Skip to main content

فاجعه‌پز زبردست

معرفی کتاب
«پنی قشقرق» لقبی است که پدر «پنلوپه جونز» روی او گذاشته است. پنلوپه قشقرق نیست، فقط به قول مادربزرگش، آهن‌ربای دردسر است. او نمی‎خواهد در اردوی مدرسه قشقرق به پا کند و هیچ تقصیری ندارد. هنگامی‌که تمام تلاشش را می‌کند تا برای تولد مادرش کیک رویایی بپزد، نمی‌داند چرا آخرش به فاجعه‌ای تمام‌عیار تبدیل می‌شود!

دارکوس، پسر سوسکی

معرفی کتاب
مادر «دارکوس» چند سال پیش از دنیا رفته است. بعد از آن، دارکوس منزوی و گوشه‌نشین می‌شود و پدرش، دکتر «کاتل»، زیر فشار اندوه به زانو درمی‌آید. سرانجام بعد از سال‌ها، روزهای غمگین به پایان می‌رسد و حالا پدرش دوباره به او لبخند می‌زند؛ اما ناگهان دکتر کاتل ناپدید می‌شود! و دارکوس تصمیم می‎گیرد راز ناپدید شدن پدرش را کشف کند. عموی دارکوس، پرفسور «مکسی میلیان کاتل»، او را به خانه خودش می‌برد. یک روز سوسک بزرگی از پاچه همسایه عمومکس بیرون می‎افتد، سوسکی که حرف‌های دارکوس را می‎فهمد و می‎خواهد با او دوست شود! آیا ممکن است این ماجرا ربطی به ناپدید شدن پدرش داشته باشد؟

تورفین و گنج وحشتناک

معرفی کتاب
همه وایکینگ‌ها خشن و بدجنس و بوگندو نیستند. «تورفین» یک وایکینگ خیلی مهربان است. محافظت از صندوقچه گنج، کار ساده‌ای نیست، به‌خصوص اگر قرار باشد تورفین و «اُلاف» با هم از گنج محافظت کنند و گنج هم ناپدید شده باشد! آیا تورفین می‌تواند گنج را باز گرداند و دهکده را نجات دهد؟

تورفین و مهاجمان خشمگین

معرفی کتاب
سه برادر بزرگ «تورفین» به خانه آمده‌اند؛ «ویلفردِ جگر قیمه‌کن»، «سِوِن کله خُردکن» و «هیگرِ مغزخور». آن‌ها در خانه با هم دعوا می‌کنند و همه‌چیز را به هم می‌ریزند و می‌شکنند. مادر آن‌ها، «فریا»، باید تمام ریخت و پاش‌ها را جمع کند، غذا بپزد، ظرف‌ها را بشوید و حتی درِ خانه را که برای بار ششم در ماه گذشته شکسته است، تعمیر کند؛ اما او بسیار خسته است و احتیاج به استراحت دارد. «تورفین مهربان» می‌خواهد به مادرش کمک کند؛ ولی نمی‌داند چگونه این کار را انجام دهد.

تورفین و مهمانی چندش‌آور

معرفی کتاب
«تورفین» وایکینگ خشن و بدجنسی نیست. او و خدمه درب و داغانش به طرف جزیره «اورکنی» می‌روند تا ماهی بگیرند و برای پادشاه نروژ غذا درست کنند. آیا آن‌ها می‌توانند برای مهمانی پادشاه غذای مناسبی تهیه کنند یا سرآشپزشان، تورفین مهربان، به دریا پرت می‌شود؟

اردک، مرگ و گل لاله

معرفی کتاب
اردک متوجه می‌شود که مرگ در تعقیب اوست. ابتدا به شدت می‌ترسد؛ اما آرام‌آرام آن دو با هم دوست می‌شوند. دوست اردک، از اتفاقاتی می‌گوید که منجر به مرگ می‌شود، اتفاقات ساده‌ای مثل سرماخوردگی یا یک حادثه. آن‌ها با هم به برکه می‌روند، شنا می‌کنند، شب در کنار هم می‌خوابند، از درخت بالا می‌روند و درباره بعد از مرگ صحبت می‎کنند. سرانجام اردک بی‌حرکت می‌شود، او در آرامش آرمیده است. زندگی همین است!

باغ مخفی

معرفی کتاب
«مری لناکس» در هندوستان به دنیا می‌آید و همیشه به دلایلی مریض است. پدرش مأمور دولت انگلیس است و همیشه درگیر کار. مادرش هم تنها کاری که انجام می‌دهد، رفتن به مهمانی است و مری از همان ابتدا به دایه سپرده می‌شود. هنگامی که مری نُه ساله است، بیماری «وبا» همه‌گیر می‌شود و او دایه و پدر و مادرش را از دست می‌دهد. شوهرعمه مری، سرپرستی‌اش را به عهده می‌گیرد. مردی که در حومه شهر چندین باغ دارد. یکی از این باغ‌ها، باغی مخفی و اسرارآمیز است. روزی مری به طور اتفاقی کلید در این باغ را پیدا می‌کند و... .

شاهزاده و گدا

معرفی کتاب
در شهر «لندن»، در یک روز، دو پسر به دنیا می‌آیند. «تام» در خانواده‌ فقیری که توان بزرگ کردنش را ندارند و «ادوارد» در خانواده سلطنتی. پادشاه آرزوی یک پسر دارد و حالا ادوارد وارث تاج و تخت است. از نظر ظاهر، تام و ادوارد، کاملاً شبیه هم هستند. روزی برحسب تصادف، این دو یکدیگر را ملاقات می‎کنند و تصمیم می‌گیرند لباس‌هایشان را با هم عوض کنند تا هر یک زندگی دیگری را تجربه کند؛ اما تام و ادوارد، هر یک در زندگی دیگری گیر می‎افتند!

مسابقه بپز یا بباز

معرفی کتاب
«ماریلا میستری» دختر نُه ساله‌ای است که می‌تواند معماهای پیچیده‌ای را حل کند. او در دفتر فوق محرمانه‌اش، نکته‌های مهم تحقیقاتش را یادداشت می‌کند؛ چون ممکن است سر نخ مهمی را از یاد ببرد. ماریلا حتی وقتی معمایی برای حل کردن ندارد، از استعدادش برای کمک به دیگران استفاده می‌کند. مثلاً او باید مطمئن شود که دوستش، «ویولت»، به مرحله نهایی برنامه تلویزیونی مورد علاقه‌اش راه پیدا می‌کند. آیا این اتفاق رخ می‎دهد؟

شبح سرگردان

معرفی کتاب
«ماریلا» دختر نُه ساله‌ای است که می‌تواند بیشتر معماهای اسرارآمیز و مسائل پیچیده را حل کند؛ حتی قبل از صبحانه! پیشوند فامیلی ماریلا «دنجر» است؛ یعنی خطر و فامیلی‌اش «میستری» است؛ یعنی رمز. پدرش فکر می‌کند ماریلا فقط باید کارآگاه شود. مرکز فرماندهی ماریلا، خانه درختی ای است که پدرش ته باغچه درست کرده است. کارآگاه ویژه بودن کار پر دردسری است. ماریلا اطلاعات مهم را در دفتر می‌نویسد و همیشه گوش به زنگ است.