Skip to main content

اسپاگتی باسس قرمز

معرفی کتاب
داستان این کتاب از زبان یک شخصیت نوجوان به نام کوچک‌علی روایت می‌شود و دارای موقعیت و فضاهای طنز و هیجانی است. داستان در مقطع زمانی قبل از انقلاب و در روستایی کویری می‌گذرد. از چند سال پیش به سبب اکتشاف و بهره‌برداری از یک معدن سنگ آهن پای عده‌ای مهندس، تکنسین و کارمند آمریکایی به این منطقه باز می‌شود؛ به طوری که کم‌کم آمریکایی‌های شاغل در معدن یک شهرک مدرن و امروزی به نام «آهن‌شهر» برای اسکان خانواده‌هایشان در این منطقه بنا می‌کنند. ورود افراد بومی به آهن‌شهر ممنوع است تا اینکه در نزدیکی جشن شکرگزاری آمریکایی‌ها یکی از کارمندهای ایرانی آهن‌شهر به نام معصوم‌خانی برای پیدا کردن تعدادی خروس دست به دامان اهالی روستا می‌شود....

باغ اسلیمی

معرفی کتاب
این کتاب داستان جابه‌جایی کوله‌پشتی دو شخصیت اصلی، آفاق و نیله مایر، را روایت می‌کند. آفاق، دانشجوی عکاسی ایرانی، برای پروژه‌ای مستندسازی به عراق می‌رود، در حالی که نیله مایر، جامعه‌شناس آلمانی، برای کنفرانسی راهی ترکیه است. این جابه‌جایی باعث می‌شود نیله به صورت ناخواسته در مراسم پیاده‌روی اربعین حضور پیدا کند. روایت این شخصیت اروپایی، نگاهی تازه و خلاقانه به ماجرای اربعین می‌بخشد که خواننده را با حلاوتی دلنشین مواجه می‌کند. کتاب جنبه‌های مختلف انسانی، تربیتی، روانشناختی، جامعه‌شناختی و حتی محیط‌زیستی پیاده‌روی اربعین را بررسی می‌کند. از زاویه دید نیله، خواننده با برخی از نکاتی که برای زائران ایرانی کمتر به چشم می‌آید نیز مواجه می‌شود و پاسخ برخی از پرسش‌ها و شبهات مرتبط را دریافت می‌کند. از دیگر ویژگی‌های باغ اسلیمی، اشاره به نگاه ضدصهیونیستی و آزادی‌خواهانه نسبت به فلسطین است. نویسنده با استفاده از نمادها و اشاره‌های غیرمستقیم، به دشمنی صهیونیسم با تفکرات شیعی و همچنین ارتباط آرمان آزادی فلسطین با مراسم اربعین و ظهور پرداخته است.

موسیو کمال

معرفی کتاب
ژروم ایمانوئل، تنها شهید اروپایی دفاع‌مقدس است. او متولد 9 آوریل سال 1964 در فرانسه؛ پدرِ تونسی و مادرِ فرانسوی‌اش وقتی ژروم دوساله بود، از هم جدا شدند و پدر به کشور خود، تونس برگشت.
ژروم در سفری به تونس با دین اسلام آشنا و مسلمان شد. نامش را به «کمال» تغییر داد. او بعد از بازگشت به فرانسه، در جریان انقلاب اسلامی ایران با امام خمینی(ره) و اطلاعیه‌های او آشنا شد و در سال 1981 به ایران آمد و مدتی بعد مذهب شیعه را انتخاب کرد.
کمال با شروع جنگ تحمیلی، آمادگی‌اش را برای اعزام به جبهه اعلام کرد، اما به دلیل تابعیت فرانسوی‌اش از حضور در جبهه منع شد تا اینکه با اصرار فراوان، بالاخره مجوز حضور در جبهه را دریافت کرد و همراه با «سپاه بدر» در سال 1363 به جبهه رفت.
کمال سرانجام در آخرین روزهای جنگ تحمیلی در سال 1367 و در جریان عملیات مرصاد به درجه رفیع شهادت نائل شد.

نشد بمانی

معرفی کتاب
کتاب «نشد بمانی» داستان دختر پرستاری به نام همتا که در شمال کشور زندگی می‌کند را روایت می‌کند همتا و امیرعباس که در همسایگی هم زندگی می‌کنند عاشق و دلباخته‌ی یکدیگرند. اما زمانه سر جنگ با آن‌ها دارد و زندگی این دو به چالش کشیده می‌شود، پدر همتا پسر دیگری را برای او در نظر دارد. همتا در گیرُ و دار عشق امیر عباس مجبور می‌شود تن به خواسته‌ی پدرش بدهد، اما ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود...

زندگی من مثل یک گیمر

معرفی کتاب
درِک فالون این‌بار یک فرصت استثنایی پیدا کرده است تا در پروژه‌ای گروهی برای آزمایش یک بازی رایانه‌ای به همراه دوستانش، مت، کارلی و آمبرتو شرکت کند، آن هم برای یک شرکت بازی‌سازی معروف.
اما خیلی زود متوجه می‌شود یکی از معروف‌ترین گیمرهای جهان به نام اِلسید هم در این گروه شرکت دارد. از طرفی آن‌طور که فکر می‌کرد قوی نیست و می‌تواند راحت شکست بخورد.
این‌بار درِک تلاش می‌کند تا از همه‌ی آموخته‌ها و هوشش استفاده کند. به نظرتان موفق می‌شود تا بقیه‌ی بازیکنان را شکست بدهد؟
اگر به گیم و فضای رقابتی و پرهیجان آن علاقه دارید، با درِک فالون همراه شوید.

