بهار چشمان تو
معرفی کتاب
«محمد» به دنبال کار به شهر رفته بود و حالا بعد از پنج سال به خانه برگشته است. پدر، مادربزرگ و برادرش «طاهر»، که بیرون از اتاق ایستاده است، به او خوشامد میگویند؛ اما مادرش، صدای مادر از اتاق میآید! مادربزرگ محمد را تا پشت درِ اتاق میبرد. مادر درد میکشد و منتظر به دنیا آمدن سومین فرزندش است. مادربزرگ محمد را به دنبال پیرزن قابله میفرستد و... . بچه به دنیا میآید و اینبار دختر است؛ اما مادر از دست میرود. نام دختر را به یاد مادر «زینب» میگذارند و ... .
گیس دراز و ریش دراز
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل ۲۷ داستان کوتاه است که موضوعهای مختلفی را دربر میگیرد. از انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی گرفته تا نقد و بررسی کتاب. داستان «ریشدراز و گیسدراز»، درباره دو کارتنخواب است که در گوشهای از پارک، زیر نیمکتی زندگی میکنند. آنها گرسنه و تشنه هستند. یکی سردش است و دیگری کلافه از گرما! در بعدازظهری گرم، دو مرد روی نیمکت آنها مینشینند و با گفتوگوی آن دو، گیسدراز و ریشدراز، رازی را کشف میکنند! دو مرد دو کتاب را روی نیمکت میگذارند تا رهگذران از آنها استفاده کنند. کارتنخوابها کتابها را به روشی که از دو مرد یاد گرفتهاند، میخوانند و در جلسه نقد و بررسی کتاب که در کافهنت برگزار میشود، شرکت میکنند و... .
ستوده در آسمانها و زمین
معرفی کتاب
این کتاب درباره زندگی پیامبر اکرم (ص) است. داستان از لشکرکشی «ابرهه» به مکه برای نابودی کعبه و دفاع پرندگان از خانه خدا آغاز میشود، زمانیکه ابرهه شتران «عبدالمطلب» را تصاحب میکند و عبدالمطلب برای پس گرفتن آنها نزد ابرهه میرود... . پیامبر در روز هفدهم ربیعالاول به دنیا میآید، هنگامیکه پدرش، «عبدالله» از دنیا رفته است. عبدالمطلب، پدربزرگ پیامبر، نام او را «محمد» میگذارد و پس از سه روز، محمد را به «حلیمه»، از قبیله «بنیسعد»، میسپارند تا دایه او باشد.. . داستان تا وفات پیامبر ادامه پیدا میکند و تمام حوادث زندگی ایشان را دربرمیگیرد.
خانه کوچک
معرفی کتاب
پدر و مادر همراه سه فرزندشان، «مری»، «لورا» و «کری»، خانه کوچکشان در «بیگوودز» را ترک میکنند تا جایی در غرب زندگی کنند، جایی که هیچ مهاجری نباشد و حیوانات وحشی بدون ترس از آدمها زندگی میکنند. آنها مسیری طولانی را در جنگل پوشیده از برف طی میکنند تا به شهر «پپن» میرسند؛ اما نمیتوانند زیاد آنجا بمانند و باید هرچه سریعتر از رودخانه عبور کنند و... . این خانواده سفیدپوست به غرب کوچ میکنند، با زندگی و آداب و رسوم سرخپوستها آشنا میشوند، سختیهای طبیعت را پشت سر میگذارند و درنهایت... .
متل کالیویستا
معرفی کتاب
«میا» همراه پدر و مادرش از چین به امریکا میروند. پدر و مادر مجبورند در رستوران کار کنند تا آپارتمان کوچکی برای زندگی داشته باشند؛ اما با خرابکاری میا، از آنجا اخراج میشوند و مادر شبانهروز دنبال کار دیگری میگردد تااینکه... . آنها مدیر مُتل کالیویستا میشوند و میتوانند مجانی در متل زندگی کنند! علاوهبر این، برای هرمشتری پنج دلار میگیرند و این خیلی عالی است. حالا میا و پدر و مادرش میتوانند هرکدام یک همبرگر بخورند، بدون اینکه مجبور باشند یک همبرگر را بین خودشان تقسیم کنند. متل مشتریهای هفتگی هم دارد و... .
