Skip to main content

روباه می‌خواهد ببر باشد

معرفی کتاب
این کتاب درباره روباهی است که می‌خواهد ببر باشد. برای این آرزویش هم دلایل خودش را دارد. تااینکه یک روز اتفاقی رخ می‌دهد و او با بقیه حیوانات نیز مواجه می‌شود و متوجه می‌شود که... . در این داستان، کودک به‌صورت غیرمستقیم توانایی حل مسئله و مواجه شدن با چالش‌ها را می‌آموزد.

هیچ‌وقت، هرگز

معرفی کتاب
دخترک، عروسک خرگوشی‌اش را بغل کرده است و از مزرعه‌ای می‌گذرد. دخترک به عروسکش می‌گوید: «هیچ چیز هیجان‌انگیزی تا به حال برای من اتفاق نیفتاده است، هرگز! هیچ وقت!» دخترک از روی سر گوریلی که لای گندمزار خوابیده است عبور می‌کند و گوریل را نمی‌بیند. گوریل برمی‌خیزد و به دنبال دخترک راه می‌افتد و....

این که کاری ندارد!

معرفی کتاب
این کتاب، داستانی برای کودکان است که در آن عواقب و مضرات سهل‌گیری در مورد طبیعت و آلودگی‌ها، بیان می‌شود. این داستان آموزشی، می‌تواند در عمق ذهن کودک بنشیند و او را با مفاهیم حفاظت از محیط‌زیست آشنا کند. وقتی که از دستگاه ابداعی جدید «دُم‌باریک»، ماده‌ی چسبناک بدبویی شروع به چکیدن کرد، «آلبرت» با خوش‌خیالی گفت: «آلودگی؟ این که کاری ندارد!». اما خلاص شدن از ماده‌ی چسبناک به آن راحتی که او فکر می‌کرد نبود...، و آلبرت باید تصمیم می‌گرفت که... .

دارودسته‌ی کبوترهای اصیل، با جرم و جنایت مبارزه می‌کنند

معرفی کتاب
خرده نان که غذای اصلی کبوترهاست به یکباره در پارک ها و اماکن عمومی کمیاب می شود. گروهی از کبوترها به رهبری کبوتر پیری به نام بادکنکی به دنبال سرنخی برای دستیابی به علت ناپدید شدن خرده نانها می گردند. اعضای این گروه کبوتر پشت فری (کبوتری که مثل ورزشکارهای پرورش اندام پشت بازو دارد)، سنگولی (که مهمترین توانایی او قابلیت تغییر قیافه به شکل همه چیز حتی به شکل گل رز و ... است)، کبوتر نون خور (کبوتری شکمو که حتی خرده نانهایی که به عنوان سر نخ پیدا می شود را فوری می بلعد)، و کبوتر کله معلق زن است. این مجموعه با سلسله ای از حوادث کاراگاهی و خطرپذیری علت این فاجعه را گروهی متشکل از کلاغ های جنگلی و ابرخفاش و... می یابند.

تنبلی هم سخته!

معرفی کتاب
این داستان درباره کودکی تنبل به نام باگ است. باگ هیچ‌کدام از کارهای شخصی‌اش مانند جمع‌کردن وسایل اتاق خواب، مرتب‌کردن لباس‌ها، بستن بند کفش را خودش انجام نمی‌دهد. پدر و مادر او که متوجه می‌شوند باگ روز به روز تنبل‌تر می‌شود او را تشویق می‌کنند تا خودش کارهایش را انجام بدهد. در ابتدا این کارها برای باگ خیلی سخت بود اما پس از مدتی متوجه شد که بهتر است کارهایش را خودش انجام دهد، مانند: ساندویچش را با طعمی که خودش دوست دارد درست کند، با حباب‌های مایع ظرفشویی بازی کند.
هدف نویسنده این است که به کودکان بگوید انجام کارهای شخصی‌شان را خودشان به‌عهده بگیرند تا بتوانند آن‌ها را با روشی که خودشان دوست دارند پیش ببرند.

12 قصه از پروین اعتصامی

معرفی کتاب
این کتاب، جلد سوم از مجموعه «قصه‌های قشنگ و قدیمی» است. این مجموعه شامل 12قصه‌ی بازنویسی‌شده از شاعر مشهور ایران، «پروین اعتصامی» با عنوان‌های «طوطی و دزدان»، «آرزوی پرواز»، «روباه دُم‌بریده»، و... می‌باشد که در دیوان خود آورده است. از نکات قابل توجه در کتاب می‌توان به استفاده از تصاویر رنگی و زیبا در انتقال بهتر داستان‌ها به کودکان اشاره کرد.

ماداگاسکار

معرفی کتاب
«رایلی»، قرار است با «عمو مکس» و خانواده‌اش به جزیره‌ی افریقایی ماداگاسکار برود. آن‌ها می‌خواهند موجودی کمیاب به‌نام «لمور آی – آی» را پیدا کنند. رایلی در این سفر با جانوران، و گیاهان جنگل‌ بارانی آشنا می‌شود و یک‌عالمه جانور مثل قورباغه رنگی مانتلا، مارمولک دُم‌برگی و آفتاب‌پرست پارسون را می‌بیند. او در این سفرها چیزهایی یاد می‌گیرد؛ مثلا این‌که ماداگاسکار چهارمین جزیره‌ی بزرگ دنیاست و به آن قاره‌ی هشتم می‌گویند، چون جانوران کمیابی در آن زندگی می‌کنند و... .

قصه‌ یک گربه و پنج موش

معرفی کتاب
یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود در شهری، خانه ای بود‌. توی این خانه لانه‌ای بود‌. لانه 5 تا موش بازیگوش. اولی موش دم سفید، دومی موش دم سیاه، سومی موش دم دراز، چهارمی موش دم کوتاه، پنجمی موش پشمالو، چاق تپل مثل هلو... این قصه که بیانگر اتحاد و همدلی موش‌ها است را می‌توان هم از روی کتاب خواند و هم در بازی با انگشتان کودکان به کار گرفت.

سؤال‌های بی‌جواب

معرفی کتاب
«پوملو»، فیل فیلسوف صورتی، گاهی کار و زندگی‌اش را ول می‌کرد و می‌نشست و از خودش سؤال می‌کرد. مثلا می‌پرسید آیا عنکبوت‌ها خواب می‌بینند؟ چرا گوجه‌فرنگی‌ها قرمزند؟ پوملو از خودش می‌پرسید اگر جایی برود که هیچ‌کسی آنجا نباشد، چه ‌کار می‌کند؟ یا اینکه مورچه‌ها به چی فکر می‌کنند؟ پوملو زیاد فکر می‌کرد و یک عالمه سؤال داشت. برای همین... .

عشق‌های کوچک

معرفی کتاب
«پوملو»، فیل فیلسوف صورتی، توی باغچه زندگی می‌کرد! آخر او یک بچه‌فیلِ معمولی نبود. او عاشق کنسرت‌های شلوغ بود و همین‌طور عاشق یازدهمین تربچه، توی سومین ردیف باغچه. پوملو، فیلی بود که با همه‌ فیل‌ها فرق داشت. او عاشق یک سنگ کوچک خاکستری بود؛ می‌دانی چرا؟ چون آن سنگ را هیچ‌کسی دوست نداشت!... .