کریستوفر

معرفی کتاب
کریستوفر همیلتون مامور ارشد ام‌آی5 است، درست در لحظه‌ای که برای اولین بار در زندگی عاشق می‌شود به اجبار پایش به ماجرایی باز می‌شود که هم زندگی حرفه‌ای و هم زندگی خانوادگی‌اش زیرورو می‌شود. کریستوفر ناچار می‌شود به عنوان یک مامور نفوذی وارد جمعی از دانشجویان و فعالان مسلمان انگلستان شود در انجام این مأموریت وارد ماجراهایی پرفراز و نشیب زندگی‌اش می‌شود. کتاب حساسیت مبحث دشمن شناسی را در قالب داستانی جذاب برای جوانان امروز بیان می‌کند.

ادموند2

معرفی کتاب
ادموند، نماد همه انسان‌های آزاده و متدینی است که برای یافتن نور حقیقت از مسیرهای صعب العبور می‌گذرند تا خود را به آخرین حجّت خداوند بر روی زمین برسانند و چه بسا که در این راه متحمل رنج‌های فراوان شوند اما عشق سوزان و چشمه جوشان ایمان‌شان به آن حضرت، آن‌ها را در رسیدن به این هدف نهایی یاری می رساند. ادموند پارکر، جوانی مسیحی دارای دکترای رشته حقوق و از دانشجویان نخبه است. رویاهای وحشت‌ناکی به سراغ او می‌آید که معنی آن‌ها را نمی‌فهمد، پس بر آن می‌شود که به جستجوی حقیقت آن‌ها بپردازد اما کسی نمی‌تواند کمکش کند تا اینکه دست سرنوشت او را با دختر جوان مسلمانی آشنا می‌کند که برای او از جانب خداوند نشانه‌ای می‌شود، نشانه‌ای حاکی از عشق عمیق و پیوند قلبی او به اسلام، پس تصمیم به ازدواج با ملیکا و مشرّف شدن به دین اسلام می‌گیرد که همین مسئله سرآغاز بزرگ‌ترین دردسر زندگی‌اش می‌شود.

ادموند1

معرفی کتاب
ادموند، نماد همه انسان‌های آزاده و متدینی است که برای یافتن نور حقیقت از مسیرهای صعب العبور می‌گذرند تا خود را به آخرین حجّت خداوند بر روی زمین برسانند و چه بسا که در این راه متحمل رنج‌های فراوان شوند اما عشق سوزان و چشمه جوشان ایمان‌شان به آن حضرت، آن‌ها را در رسیدن به این هدف نهایی یاری می رساند. ادموند پارکر، جوانی مسیحی دارای دکترای رشته حقوق و از دانشجویان نخبه است. رویاهای وحشت‌ناکی به سراغ او می‌آید که معنی آن‌ها را نمی‌فهمد، پس بر آن می‌شود که به جستجوی حقیقت آن‌ها بپردازد اما کسی نمی‌تواند کمکش کند تا اینکه دست سرنوشت او را با دختر جوان مسلمانی آشنا می‌کند که برای او از جانب خداوند نشانه‌ای می‌شود، نشانه‌ای حاکی از عشق عمیق و پیوند قلبی او به اسلام، پس تصمیم به ازدواج با ملیکا و مشرّف شدن به دین اسلام می‌گیرد که همین مسئله سرآغاز بزرگ‌ترین دردسر زندگی‌اش می‌شود.

اردو در قبرستان ژغاره

معرفی کتاب
این کتاب یک رمان نوجوان ماجراجویانه است. کتاب درباره یک پسر 17 ساله است که پدربزرگش نام عجیبی بر او گذاشته است: «بادآورد!». بادآورد در تمام سال‌های تحصیلش به خاطر اسم عجیبش آزار دیده و واقعا دلش می‌خواهد آن را عوض کند. اما رسم سخت‌گیرانه‌ای در خانواده آن‌هاست که نام اولین نوه پسری را جدپدری باید انتخاب کند و هیچ‌کس حق ندارد روی حرف او حرفی بزند. بادآورد یک بار تمام جرأتش را جمع می‌کند و از پدربزرگ می‌خواهد که اسمش را تغییر دهد. پدربزرگ رازی که در پس این نام‌گذاری عجیب‌وغریب است را برای بادآورد فاش می‌کند و او را به سفر پررمز و راز و خطرناکی می‌فرستد: اردو در قبرستان ژغاره. اگر بادآورد بتواند مأموریتی که پدربزرگ به او داده را انجام دهد، می‌تواند اسمش را تغییر دهد. اما در ژغاره همه‌چیز آن‌طور که آن‌ها می‌خواهند پیش نمی‌رود. راز‌هایی هست که حتی پدربزرگ هم از آن‌ها خبر ندارد...