30 روز با پیامبر(ص) -1
معرفی کتاب
کتاب حاضر جلد اول از مجموعه 30 روز با پیامبر است که داستانهایی درباره تاریخ زندگی پیامبر را با زبانی ساده و روان بازگو میکند. در این کتاب از تولد پیامبر، دایه ایشان، حلیمه، درگذشت مادر گرامی ایشان و زندگی آن حضرت با پدربزرگشان، عبدالمطلب، و از دنیا رفتن او و همچنین زندگی پیامبر با ابوطالب قصههایی ارائه شده است.
شما آمین بگویید
معرفی کتاب
داستان این کتاب که بر اساس آیههای 59 تا 61 آل عمران به رشته تحریر درآمده است، به شرح ماجرای مباهله در تاریخ اسلام میپردازد. مباهله که در زمان حضرت محمد (ص) رخ داده است، مباحثهای است که میان خانواده پیامبر با بزرگان قبیله نجران و رئیس آنها، ابوحارثه، در روز 24 ذیالحجه سال دهم هجری درخصوص آداب و احکام اسلام رخ داده است.
خضر(ع)
معرفی کتاب
به فرمان خدا، حضرت موسی به دنبال مردی عابد و حکیم میرود تا از وی پیروی کند. آن مرد از نوادگان نوح است. مردی که همیشه زنده است و هرگز نمیمیرد. خضر لقب اوست. حضرت موسی او را پیدا میکند. حضرت خضر کارهای عجیبی انجام میدهد که موسی علت آن را نمیفهمد. کشتی را سوراخ میکند، پسربچۀ بیگناهی را میکشد و دیوار فروریختهای را تعمیر میکند.
صالح(ع)
معرفی کتاب
مردم قوم ثمود برای ایمان آوردن به خدا از حضرت صالح میخواهند که از دل کوه شتری بیرون بیاورد. صالح پیامبر این کار را انجام میدهد؛ اما مردم معتقدند که این کار جادویی بیش نیست و مرتب بهانهتراشی میکنند. با وجود اینکه حضرت صالح آنها را از آزار شتر برحذر داشته است؛ ولی مردم شتر را میکشند، سپس عذاب الهی نازل میشود.
عزیر(ع)
معرفی کتاب
هنگامی که بختالنصر در بابل به قدرت رسید، معابد یهودیان را سوزاند و آنها را کشت و به اسارت گرفت. عُزیر پیامبر که آوازه عدالت و خداباوری کوروش کبیر، پادشاه بزرگ ایران را شنیده بود، از او خواست که قومش را از ستم بختالنصر برهاند. کوروش پذیرفت و بعد از آن یهودیان از آوارگی نجات یافتند؛ اما کتاب مقدس آنها از بین رفته بود. عُزیر پیامبر تورات را دوباره نوشت؛ اما یکباره ناپدید شد.
دانیال(ع)
معرفی کتاب
بختالنصر، پادشاه سرزمین بابل، حاکمی مستبد و زورگو بود که از مردم به سختی کار میکشید و مالیات زیادی میگرفت. دانیال پیامبر که مردی دانشمند و حکیم بود و همیشه به مردم کمک میکرد، از او خواست که دست از ظلم بردارد؛ ولی بختالنصر او را در چاهی زندانی کرد. بعد از مدتی پادشاه خوابی دید که هیچکس نتوانست آن را تعبیر کند.
ابراهیم(ع)
معرفی کتاب
نمرود برای اینکه پسری به دنیا نیاید، ازداوج را ممنوع کرد. مأموران نمرود کسانی را که پنهانی ازدواج میکردند و یا بچهدار میشدند، دستگیر و زندانی میکردند؛ ولی ابراهیم به دنیا آمد و دور از چشم نمرود و سربازانش بزرگ شد. او بعد از سالها به شهر بازگشت و نزد عموی سنگتراشش مشغول به کار شد. روزی همه بتها را شکست و تبر را به دست بت بزرگ داد. ابراهیم محکوم به سوختن در آتش شد.