Skip to main content
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتاب‌های «قصه‌های خاله ستاره» است. در پاییز ابرها با باد همراه می‌شوند و به هر جایی سر می‌زنند تا اینکه به سرزمینی می‌رسند که بر اثر خشکسالی از بین رفته است و دیگر کسی آنجا زندگی نمی‌کند. ابرها می‌خواهند با باد به جاهای دیگر بروند؛ ولی ابر بزرگ می‌ماند و گریه می‎کند. ابر می‌داند که هر چه بیشتر گریه کند کوچک‌تر می‌شود و در نهایت از بین می‌رود؛ ولی دلش می‌خواهد برای مردم روستا کاری انجام دهد. ابر آنقدر می‌بارد که زمین پر از آب می‌شود و درختان خشکیده جان می‌گیرند؛ اما دیگر از ابر خبری نیست. در فصل بهار شاخه‌ها پر از شکوفه می‌شود و گل‌های زیبا می‌رویند و مردم دوباره به روستا باز می‌گردند. مردم می‌دانند که ابری بارانی بوده است که روستا را دوباره زنده کرده است.
مجموع صفحات
12
سال چاپ
1396

اطلاعات شناسنامه ای

نام مجموعه
قصه‌های خاله ستاره
مولف
وحدانی، آمنه

ناشر

شابک
9786004740777
نوع کتاب
تربیتی
قطع کتاب
خشتی
درجه بندی
درجه 3

اطلاعات کتابشناختی

دوره و درس

پایه
سوم
چهارم
پنجم
ششم
مخاطب
دانش‌آموز