دردسرهای زندانیان
معرفی کتاب
«رینی»، «کیت»، «استیکی» و «کنستانس»، طبق دستورات «روندا» در فعالیتهای زیادی شرکت میکنند تا علائق و استعدادهایشان شکوفا شود. آنها به دلایل امنیتی نمیتوانند به مدرسه بروند و مجبورند در همان خانه قدیمی آموزش ببینند. هر گوشه از آن خانه عجیب میتواند محلی برای یادگیری باشد؛ اما این اولینباری است که در اتاق زندانی میشوند و در شرایطی دشوار، اما حقیقی باید انتخاب کنند. وقتی برق بدون هیچ توضیحی قطع میشود، این چهار نفر باید سرِ نخهایی به دست آورند تا از توطئه جدید و شیطانی جلوگیری کنند و... .
تلختر از شیرین
معرفی کتاب
هنگامیکه «آمادو» و برادر کوچکش، خانوادهشان را تنها گذاشتند تا کار پیدا کنند، تصورش را هم نمیکردند که از مزرعه کاکائو در ساحل عاج سردربیاورند و مجبور به کار شوند. حالا تنها چیزی که برای آنها مهم است، شمردن غلافهای کاکائو است که میچینند؛ چراکه هرچه این غلافها بیشتر باشند، شانس زنده ماندنشان بیشتر است؛ اما هرروز که میگذرد، ارادهشان برای ادامه دادن و برای اینکه چیزهای مهم را بشمارند، ضعیفتر میشود تا اینکه روزی اولین دختر وارد اردوگاه میشود و... .
پسر هزارساله
معرفی کتاب
پدر «اَلوا اینارسون» پنج گوی شیشهای داشت که به آنها «لیوپرلِر» میگفتند، یعنی مرواریدهای زندگی! ماما میگفت آنها باارزشترین چیزهای دنیا هستند. پدر اَلوا در راه محافظت از مرواریدها مرده بود. حالا فقط سه عدد از مرواریدها باقی مانده است! یکی برای ماما و دوتا برای زمانی که اَلوا بزرگتر شود؛ ولی اَلوا نمیتواند بیشتر از این صبر کند و وقتی ماما نیست، چاقوی پدرش را روی آتش میگیرد، سپس دوبار روی قسمت بالای بازویش میکشد. بعد مروارید زندگی را گاز میزند و مایع زردرنگ آن را به درون زخمش میمالد و... . اَلوا یازده سال دارد و نمیداند با این کار قرار است بیشتر از هزار سال، یازده ساله بماند!
من یک کارآگاه هستم
معرفی کتاب
«کورنلیا» تمام خانوادهاش را از دست داده است؛ مادرش را در اثر سیاهسرفه، برادرهایش را با مخملک و پرت شدن از پشت بام، خاله مارتا را با آب جوش، عمو سیلاس با غرق شدن در دریا و همین اواخر پدرش را با گلوله. حالا او به همراه کشیش به شهر «شیمانگ» ایالت «نیوریوک» آمده است تا شاید زنعمویش سرپرستی او را به عهده بگیرد؛ اما پدر کورنلیا، برادرش را کشته است، یعنی همسر زنعمو را. پس چطور ممکن است زنعمو او را بپذیرد؟
سرنخ فضایی
معرفی کتاب
«دشیل گیبسن» دوازده سال دارد و در کره ماه زندگی میکند، به نظر دش، زندگی در قرارگاه فضایی مثل زندگی در قوطی کنسرو غولآسایی است که پیمانکارهای دولتی درست کرده باشند. نمیشود بیرون رفت، غذا افتضاح است و... . وقتی یکی از دانشمندان برجسته پایگاه، مرده پیدا میشود، زندگی دشیل تغییر میکند. او گمان میکند پای قتل در میان است؛ ولی کسی حرف او را باور نمیکند تا اینکه... .