Skip to main content

آلیس در سرزمین عجایب

معرفی کتاب
«آلیس» همراه خواهرش بیرون از خانه نشسته‌اند که ناگهان آلیس خرگوش سفیدی را می‌بیند که ساعت جیبی دارد. او خرگوش را دنبال می‌کند تا به سوراخی می‌رسد. آلیس در سوراخ سقوط می‌کند و... . آنجا میزی وجود دارد که کلیدی روی آن است، دری هم آنجاست که برای آلیس بسیار کوچک است. پس از ماجراهای بسیار، آلیس از در عبور می‎کند و وارد باغ زیبایی می‌شود که تمام ماجراهای بعدی در این باغ رخ می‌دهد.

شازده کوچولو

معرفی کتاب
در سال ۱۹۳۵ هواپیمای «سنت اگزوپری» به علت نقص فنی در صحرای آفریقا فرود می‎آید. خلبان در کویر، با پسر کوچکی آشنا می‌شود. پسرک که در سیاره دوردستی زندگی می‎کند، برای کشف سیاره‌های دیگر، دیار خود را ترک کرده است. او برای خلبان، از گُلِ رُز ِمحبوبش می‌گوید که دل در گرو عشق او دارد و... . این داستان‌ به شیوه «سوررئالیستی» نوشته شده است و نویسنده در آن فلسفه خود را از هستی و عشق بیان می‌کند.

عصر حجر پُر خطر

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی ده بخش است و درباره زمانی است که انسان‌ها در غار زندگی می‌کردند و با شکار حیوانات زندگی را می‌گذراندند، انسان‌های اولیه‌ای که از پوست حیوانات به عنوان لباس استفاده می‌کردند. در بخش «رخدادنگاری عصر حجر»، از ۳۵۰۰ هزار سال پیش سخن می‌گوید، زمانی که مخلوقاتی به نام «انسان‌نما»، می‌توانستند روی دوپا راه بروند. قد این انسان‌نماها یک متر و بیست سانتی‌متر و حجم مغزشان ۴۰۰ سی‌سی بوده است؛ درحالی‌که انسان‌های امروزی حدود ۱۵۵۰ سی‌سی حجم مغزی دارند. بخش «عقاید عجیب» از زمانی سخن می‌گوید که انسان‌های عصر حجر به نوعی زندگی پس از مرگ معتقد شدند و به همین علت اشیای گرانبها را با مردگان دفن می‌کردند.

سلحشوران سیاه و دژهای دود‌زده

معرفی کتاب
این کتاب قصه سربازانی است که از سال‌های ۱۰۰۰ میلادی تا حدود ۱۶۰۰ سوار بر اسب می‌جنگیدند؛ مردان خطرناک و سلحشورانی سیاه‌پوش. قصه خانه‌هایی که در آن‌ها زندگی می‎کردند یا برای تصرفشان می‎جنگیدند، یعنی دژها؛ البته این داستان بیشتر درباره آقازاده‎های اسب‌سوار است. منظور حقایق خسته‌کننده درباره ساق‌بندها و زانوبندهایشان نیست؛ بلکه مطالب جالب توجهی درباره سنان‌های قلابدار و از جاکندنشان است! «رخدادنگاری»، «خون و خونریزی»، «دژهای دودزده» و «سلحشوران سیاه» نام برخی از بخش‌های این کتاب است.

نه! مدرسه جای دخترها نیست

معرفی کتاب
«سلمان» و «گل‌جان»، دو دوست جدانشدنی هستند و همه کارهای سخت را با هم انجام می‌دهند؛ آن‌ها از تلمبه آب می‌کشند و از تپه خاکی بالا می‌روند تا آب را به خانه‌هایشان برسانند؛ سپس مسافتی طولانی را طی می‌کنند تا نان بخرند و دوباره آن مسافت را برمی‎گردند. آن‌ها همیشه با هم هستند تا اینکه مدرسه‌ها باز می‌شود. سلمان به مدرسه می‌رود و گل‌جان جا می‌ماند؛ چون پدرش فکر می‌کند مدرسه جای دخترها نیست!

