ادبیات بین‌الملل

کتاب حاضر داستان دختری به نام "کارلی" است که در لاس وگاس آمریکا با مادری خوش‌گذران بزرگ شده است. او به دلیل ناتوانی مادر در تربیت فرزند، از طرف بهزیستی به خانوادة آقا و خانم "مورفی" سپرده می‌شود که خود صاحب سه پسر کوچک هستند. بیشتر داستان شرح ماجراها و تنش‌هایی است که این دختر برای سازگاری در شرایط جدید و در خانواده مورفی با آن‌ها مواجه می‌شود. تا اینکه در پایان داستان، درست وقتی که به خانواده مورفی دل بسته، متوجه فداکاری مادرش می‌شود و در فضایی احساسی، آنها را ترک می‌کند تا دوباره با مادرش زندگی کند.

کتاب حاضر داستان دختری است به نام "کیتلین" که به بیماری آسپر‌گر(اوتیسم خفیف) مبتلاست.در طول داستان وقایع روزمرة مدرسه از نگاه این دانش‌آموز خاص مرور می‌شود و هدف عمدة آن آشنا‌کردن مخاطبان با شرایط روحی و جسمی این قبیل افراد است.

در داستان حاضر می‌خوانیم که در دهکده‌ای دو دسته گربة سفید و سیاه زندگی می‌کنند که هر از گاهی حاکم خود را تغییر می‌دهند. روزی بر اثر یک اتفاق گربه‌ها پیش حاکم می‌روند و با تعریف ماجرای پیش آمده، متوجه می‌شوند که اتحاد راه رسیدن به صلح و آرامش و موفقیت است.

در این داستان، فینبو نهنگ کوچکی است که به دلیل جثة بزرگش نمی‌تواند با دوستانش بازی کند. او بسیار ناراحت است تا اینکه روزی در یک حادثه عجیب متوجه می‌شود که اندام بزرگ او می‌تواند بسیار مفید باشد.

در این داستان، فینبو نهنگ آبی کوچکی است که بسیار احساس تنهایی می‌کند؛ چرا که هیچ‌یک از دوستانش به دلیل عظیم‌الجثه بودنش با او بازی نمی‌کنند. تا اینکه روزی حادثه‌ای رخ می‌دهد که فینبو شجاعت بسیاری از خود به نمایش می‌گذارد و دوستانش متوجه قدرتمند بودن او می‌شوند و بعد از آن با او دوستی می‌کنند.

«بولاند» بچه‌دایناسور کوچک، به همراه دوستانش تری و استگو و استلا، در مدرسه دایناسورها تنها مانده بودند، چون تمام بچه‌ها عضو گروه قلدرهای سوامپ شده بودند. تایرون سرکرده گروه، دایناسوری ترسناک است که با طرح نقشه‌های مختلف، دیگران را اذیت می‎کند. بولاند و دوستانش در تلاش‌اند تا تایرون را متوجه رفتار زشتش بکنند.

در این کتاب داستان دختری روایت می شود که به عارضة کوتاهی قد مبتلاست. موضوعاتی مانند درک شرایط افرادی که به چنین معلولیت‌هایی دچارند و همچنین پذیرش نوزاد جدید توسط بچه‌های قبلی در یک خانواده از مضامین انسانی این رمان است.

گورمی راکلز بچه دیوی با دم دراز است که سعی می‌کند اثبات کند چیزی از ترسناک‌ترین دیو دنیا کم ندارد. در این داستان او در مسابقات سنگ پرتاب‌کنی شرکت می‌کند و می‌کوشد در این مسابقه پیروز میدان باشد.

گورمی راکلز، یک بچه دیو کوچولو، آبی و پشمالو است که همراه پدر و مادرش در خانة شماره یک، روی تپة درخت نخود زندگی می‌کند. او خودش را خوب می‌شناسد و فقط به دنبال فرصتی است که خود را به همه ثابت کند. داستان این شخصیت بامزه و تخیلی را در کتاب دنبال کنید.

پنی دختر کوچکی است که به «آهن‌ربای فاجعه» معروف است. در این داستان، بریجیت گرایمز دوست پنی قرار است در نمایش مدرسه از وسط نصف شود و این به نظر پنی بسیار بامزه است. از طرف دیگر، پنی می‌خواهد یک کیک برای تولد مادرش آماده کند، اما باز هم یک جنجال بزرگ درست می‌شود.