من و خاله خورشید
معرفی کتاب
این داستان درباره دوستی پسری به نام کیوان، با خورشید خانم است. کیوان از خورشید درباره خانواده و بچههای او میپرسد و خورشید او را با خانوادهاش که ماه و برجیس(سیاره مشتری)، نپتون، اورانوس و... هستند، آشنا میکند. هرکدام از این سیارهها هم ویژگیهای خودشان را بازگو میکنند و از اهمیتشان در آسمان میگویند.
این داستان قصد دارد نجوم، جایگاه سیارهها و محل قرارگرفتنشان در کنار خورشید را به زبان کودکانه توضیح دهد.
این داستان قصد دارد نجوم، جایگاه سیارهها و محل قرارگرفتنشان در کنار خورشید را به زبان کودکانه توضیح دهد.
حنایی و قوقولی
معرفی کتاب
بسیاری از کودکان ممکن است با چگونگی تولد یک جوجه آشنا نباشند. این داستان، ماجرای تولد جوجه کوچولو از زمانی که یک تخممرغ بود تا وقتی که مامان مرغ روی آن خوابید و صبر کرد تا تخممرغها به جوجه تبدیل شوند را با بیانی کودکانه و ساده روایت کرده است.
صاحبخانهای که این مرغ و تخممرغها در آنجا زندگی میکردند هم از مرغ مراقبت میکرد. این بخش داستان به کودک آموزش میدهد تا اگر حیوان و موجودی زنده در خانه دارد، باید از آن مراقبت کند.
صاحبخانهای که این مرغ و تخممرغها در آنجا زندگی میکردند هم از مرغ مراقبت میکرد. این بخش داستان به کودک آموزش میدهد تا اگر حیوان و موجودی زنده در خانه دارد، باید از آن مراقبت کند.
خرس کوچولو و درخت آرزو
معرفی کتاب
برتی و خرس کوچولو با هم بازی میکردند. برتی ماشین خود را به خرس کوچولو نداد، خرس کوچولو برای کمک به مامان خرسه برای درست کردن کلوچه و چایی رفت. برتی مدتی با خود به تنهایی بازی کرد. او تصمیم گرفت از درخت مورد علاقهاش بالا برود و روی شاخهای که دوست دارد بنشیند. او روی شاخه نشسته بود که یاد کلوچه مامان خرسه افتاد. ناگهان چند کلوچه را دید که از شاخه درخت آویزان شده بود. بعد از مدتی او سردش شد، ناگهان پتویی ظاهر شد. برتی خیلی زود متوجه شد که این درخت، یک درخت معمولی نیست و یک درخت جادویی است...
دلم برایت تنگ شده!
معرفی کتاب
زنبور کوچولوی این داستان با دوستش، کرم ابریشم، دعوا و قهر کرده است. زنبورک به دوستش حرفهای بدی زده و او را خیلی ناراحت کرده است. مادر زنبور کوچولو با او صحبت میکند و از او میخواهد که بابت حرفهای نادرستش از کرم ابریشم عذرخواهی کند. زنبورک اول قبول نمیکند اما بعد از یک روز برای دوستش دل تنگ میشود، اما زمانی به سراغ کرم ابریشم میرود که اتفاق عجیبی افتاده بود و کرم کوچولو در پیله خود فرو رفته بود. آیا زنبور کوچولو میتوانست دوباره دوستش را دوباره ببیند و از او عذر بخواهد؟ آیا فرصتی مانده بود؟
لاکپشتی که دهانش را باز کرد!
معرفی کتاب
این داستان حکایت «لاکپشت و لکلک» را که در کتاب کلیله و دمنه آمده، به شکل شعر کودکانه بازنویسی کرده است. این شعر درباره لاکپشتی است که باید همراه لکلکها از برکه خودشان به جای دیگری کوچ کند، اما لاکپشت بهخاطر سرعت آرام و سنگینی لاکش نمیتواند مسافت طولانی را بپیماید. لکلکها از او میخواهند که تکهچوبی را به دهان بگیرد تا آنها دو طرف چوب را بگیرند و لاکپشت را اینطوری با خود ببرند. تنها کاری که لاکپشت باید انجام میداد این بود که حرفی نزند تا از تکهچوب جدا نشود و زمین نخورد.
آیا لاکپشت که همیشه پرحرف بود، توانست به این قول عمل کند؟
آیا لاکپشت که همیشه پرحرف بود، توانست به این قول عمل کند؟
بچه محل
معرفی کتاب
در این کتاب پنج قصه درباره زندگی روزمره و اتفاقاتی که ممکن است برای هرکودکی پیش بیاید، روایت شده است. موضوعات این قصهها بهگونهای هستند که کودک میتواند با آنها همذاتپنداری کند و خودش را جای او بگذارد؛ مثلاً یکی از قصهها درباره کودکی است که آنقدر با پنکه بازی کرده و دکمه خاموش و روشن آن را فشار داده تا پنکه خراب شده. حالا کودک خودش را از این بابت سرزنش میکند.
داستانهای کتاب حاضر میتوانند به قدرت خیالپردازی کودکان کمک و آنها را به قصهنویسی تشویق کنند.
داستانهای کتاب حاضر میتوانند به قدرت خیالپردازی کودکان کمک و آنها را به قصهنویسی تشویق کنند.
کمبود آب
معرفی کتاب
ادامه زندگی همه ما به آب وابسته است. اما آب همیشه و به همین راحتی در دسترس همه نیست. این کتاب در زمینه حفاظت از محیط زیست برای کودکان و نوجوانان است که دربارهٔ ارزش و اهمیت انرژی و منابع آب در زندگی انسانها و حفظ محیط زیست صحبت میکند. برخی از موضوعاتی که در این کتاب به آنها پرداخته شده است عبارتاند از: ویژگیهای شگفتانگیز آب، آب و تأثیر آن بر آب و هوا، آب برای کشاورزی، ذخیرهسازی آب و ...
معذرت میخواهم
معرفی کتاب
سیبزمینی یک کار بد کرده! چه کار بدی؟ ... راستش موقعی که داشتند با فلامینگو، شوالیه بازی میکردند، حرف بدی زده و دل او را شکسته. البته سیبزمینی قصدی نداشته، اما خب دیگر، کاری است که شده! حالا که دوستش ناراحت شده، بهتر است از او معذرت بخواهد و باهم آشتی کند. در این داستان دخترکوچولو به دوتا دوست بامزهاش کمک میکند تا دربارهی ناراحتیهایشان باهم حرف بزنند و دوباره دوستان خوب یکدیگر بشوند.