ملاله و مداد جادویی

معرفی کتاب
«ملاله» دختری افغانستانی است. او آرزو دارد مدادی جادویی داشته باشد تا با آن قشنگ‌ترین پیراهن‌ها را برای مادرش بکشد و زمان را نگه دارد تا بتواند بیشتر بخوابد؛ اما وقتی بچه‌هایی را می‌بیند که در زباله‌ها دنبال غذا می‌گردند، آرزوهایش وسعت می‌گیرد. او آرزو می‌کند جنگ و فقر و گرسنگی را پاک کند و دخترها و پسرها را برابر و در کنار هم بکشد. در همین روزهاست که مردهایی زورگو رفتن دخترها را به مدرسه ممنوع می‌کنند!

رزی گودنس، دخترک مهندس

معرفی کتاب
«رُزی» دوست دارد یک روز مهندس بزرگی شود. خرت و پرت‌های سطل زباله حال همه را به هم می‌زند؛ اما رُزی با دیدن آن‌ها کلی ایده جدید پیدا می‌کند. او شب‌ها تنهایی در اتاقش وسایل فوق‎العاده‎ای اختراع می‌کند؛ اما چون از شکست خوردن می‌ترسد، به هیچ‌کس نشانشان نمی‌دهد تا اینکه روزی سر و کله عمه رُزی پیدا می‌شود. عمه‌خانم به همه آرزوهایش رسیده است به غیر از یکی. او می‌خواهد پرواز کند! رُزی به فکر فرو می‌رود، آیا او می‌تواند چیزی بسازد که عمه‌اش با آن پرواز کند؟

ماری ادلند، دخترک دانشمند

معرفی کتاب
«ماری» تا سه سالگی حرف نمی‌زند. او مدام در تختش بالا و پایین می‌پرد، به این طرف و آن طرف سرک می‌کشد و انگار در سکوت دنیا را کشف می‌کند. بالاخره در سه سالگی و هنگامی که از ساعت بزرگ خانه بالا رفته است و در پاسخ فریادهای پدر و مادر که می‌گویند بیا پایین! اولین کلمه را بر زبان می‌آورد، چرا؟ ماری سوال‌های زیادی دارد و عاشق آزمایش‌های علمی است. او همه‌چیز را با دقت می‌بیند و بررسی می‌کند؛ اما مادر و پدرش دنبال راهی می‌گردند تا شاید ماری از این همه سوال و آزمایش دست بردارد. آیا آن‌ها موفق می‌شوند این کار را انجام دهند؟

ایگی سزار، پسرک معمار

معرفی کتاب
«ایگی سزار» عاشق ساختن است. او وقتی فقط دو سالش است، با چسب مایع و کلی پوشک، یک برج معرکه می‌سازد. ایگی به ساخت و ساز ادامه می‌دهد، مجسمه با سنگ و کلوخ، کلیسا با سیب و هلو، طاق بلند با کلوچه و شیرینی و... . وقتی ایگی به کلاس دوم می‌رود، خانم «گریر»، معلمش، اصلاً از ساخت و ساز خوشش نمی‌آید؛ اما او به این موضوع اهمیت نمی‌دهد و همچنان به کارهایش ادامه می‌دهد تا اینکه خانم معلم به شدت با او برخورد می‌کند. ایگی بدون ساختن، به هیچ‌چیز علاقه ندارد؛ اما روزی اتفاق جالبی رخ می‌دهد.

دوست

معرفی کتاب
موش سبز کوچولو خیلی غمگین است. او هیچ دوستی ندارد که بغلش کند و با او صحبت کند. موش سبز تصمیم می‌گیرد برای خودش دوستی پیدا کند. او از ملخ که سبز است می‌خواهد که با هم دوست باشند؛ اما ملخ نمی‌پذیرد. موش از قورباغه و آفتاب‌پرست هم تقاضای دوستی می‌کند؛ ولی هیچ‌کدام قبول نمی‌کنند. آیا موش سبز می‌تواند برای خودش دوستی پیدا کند؟