ویروس چشم قرمز
معرفی کتاب
«جینز» پسری دوازده ساله، همراه با چندین دختر و پسر دیگر در مرکز حمایت از کودکان خاص هستند. جایی شبیه مدرسه. به گفته مدیر مرکز، این بچهها آنجا هستند؛ چون خانوادههایشان میخواهند آنها فراموششان کنند! چون هر کدام ازاین بچهها مشکلی دارد. «جینز»، قهرمان داستان، از وقتی مادرش مرده، دیگر حرف نزده است. دختری به نام «برندا» آنجاست؛ چون هرچه غذا در خانه داشتند، خورده است! پسر دیگری به نام «تونی» در این مرکز است چون کنسرو دزدیده است و... . «فکتوریوم» کارخانه بزرگ غذا، تنها شرکت تولید کننده غذا، بعد از ورود ویروس چشم قرمز است، ویروسی که همه حیوانات را کشت! واقعاً در این مرکز چه خبر است؟ و چه سرنوشتی در انتظار این بچههاست؟
سفر به مرکز زمین
معرفی کتاب
رمان درباره پروفسوری آلمانی به نام "اوتو لیدانبراک" است که باور دارد برخی از دالانهای آتشفشانی، به مرکز زمین راه دارند. به این ترتیب پروفسور با همراهی برادرزاده اش "اکسل" و مردی به نام "هانس" که راهنمای راه آن هاست، به سمت مرکز زمین میرود. این گروه سه نفره از دهانه آتشفشانی در ایسلند پایین میروند و با حوادث و اتفاقات زیادی روبه رو میشوند؛ از جمله مواجهه با حیوانات ماقبل تاریخ و.... راوی اتفاقات رمان، اکسل برادرزاده پروفسور لیدانبراک است.
تاریخ ترسناک جهان
معرفی کتاب
نویسنده در این کتاب، تاریخ و سرگذشت جنایتکاران را در قالب قصههای ترسناک با زبان طنز و خلاقانه بیان میکند. این قصهها دربارۀ انسانها از نئاندرتالهای مغزخوار گرفته تا سربازان نوجوان و وحشتزدۀ حاضر در جنگهای قرن بیستم است. "شکارچیان شرور"، شهرهای بیشفقت، "مقبرههای مهیب" و "شکنجههای شرمآور" از جمله عنوانهای مطرح شده در این کتاب است. کتاب حاوی تصاویر زیادی است که در کنار هر مطلب گنجانده شده است.
فرزندم تک است
معرفی کتاب
خانواده اولین و بهترین بستر تربیت است. کتاب حاضر در واقع مخاطب را دعوت میکند به اندیشیدن دربارۀ رسالتهای تربیتی مادری و پدری و پرسشهایی دارد دربارۀ فرصتها و تهدیدهای تربیتی تک فرزندی، تا هر مخاطب را با توجه به شرایط خود به نتیجه برساند. نویسنده ضمن رویارویی با مادران تک فرزند و چند فرزند، مسائل و دغدغههای آنها را بررسی میکند. محتوای کتاب سرشار است از پرسشهای تأملبرانگیز نویسنده از مادران و بررسی وضعیت تکفرزندی و چند فرزندی آنان.
زنده عشق: براساس خاطرات و زندگینامه جانباز شهید حمیدرضا مدنی قمصری
معرفی کتاب
شهید «حمیدرضا مدنی قمصری»، متولد سال ۱۳۴۲، در سال ۱۳۵۸ به عضویت بسیج درآمد و با آغاز جنگ، عازم جبههها شد و تا سالهای آخر جنگ در آنجا ماند. او پس از جنگ، با بدنی مجروح و مسموم به خانه بازگشت و در مهر ۱۳۷۱ به شهادت رسید. کتاب حاضر زندگی این جانباز ۷۵ درصد را شرح میدهد. سپس خاطرات او از زبان همسر و یکی از دوستانش روایت میشود. در پایان، خاطرات روزنگار او و وقایع اعزام به جبهه تا پایان مأموریت و چگونگی شهادتش، با استفاده از تصاویر بازگو شده است.
پینگپنگ در تله
معرفی کتاب
کمیسر «کلیکر» به معمای دشواری برخورده است. «پینگپنگ»، تبهکار پلید و زیرکی است که بوی پلیس را از ده فرسخی تشخیص میدهد. کمیسر چطور میتواند او را گیر بیندازد؟ او نقشهای کشیده است و میخواهد «آدی» و دوستانش را به زندان بفرستد تا شاید بتوانند اعتماد پینگپنگ را جلب کنند؛ اما آیا آنها که حالا شرافتمندانه زندگی میکنند، حاضرند این کار را انجام دهند؟
کاپیتان کچاپ
معرفی کتاب
«کاپیتان کچاپ» و افرادش قرار است جواهراتی را که در گاوصندق خانهای است، بدزدند؛ ولی دوستشان «چارلی» که در شکستن گاوصندوق تخصص دارد، دستگیر شده است. کاپیتان کچاپ قصد دارد از «بلکی»، یکی از دوستان «آدی ارلیش»، خلافکار معروف، بخواهد این کار را انجام دهد؛ اما بلکی و دوستانش یک سالی هست که خلاف را کنار گذاشتهاند. آیا بلکی، یار قسمخورده «پارکهتل» و دوست صمیمی کمیسر «کلیکر»، با کاپیتان همدست میشود؟
عملیات سری کشک
معرفی کتاب
«ادی ارلیش» و دوستانش کارهای خلاف را کنار میگذارند و کار آبرومندانهای را شروع میکنند. کمیسر «کلیکر» ابتدا به آنها بدگمان است؛ اما حالا با آنها دوست شده است. کمیسر و دوستانش خیلی تصادفی با یک باند سرقت روبهرو میشوند و خبر جلسه مهم مافیای سرقت ماشین، پای آنها را به عملیات جدیدی باز میکند. این بار کمیسر و دوستانش با افرادی کارکشتهای طرف هستند که به این سادگی فریب نمیخورند.
تله شاهماهی
معرفی کتاب
از وقتی «آدیارلیش» و گروهش، کارهای خلاف را کنار گذاشتهاند و شغل شرافتمندانهای دارند، کمیسر «کلیکر» با آنها دوست شده است. کمیسر اوایل احتمال میداد که نقشهای در کار باشد؛ اما به تدریج به آدی و دوستانش اعتماد کرد. حالا یکی از خلافکارهای قدیمی به نام «شلغم» دوستشان، «تینو» را دزدیده و تهدید کرده است که پلیس نباید دخالت کند، وگرنه... . هیچ ردی از گروگانگیرها نیست. آدی و دوستانش کلک شاهماهی را سوار میکنند و... .