موش مترو
معرفی کتاب
موش کوچولویی به نام «نیب»، در زیرزمین ایستگاه متروی شهری زندگی میکند. موشها این ایستگاه را «شیرینی باران» مینامند. روزها قطارها غرشکنان عبور میکنند و شبها موشهای پیر، قصههایی از سرزمین افسانهای پایان تونل تعریف میکنند. روزی نیب راهی سفر میشود تا سرزمین پایان تونل را پیدا کند. او در طول سفر با خطراتی روبهرو میشود و دوستی پیدا میکند و جایی را کشف میکند شگفتانگیزتر از تمام چیزهایی که در رویاهای خود دیده است!
آدم بدها در عملیات فضایی بودار
معرفی کتاب
دنیا پُر شده از تولهسگها، اسبهای کوتوله، دلفینها، خرگوشها و باز هم گربههای زامبی. احتمالاً این کار زیر سرِ دکتر «رابرت مارمالاد شرور» است. انگار دنیا به آخر رسیده است. به تازگی خبر رسیده است که هیولاهایی که دردسر درست کرده بودند، برای قانع کردن مقامات، ادعا میکنند، میدانند دکتر مارمالاد کجا پنهان شده است. آنها میگویند او در کره ماه است، با اسلحهای به نام «نازنازیلا». حالا یک قهرمان باید باشد تا دنیا را نجات دهد.
از این کتاب به آن کتاب
معرفی کتاب
«بن» و «بلا» در خیابان به این طرف و آن طرف میپرند که سگ بلا هم به آنها ملحق میشود و موقع پریدن باعث میشود بن و بلا از صفحه به بیرون پرت شوند. آنها به اشتباه وارد کتابهای دیگری میشوند؛ کتاب شمارش اعداد، کتاب اهرام مصر، کتاب شنل قرمزی و... . آنها سرانجام یک بالن پیدا میکنند و به جایی میروند که میتوانند وارد کتاب خودشان شوند؛ اما حالا سگ بلا کجاست؟
کالوکائین
معرفی کتاب
این کتاب روایتی علمی ـــ تخیلی از آیندهای ترسناک است. «لئو کال» شیمیدانی است که در اسارت، کتابش را به امید اینکه روزی خوانندهای داشته باشد، مینویسد. او جامعهای را به تصویر میکشد که باید رهاییبخش و پناه مردمش از گزند دشمن در کمین نشسته باشد؛ اما با مرزبندیها و قوانین تمامیتگرایانهاش، به اسارتگاهی برای شهروندانش مبدل شده است و روح مردمش را به سخره کشیده است. لئو دارویی کشف کرده است که با تزریق آن، فرد، رازهای پنهانش را فاش میکند و به این وسیله، دگراندیشیها افشا شده و نظام قادر است دشمنانش را شناسایی کند.
1984
معرفی کتاب
این کتاب بیانیه سیاسی شاخصی در رَدّ نظامهای تمامیتخواه (توتالیتر) و کمونیسم شمرده میشود. نویسنده آیندهای را برای جامعه به تصویر میکشد که در آن خصوصیاتی مانند تنفر به دشمن و علاقه شدید به برادر بزرگ (رهبر حزب، با شخصیت دیکتاتوری فرهمند) وجود دارد. در این جامعه، گناهکاران به راحتی اعدام میشوند و قوانین حکومتی، آزادیهای فردی و حریم خصوصی افراد را پایمال میکند. تا جایی که حتی صفحات نمایش در خانهها، از شهروندان جاسوسی میکنند.
مزرعه حیوانات
معرفی کتاب
حیوانات مزرعه به رهبری خوکی به نام میچر، صاحب مزرعه را بیرون میکنند و اداره آن را خودشان به عهده میگیرند و یک سرود قدیمی را به عنوان سرود انقلاب انتخاب میکنند؛ اما بعد از مدتی، یکی از خوکها، با استفاده از سگهای درنده، خوک رهبر را فراری داده و خودش جانشین او میشود. به فرمان رهبر جدید، تعداد زیادی از حیوانات به جرمهای مختلف اعدام میشوند و کمکم تمام قوانینی که خود حیوانات وضع کرده بودند، زیر پا گذاشته میشود تا جایی که خواندن سرود انقلابی هم ممنوع میشود. حیوانات با حداقل غذا، مجبورند حداکثر کار را انجام دهند و... .
بیگانه
معرفی کتاب
وقایع داستان در دهه ۳۰ در «الجزایر» رخ میدهد. «مرسو» مردی درونگراست و به علت قتلی که مرتکب شده است، در زندان منتظر حکم اعدام است. داستان به دوبخش تقسیم میشود. در بخش نخست، مرسو در مراسم تدفین مادرش شرکت میکند و به عنوان انسانی بیاراده و فاقد رابطه احساسی معرفی میشود. در بخش دوم محاکمه او آغاز میشود، مرسو اتهام بیخدا بودنش را بدون هیچ اعتراضی میپذیرد و به اعدام محکوم میشود.
سیذارتا
معرفی کتاب
«سیذارتا» پسر یک برهمن است و دوستی به نام «گوویندا» دارد که با هم به درسهای پدر و فرهیختگان گوش میدهند. پدر از اینکه پسرش ولع یادگیری دارد، بسیار خشنود است و وجود مادر مملو از عشق به سیذارتا. دوستش، گوویندا هم رفتار و افکار والای او را دوست دارد؛ اما سیذارتا احساس رضایت نمیکند . او پی میبرد که آموزش کافی نیست و باید خودش جستوجو کند؛ بنابراین، با دوستش تصمیم میگیرند که از خانه پدری بروند و «شمن» شوند و به ریاضت بپردازند.
تنهایی پر هیاهو
معرفی کتاب
این رمان که وقایع آن در نظام کمونیستی «چکسلاواکی» شکل میگیرد، روایت تکگویی درونگرایانه کارگر پرس، آقای «هانتا»، است. او در زیرزمینی مرطوب که انبار کاغذ باطله است، روزگار میگذراند و کتابهایی را که از سوی اداره سانسور آورده میشود، خمیر میکند. این داستان روانکاوانه ــ فلسفی است؛ چراکه شخصیت اصلی آن، هانتا، تمام حواسش به عشقبازی با کتابهاست. دنیای او دنیایی خاکستری و تکراری است؛ اما این عشق به او شادی میبخشد و به زندگیاش روح میدهد.
سوتفاهم
معرفی کتاب
داستان این نمایشنامه در مسافرخانهای در قلب «چکسلواکی» رخ میدهد؛ مسافرخانهای که دو زن آن را اداره میکنند، مادری پیر با دخترش که «مارتا» نام دارد. برادر مارتا پس از بیست سال دوری از خانه، به مسافرخانه میآید؛ اما مادر و خواهرش او را نمیشناسند. به همین علت، او هویتش را آشکار نمیکند. مادر و دختر قصد دارند به مرد دارو بدهند و او را در دریاچه غرق کنند و ثروتش را به دست بیاورند و... .