قصههای مرداد
معرفی کتاب
ضربالمثلهایی که در موقعیتهای گوناگون استفاده میکنیم، تاریخچه و داستانی دارند و از دل واقعهای به وجود آمدهاند. نویسنده اثر حاضر، با مطالعه منابع ادبی و تاریخی، به سرچشمه تولد 31 ضربالمثل دستیافته و آنها را در این کتاب گردآوری کرده است.
تعدادی از این ضربالمثلها که نحوه به وجودآمدن آنها عنوان شدهاند عبارتاند از: کلاهش پس معرکه است؛ نابرده رنج گنج میسر نمیشود؛ دوقورت و نیمش باقیست؛ زبان سرخ سر سبز میدهد برباد.
فهرست این کتاب براساس شبهای مرداد است و برای هرشب یک قصه در نظر گرفته شده است.
تعدادی از این ضربالمثلها که نحوه به وجودآمدن آنها عنوان شدهاند عبارتاند از: کلاهش پس معرکه است؛ نابرده رنج گنج میسر نمیشود؛ دوقورت و نیمش باقیست؛ زبان سرخ سر سبز میدهد برباد.
فهرست این کتاب براساس شبهای مرداد است و برای هرشب یک قصه در نظر گرفته شده است.
در خرابههای شهر
معرفی کتاب
داستان حاضر درباره مردی است که کار نمیکند و مخارج خانه و خانوادهاش را تأمین نمیکند. او همیشه در بیابانها و خرابهها به عبادت خدا میپردازد. مرد تصور میکرد کارش ثواب دارد و خدا و امام صادق(ع) از او راضی هستند، اما زمانی که دوستانش نزد امام صادق(ع) رفتند و ماجرا را بازگو کردند، امام(ع) کار مرد را سرزنش کرد و با روایتکردن نقلقولی از پیامبر اسلام(ص) این روش را اشتباه دانستند.
کتاب حاضر سعی دارد خوانندگانش را به اهمیت کارکردن، ارزشمندی تلاش و تأمین مخارج آگاه کند.
کتاب حاضر سعی دارد خوانندگانش را به اهمیت کارکردن، ارزشمندی تلاش و تأمین مخارج آگاه کند.
اولین نفری که آمد
معرفی کتاب
این کتاب با موضوعی مذهبی روایتی بازآفرینی شده از داستان حجرالاسود را با زبانی کودکانه و روان بیان میکند. کودکان با مطالعه این داستان علاوه بر آشنایی با یکی از مهمترین داستانهای مسلمانان به شخصیت تاثیرگذار و مهم پیامبر اکرم(ص) پی میبرند که چگونه با تدبیری هوشمندانه، از بحرانی که نزدیک بود زمینهساز اختلافی در میان قبایل اعراب شود، جلوگیری کرده است.
در خلاصه داستان پشت جلد این کتاب آمده است: «صدای پایی آمد. سایه بلندی روی در مسجد افتاد. همه چشم به در دوختند. همه کنجکاو بودند که چه کسی وارد میشود؟ همه نگران بودند نکند کسی بیاید که آنها را شریک افتخار نصب حجرالاسود نکند! دوباره همهمهها بلند میشد که محمد امین وارد شد...»
در خلاصه داستان پشت جلد این کتاب آمده است: «صدای پایی آمد. سایه بلندی روی در مسجد افتاد. همه چشم به در دوختند. همه کنجکاو بودند که چه کسی وارد میشود؟ همه نگران بودند نکند کسی بیاید که آنها را شریک افتخار نصب حجرالاسود نکند! دوباره همهمهها بلند میشد که محمد امین وارد شد...»
نورمن این کارو نکرده
معرفی کتاب
این داستان درباره یک احساس طبیعی است که خردسالان آن را تجربه میکنند: حسادت.
نورمن، جوجه تیغی شخصیت اصلی قصه، با درختی به نام میلیویلی دوست است. اما ناگهان یک درخت کوچک دیگر نزدیک آنها پیدا میشود و با میلیویلی ارتباط برقرار میکند. همین موضوع باعث ایجاد حس حسادت و خطر در نورمن میشود. چگونه کنارآمدن نورمن با این شرایط، موضوع داستان پیشرو است.
