کاربرد روانشناسی در ازدواج موفق و روش همسرداری
معرفی کتاب
نویسنده در کتاب حاضر با استفاده از مباحث روانشناسی، در پی تبیین مسائل پیرامون ازدواج و خانواده است. تعریف خانواده و راز تشکیل آن، ضرورت روانشناختی ازدواج، اهمیت و کارکردهای ازدواج، روشهای شناخت همسر قبل از ازدواج و جلسه خواستگاری و سوالات آن از جمله مباحث کتاب است. سن مناسب ازدواج و علل افزایش آن، انگیزههای ازدواج، خطاهای دوران آشنایی زوجین، آموزشهای قبل از ازدواج و اهمیت آن، معیارهای یک ازدواج موفق و رهنمودهای کاربردی برای زوجین در زندگی مشترک از دیگر مباحثی است که در کتاب به آنها اشاره شده است.
حقوق متقابل اعضای خانواده
معرفی کتاب
افراد یک جامعه با آشنایی و رعایت حقوق خانواده میتوانند خانوادههای سالم، شاد، آرام و متعادلی را دارا باشند. نویسنده در ده فصل، به عوامل زمینهساز زندگی مشترک، ریشهیابی حقوق خانواده از آغاز تمدن و شاخصههای سلامت خانواده در عصر پسامدرن اشاره مینماید. مفهوم ازدواج، اقسام ازدواج و تعدد زوجات، تکالیف و حقوق زوجین، حقوق مالی و غیر مالی زن در خانواده، حقوق شوهر بر زن، حقوق فرزندان بر والدین و حقوق والدین بر فرزندان، طلاق و اقسام آن از دیگر مباحث کتاب است.
لالایی سنجاب
معرفی کتاب
"سنجاب کوچولو" و مادرش در یک درخت بلوط زندگی میکردند. شبها که به لانه برمیگشتند سنجاب کوچولو میگفت: مامان! لالایی میخوام. خانم سنجاب هم او را بغل میکرد و با صدای تاپتاپ قلبش، او به خواب میرفت. یک روز وقتی سنجاب کوچولو به خانه برگشت، مادرش را ندید. شروع کرد به گریه کردن. حیوانات جنگل که صدایش را شنیدند، یکی یکی میآمدند تا ببینند ماجرا چیست. سنجاب کوچولو لالایی میخواست. او لالایی مخصوص به خودش را میخواست...
خانوادهها خندهدارند
معرفی کتاب
راوی این داستان که کوچکترین عضو خانواده است، خانوادهاش را عجیب و غریب با رفتارهای خارج از انتظار تعریف میکند. او به این نتیجه میرسد که خانوادهها واقعاً خندهدار هستند. پدرش همیشه تأکید میکند او همان لحظهای که صدایش میکنند، باید بیاید؛ اما خودش هیچوقت به موقع نمیآید. مادربزرگ بچهها را لوس میکند و بعد میگوید بچهها در زمان کودکی آنها خیلی بهتر بودند... . هر کدام از اعضای خانواده به نحوی پیامهای مبهم و گیجکنندهای را که ترکیبی از عاطفه و نقد است، به بچه میرسانند.
من و مامانبزرگ
معرفی کتاب
قهرمان داستان درباره مادربزرگش صحبت میکند. مادربزرگ او آرام و خوشاخلاق است و هیچوقت عصبانی نمیشود. آنها ساعتها با هم صحبت میکنند و پسرک تمام مشکلاتش را با او در میان میگذارد. مادربزرگ پیر و ناتوان نیست، آنها به شهربازی میروند و سوار ماشین برقی میشوند و مادربزرگ با تمام توان به ماشینهای دیگر میکوبد و از خنده رودهبر میشود. او هرگز نوهاش را سرزنش نمیکند و وقتی پسرک ناراحت است، مادربزرگ با حرفهایش او را آرام میکند. مادربزرگ بیش از هر چیزی، مهربان بودن را به نوهاش یاد میدهد و پسرک او را بیشتر از هر کسی در دنیا دوست دارد.
من و بابا
معرفی کتاب
این کتاب درباره رابطه پدران با فرزندانشان است. پسرک پدرش را خیلی دوست دارد. آنها بیشتر وقتها کنار هم هستند. پدر با پسرش بازی میکند و او را میخنداند و پسر در پختن کیک به پدر کمک میکند. پدر برای پسرش قصه میخواند تا او بخوابد و کارهای زیادی را به او یاد میدهد و... . پسر در کنار پدرش احساس امنیت و آرامش میکند؛ چون پدر او بهترین پدر دنیاست!