توجه: استفاده از نماد و Qr-code در کنار هم الزامی است.
-دریافت نماد
    -دریافت QRcode
	  
	  	  	  
	  
              
       
	  
      
	  
  
    
	  
	  
  
    
	  
  
    
	  
	  	  
	  	
	  
	  	  	  
	  
	  	 
	  
	  
	  
	  
	  	  
	
	  
    
    
              
      
	   
	  
	  	 	  
	  
  
    
	  
  
    
	  
	  
  
    
	  	  	  
	  
	  	  	  
	  
  
    
	  
	  	  
  
    
	  	  
	  	  
	  
	  
	  
       
      
  
    
              
      
      
  
    
              
      
	   
	  	  	 
	  
	
		  
  
معرفی کتاب
              حتماً تا به حال در خیال خود را پادشاه یا رئیس یک کشور تصور کردهاید وبرای رسیدن به قدرت راهی جز معجزه به ذهنتان نرسیده باشد. داستان کتاب «اگر خدا بخواهد» تعبیر این معجزه است. داستان یک شاهزاده گمشده از کشوری دور که در کشوری دیگر به فرزند خواندگی داده میشود.حال وقت آن است که حق به حقدار برسد. خط به خط روایت این کتاب شما را هم متعجب میکند و هم همراه. 
در برشی از کتاب میخوانیم: «رفت و کنترل تلویزیون را برداشت و آن را روشن کرد. تلویزیون داشت مردم و دود و آتش و پلیس را نشان میداد و تفنگها و رباتهای جنگنده را. لوکان ادامه داد: «نگاه کن. تو قبل از پیروزی انقلاب، روی تختخوابت خوابیدی. یه روز صبح مثل امروز بیدار میشی و میبینی انقلاب پیروز شده و مردم زحمت کشیدهن تا همهچی بیفته دست تو. همین که از جات بلند میشی تا قدرتو بهدست بگیری، درست تو همین حال، عدۀ زیادی انسان میمیرن و تو هنوز پاتو از رختخواب گرم و نرمت بیرون نذاشتی. مردم برای تو میجنگن، برای قدرت گرفتن تو، برای اینکه خیال میکنن تو فرق داری، خیال میکنن توی بیشعور میتونی یهتنه جامعه رو به تعالی برسونی. میخوان روی تو قمار کنن بلکه تو اونا رو، جامعهشونو از کابوسها نجات بدی، اما افسوس! افسوس که تو هنوز تو رختخوابی و حالشونو نمیفهمی!»
          در برشی از کتاب میخوانیم: «رفت و کنترل تلویزیون را برداشت و آن را روشن کرد. تلویزیون داشت مردم و دود و آتش و پلیس را نشان میداد و تفنگها و رباتهای جنگنده را. لوکان ادامه داد: «نگاه کن. تو قبل از پیروزی انقلاب، روی تختخوابت خوابیدی. یه روز صبح مثل امروز بیدار میشی و میبینی انقلاب پیروز شده و مردم زحمت کشیدهن تا همهچی بیفته دست تو. همین که از جات بلند میشی تا قدرتو بهدست بگیری، درست تو همین حال، عدۀ زیادی انسان میمیرن و تو هنوز پاتو از رختخواب گرم و نرمت بیرون نذاشتی. مردم برای تو میجنگن، برای قدرت گرفتن تو، برای اینکه خیال میکنن تو فرق داری، خیال میکنن توی بیشعور میتونی یهتنه جامعه رو به تعالی برسونی. میخوان روی تو قمار کنن بلکه تو اونا رو، جامعهشونو از کابوسها نجات بدی، اما افسوس! افسوس که تو هنوز تو رختخوابی و حالشونو نمیفهمی!»
مجموع صفحات
              344
          سال چاپ
              1402
          اطلاعات شناسنامه ای
مولف
          سعیدی، ابوالفضل
              شابک
              9786004415361
          نوع کتاب
              تربیتی
          قطع کتاب
              رقعی
          نتیجه داوری کتاب
              برای ورود به مدرسه بلامانع است
          درجه بندی
              درجه 2
          اطلاعات کتابشناختی
دوره و درس
پایه
          یازدهم
          دوازدهم
              مخاطب
          والدین
          دانشآموز
          معلم