تاپای جان
معرفی کتاب
نمایشنامه "تا پای جان" با انتفاضه فلسطین در ارتباط است. آدمهای نمایش نظامی، نوجوان، عمار، زبیر و سرباز هستند. نظامیها به دنبال یک مبارز به نام زبیر هستند. این خبر از طریق یک پسر بچه واکسی فلسطینی به بچههای دیگر میرسد. با تخریب خانههای مردم، زبیر به دام سربازان اسراییلی میافتد. گفت و گویی بین آنها در میگیرد و زبیر میگوید من یک فلسطینی آواره مسلمانم و برای آزادی مبارزه خواهم کرد. اسراییلی میگوید اگر شما بر حق هستید، پس چرا سازمانهای بینالمللی از شما حمایت نمیکنند؟ و ادامه میدهد ما در سرزمین اجدادیمان برای خشنودی خدا مبارزه می کنیم. در ادامه نوجوانان فلسطینی میخواهند یک خودروی نظامی را منفجر کنند و این چنین است که انتفاضه ادامه می یابد.
محاکمه
معرفی کتاب
داستان مؤاخذه دانش آموزانی است که عینک اولیای خود را برای اجرای نمایش به مدرسه آورده اند. شخصیت های نمایشنامه "مهدی"، "عابد"، "ناظم"، "امینی" می باشند. ناظم مهدی و عابد را هنگام تمرین نمایش با عینکهایی در دست می بیند، او که با اجرای نمایش مخالف است، عینک ها را از دسته آن ها گرفته و از آنها می خواهد که فردا بدون اولیا به مدرسه نیایند.
حاضرجواب
معرفی کتاب
کتاب پیش رو شامل دو نمایشنامه به نامهای " حاضر جواب " و " گریه سرباز " است. نمایشنامه اول با شخصیتهای انوشیروان، وزیرش بزرگمهر و چند سرباز در قصر به اجرا درمی آید. داستان گفتوگوی پادشاه و بزرگمهر را در فایده سحرخیزی و کامروایی روایت میکند. در نمایشنامه دوم، داستان پیرمردی را میخوانیم که مدتی است از پسر سرباز خود خبر ندارد؛ تا این که نامهای از او به دستش میرسد. پیرمرد نامه را به سربازی رهگذر میدهد تا برایش بخواند، اما سرباز با دیدن نامه به گریه میافتد.
امانت
معرفی کتاب
کتاب پیش رو حاوی دو نمایشنامه است.کجاندیش، داستان کشاورزی است که با شکستن بیل خود نیازمند امانت گرفتن بیل همسایه میشود. او با خود فکر می کند که مرد همسایه یکدنده و کلهشق است، به همین دلیل از تصمیم خود منصرف میشود؛ اما هنگامی که مرد همسایه را میبیند حوادث داستان طور دیگری اتفاق میافتد. نمایشنامه دیگر " امانت " نام دارد. شخصیتهای نمایش قاضی و پادشاه هستند. داستان درباره رسوا شدن خیانت در امانت قاضی توسط پادشاه است. پادشاه با به طمع انداختن قاضی او را رسوا می کند.
نماینده مرموز
معرفی کتاب
در این کتاب که با رگههای طنز است، پادشاه و یک وزیر از طولانی شدن جنگ با دشمن سخن میگویند. پادشاه از وزیر چاره میجوید و او میگوید که دشمن پیشنهاد صلح دارد. ما باید برای مذاکرات صلح نمایندهای انتخاب کنیم. وزیر، کشاورزی را به عنوان نماینده معرفی میکند. در زمان مذاکره نماینده کشور دشمن روی تخته سیاه دایرهای میکشد. نماینده کشور اول میرود و با تکیه به اطلاعات خود، خطی روی آن میکشد.آنها تا جایی پیش میروند که نماینده دشمن به نادانی و شکستش اعتراف میکند. پادشاه خوشحال و نگران است. از کشاورز میپرسد تو واقعا کشاورزی یا دانشمند؟ مرد میگوید کشاورزم و میخواهم به خانهام بروم و...
سرباز
معرفی کتاب
کتاب پیش رو شامل سه نمایشنامه با عنوانهای سرباز، همه کار و شهادت کبک است. نمایشنامه اول، با شخصیتهای افسر و چند سرباز، داستان سربازی با گوشهای سنگین است که نگران پرسش و پاسخهایی است که قرار است با مافوقش داشتهباشد. نمایشنامه دوم، داستان پدر و پسری است که پسر به درخواستهای پدر بی توجه است. نمایشنامه سوم، با شخصیتهای راهزن، قاضی و خدمتکار؛ داستان شهادت دادن دو کبک علیه راهزن است.