نورمن، جوجه تیغی شخصیت اصلی قصه، با درختی به نام میلیویلی دوست است. اما ناگهان یک درخت کوچک دیگر نزدیک آنها پیدا میشود و با میلیویلی ارتباط برقرار میکند. همین موضوع باعث ایجاد حس حسادت و خطر در نورمن میشود. چگونه کنارآمدن نورمن با این شرایط، موضوع داستان پیشرو است.
بلیتهای شهربازی
معرفی کتاب
این داستان درباره بخشش و مهربانی است و براساس حدیثی از امام رضا(ع) که در انتهای کتاب آمده، روایت شده است. پانیذ دختر کوچکی است که همراه با خانوادهاش به شهربازی آمده بود. پانیذ دوست نداشت بازی را تمام کند دلش میخواست تا آخرین بلیت شهربازی را مصرف کند اما پدر و مادرش به او گفته بودند که دیگر بازی بس است!
برای پانیذ سوال بود که چرا مادر و پدرش نگذاشتند او تا آخرین بلیت را مصرف کند! زمانی که وارد رستوران شدند، دو کودک که مشغول فروختن جوراب بودند، سر میز آنها آمدند و پدر و مادر پانیذ، هم از آن دو کودک جوراب خریدند هم باقی بلیتها را به آنها دادند. آنجا بود که پانیذ متوجه شد آن بلیتها برای بخشیدن به کودکان نیازمند و بخشش بوده است.
برای پانیذ سوال بود که چرا مادر و پدرش نگذاشتند او تا آخرین بلیت را مصرف کند! زمانی که وارد رستوران شدند، دو کودک که مشغول فروختن جوراب بودند، سر میز آنها آمدند و پدر و مادر پانیذ، هم از آن دو کودک جوراب خریدند هم باقی بلیتها را به آنها دادند. آنجا بود که پانیذ متوجه شد آن بلیتها برای بخشیدن به کودکان نیازمند و بخشش بوده است.
دستهایی با عطر هلو
معرفی کتاب
این قصه درباره پسری به نام هادی است که کمی تنبل بود و دوست داشت فقط بنشیند پای بازیهای رایانهای. یک روز که هادی مجبور شد برود کمک پدرش و در مغازه میوهفروشی کار کند، معلم سال گذشتهاش را دید. آقای معلم چند کیلو میوه خرید و هادی تا خانه معلم، میوهها را برد. در خانه آقای معلم، پدر مریض و کمتوان آقامعلم زندگی میکرد. دیدن آن پیرمرد و خدمت و کمکهای آقا معلم به او، هادی را سخت به فکر فرو برد. بعد از آن روز، هادی دیگر تنبل نبود و تصمیم گرفت به پدرش کمک کند.
هدیه بابا
معرفی کتاب
مجموعه «یک قصه یک حدیث» با محور قراردادن یک حدیث از امام رضا، داستانی امروزی را برای مخاطب کودک بیان میکند و کودک با یک حدیث از ایشان و به کار بردن آن در زندگی آشنا می شود.
در کتاب «هدیه بابا» دختر خانم، تبلتی که پدرش برایش خریده را با خودش همه جا میبرد. سرانجام تبلت در مدرسه میشکند. او درباره شکسته شدن تبلت به پدرش دروغ میگوید و ...
در کتاب «هدیه بابا» دختر خانم، تبلتی که پدرش برایش خریده را با خودش همه جا میبرد. سرانجام تبلت در مدرسه میشکند. او درباره شکسته شدن تبلت به پدرش دروغ میگوید و ...
زیر قولم نمیزنم
معرفی کتاب
این مجموعه با محور قراردادن یک حدیث از امام رضا، داستانی امروزی را برای مخاطب کودک بیان می کند و کودک با یک حدیث از ایشان و به کار بردن آن در زندگی آشنا میشود. داییِ "سروش" به عنوان سوغاتی برایش یک شیپور م آورد که مخصوص تشویق بازیکنان در ورزشگاه است. سروش دوست دارد با آن همه جا بازی کند اما باعث اذیت دیگران و مخصوصاً همسایهها میشود....