب «خانهی آسمانی، خانوادهی بهشتی» حاصل گردآوری بیانات تفسیری رهبر معظم انقلاب اسلامی در باب منزلت خانه و نقش تربیتی خانواده است. نویسندگان با چینش موضوعی این بیانات، تلاش کردهاند تا دیدگاههای رهبری را دربارهی مفهوم خانواده اسلامی، جایگاه زن و شوهر، تربیت فرزند، آداب تعامل و مهارتهای زیستی در خانه به شکلی منسجم عرضه کنند. نثر کتاب رسمی، تحلیلی و نگاهی تربیتی دارد؛ با رویکردی که تأکید دارد خانواده نقطهی آغاز رشد انسانی و اخلاقی در جامعه اسلامی است.
مطالب کتاب در فصلهایی موضوعمحور تدوین شدهاند که هر فصل با استناد به بیانات رهبری، مخاطب را به تأمل در مفاهیم سبک زندگی اسلامی دعوت میکند.
مطالب کتاب در فصلهایی موضوعمحور تدوین شدهاند که هر فصل با استناد به بیانات رهبری، مخاطب را به تأمل در مفاهیم سبک زندگی اسلامی دعوت میکند.
کتاب رؤیاهای ربوده شده
معرفی کتاب
«کتاب رؤیاهای ربودهشده» یک داستان ماجراجویی و فانتزی است که حول محور خواهر و برادری به نامهای ریچل و رابرت میچرخد. این دو در دوران حکومت یک رئیس جمهور مستبد به نام چارلز زندگی میکنند. کتاب فضایی حماسی دارد و مملو از لحظات شجاعت و جسارت است.
داستان در مورد خواهر و برادری است که در دنیایی گرفتار شدهاند که رؤیاها دزدیده میشوند و کتابی در کتابخانه عمومی شهر وجود دارد که باعث میشود با جادوی آن، رئیسجمهور عمر جاودانه پیدا کند و به ظلم خود ادامه دهد. خواهر و برادر این داستان تلاش میکنند تا این کتاب به دست آن فرد بدجنس نرسد و در این مسیر ماجراهایی را پشت سر می گذارند. این کتاب به موضوعاتی چون شجاعت، امید و قدرت رویاها میپردازد.
داستان در مورد خواهر و برادری است که در دنیایی گرفتار شدهاند که رؤیاها دزدیده میشوند و کتابی در کتابخانه عمومی شهر وجود دارد که باعث میشود با جادوی آن، رئیسجمهور عمر جاودانه پیدا کند و به ظلم خود ادامه دهد. خواهر و برادر این داستان تلاش میکنند تا این کتاب به دست آن فرد بدجنس نرسد و در این مسیر ماجراهایی را پشت سر می گذارند. این کتاب به موضوعاتی چون شجاعت، امید و قدرت رویاها میپردازد.
رؤیای بعدازظهر
معرفی کتاب
کتاب «رؤیای بعدازظهر» داستان پسری نوجوان به نام پارسا را روایت میکند که به دورانی از گذشته، دوران انقلاب اسلامی، سفر میکند. پارسا، شخصیت اصلی داستان، در اثر یک اتفاق ناگهانی به گذشته، به دوران انقلاب اسلامی پرتاب میشود. این سفر به گذشته، فرصتی را برای او فراهم میکند تا با رویدادها و مبارزات آن دوران از نزدیک آشنا شود. داستان از زاویه دید اول شخص روایت میشود و به مخاطب کمک میکند تا با این دوره از تاریخ ایران بیشتر آشنا شود و به درک بهتر و همذاتپنداری مخاطب با شخصیت اصلی کمک میکند.
گندمزار
معرفی کتاب
این کتاب مجموعهای از شعرهای موزون و کودکانه است که با نگاهی شاعرانه به دنیای خردسالان، حس زیبایی، کنجکاوی و ارتباط با طبیعت و خانواده را در دل کودک زنده میکند. شعرهایی مانند «کبوتر! کبوتر!»، «میو میو»، «من و دنیا»، «تاب میخورم»، «فواره»، «سبز و سبز و سبز»، «دامن دامن فروردین»، «پروانهی کوچولو»، «پاشو پاشو کوچولو» و «گندمزار» هرکدام با زبانی ساده و موسیقی، کودک را به کشف جهان اطرافش دعوت میکنند. همراهی تصویرگریها و امکان شنیدن دکلمهی شعرها تجربهی شیرینی از شعر کودک را برای خردسالان فراهم کرده است.
زندهباد عشق!
معرفی کتاب
عشق و دوستی و محبت به زبان کودکان بسیار ساده بیان میشود. کتاب «زنده باد عشق» در قالب یک نوشته ادبی، عشق را از منظر یک کودک به تصویر میکشد؛ عشق پدر و مادر در تربیت و پرورش او، عشق معلم در آموختن به او و... عشق است که استعدادها را شکوفا میکند، غمها را دور میکند، راه را روشن میکند و عشق مزه شیرین خوشبختی و معنای زیبای زندگی است. در بخشی از کتاب میخوانیم: «برادرم دستش را روی شانهام میگذارد و به من دوچرخهسواری یاد میدهد، عشق! مسیر من را هموار میکند و به من امیدهای تازه میبخشد...»