راز عبادت
معرفی کتاب
در این کتاب دو نمایشنامه طنز وجود دارد. کریمخان زند، پیشکار و هنرمند جوان از آدم های نمایش اول به نام " مزد وقت " هستند. پیشکار به کریمخان می گوید:"هنرمندی جوان اجازه ورود می خواهد." کریمخان اجازه میدهد هنرمند هنرش را نشان داده و سوزنی را به وسیله پرتاب، از سوراخ سوزنی دیگر عبور میدهد. کریمخان میگوید 50 اشرفی به جوان بدهید و سپس یکصد ضربه به او شلاق بزنید. اشرفیها برای سرگرمی ما بود اما شلاق را به آن دلیل گفتم تا فکر و عمر خود را در راههای بیهوده صرف نکند. راز عبادت " نام نمایشنامهای دیگر با حضور مرد عابد، هیزم شکن و چوپان است. در قدیم در بیابان مردی عابد بود که بیش از عبادت، دل در گرو ریشهای بلند خود داشت. حضور چوپان و سخن با او، عابد را بیدار میکند و میبیند در عبادت اخلاص ندارد. راه رهایی را میپرسد. چوپان میگوید باید چاره را از حضرت موسی بپرسی. پیامبر خدا میگوید ریشت را رها کن. اما با این وضع تغییری در عابد پیدا نمیشود. باز مرد پرسان می شود و در ادامه چارهای مییابد.
فکر پلید
معرفی کتاب
این مجموعه دو نمایشنامه دارد. در اولین اثر به نام " فکر پلید " یک کفاش و پسرش نقش آفرینی میکنند. پسر کفاش کارش را تمام میکند و به پدر یادآور میشود که به قولش عمل کند. پدر میگوید نمیتوانم زیرا پیشهورانی مانند ما حق ندارند تحصیل کنند. پسر میگوید چه کسی این قانون را وضع کرده است. پدر میگوید انوشیروان عادل...و به این ترتیب با پیگیری پسر، شاه میگوید اگر خزانه در اثر جنگ خالی باشد و این پسر به مخارج آن کمک کند باز اجازه بالا آمدن از طبقه پایین را به او نمیدهم. "ساده دل " نمایشنامه کوتاه طنز دوم این مجموعه است که در آن کدخدا مشغول شمردن پولهایش است. از شبلی میخواهد همه خانه های روستا را بشمارد و در مقابل آن پول بگیرد. شبلی میگوید چقدر میدهی؟ کدخدا معمولاَ همه دستمزد کارگران را به آنها نمیداده است و بقیه را خودش برمیداشته است. برای همین شبلی تصمیم گرفت کاری کند که حقش ضایع نشود!
دیدنی
معرفی کتاب
در این مجموعه دو نمایشنامه طنز گنجانده شده است. نمایشنامه اول،" تیرخطا "، داستان چند سرباز است که برای تمرین تیراندازی در میدان تیر جمع شده اند. یکی از آن ها همه تیرها را به خطا می زند و سرگروهبان را عصبانی می کند. سرگروهبان می گوید به جای تو بودم خودم را می کشتم.سرباز می رود و صدای شلیک می آید. اما این بار هم تیرش به خطا می رود. " دیدنی " نام نمایشنامه بعدی است. پیر مردی که گوشهای سنگینی دارد به عیادت همسایه خود می رود، اما چون گوش پیرمرد سنگین است سخن بقیه را درست نمی شنوند و این باعث مشکلاتی می شود.
پند مرد روستایی
معرفی کتاب
کتاب پیش رو شامل دو نمایشنامه است که در نمایش اول با شخصیتهای حاکم، وزیر، مرد روستایی، ماجرای حاکمی است که خویشتنداری ندارد. فیلسوفان و واعظان ناتوان از درمان پادشاه هستند تا این که مرد روستایی حاکم را پندی میدهد. نمایشنامه دوم، با عنوان دعای خیر، با شخصیتهای سلطان، پیشکار، درویش؛ داستان سلطانی است که درویشی را به بارگاه خود میخواند تا در حقش دعا کند. درویش نیز دعایی میکند که سلطان عصبانی میشود و قصد جان وی را میکند، اما در همان هنگام دعای درویش مستجاب میشود.