Skip to main content

جنگ مسخره

معرفی کتاب
موضوع داستان درباره صلح است. پادشاه شکم‌گنده، روزهای طولانی حوصله‌اش سر می‌رفت. نه شکار، نه موسیقی، نه مطالعه، هیچ‌چیز سرگرمش نمی‌کرد. او هر روز صبح با کالسکه‌اش از قصر بیرون می‌رفت و روی شن‌ها قدم می‌زد و برمی‌گشت و می‌خوابید تا اینکه روزی که از کنار دهکده می‌گذشت، صدای جادوگر بزرگ را شنید که ادعا می‌کرد می‌تواند همه ناراحتی‌ها را درمان کند. جادوگر راه درمان پادشاه را یک جنگ خودمانی می‌دانست. پادشاه فریب جادوگر را خورد و او را به عنوان مشاور خود انتخاب کرد. از آن روز به بعد... .

گاوها خواب چی می‌بینند؟

معرفی کتاب
گاوهای مزرعه قطاری را که هر روز و هر شب از آنجا عبور می‌کند، تماشا می‌کنند و آن را خیلی دوست دارند. روزی هر چه منتظر می‌شوند، قطار نمی‌آید. گاوها حسابی کلافه شده‌اند و حوصله‌شان سر رفته است تا اینکه گاو تازه‌واردی به علفزار آن‌ها می‌آید و از علفزاری بسیار زیبا و رویایی برای آن‌ها می‌گوید. آن‌ها همه با هم می‌روند تا آن علفزار را ببینند و... . صبح روز بعد مزرعه‌دار به سختی می‌تواند گاوها را بیدار کند!

فندق

معرفی کتاب
موش سبز یک فندق کوچولو پیدا می‌کند؛ اما نمی‌تواند آن را به تنهایی بشکند. او از لاک‌پشت کمک می‌خواهد؛ اما فندق شکسته نمی‌شود. دوستان موش یکی پس از دیگری به کمک او می‌آیند؛ خرگوش، گورخر، شیر و حتی فیل! همه آن‌ها با هم نیز نمی‌توانند فندق را بشکنند تا اینکه فندق تکانی می‌خورد و کرم ابریشم از آن بیرون می‌آید و... .

سرزمین موجودات وحشی

معرفی کتاب
«مکس» لباس گرگی‌اش را می‌پوشد و شروع به بازی می‌کند... . او کلی شیطنت کرده است. به همین علت، مادر مکس را به اتاقش می‌فرستد. مکس در اتاق، خودش را سرگرم می‌کند و به سرزمین موجودات وحشی می‌رود و پادشاه آن‌ها می‌شود و کلی خوش می‌گذراند؛ اما سرانجام ترجیح می‌دهد که به خانه بازگردد؛ چون گرسنه است. غذا هنوز گرم است و در انتظار مکس!

امانت‌بگیرها

معرفی کتاب
خانم «می» در لندن زندگی می‌کند. او پیر است و مفصل‌هایش درد می‌کند. کیت که دختری بازیگوش و شلخته و خودسر است، با خانم می زندگی می‌کند و از او قلاب‌بافی یاد می‌گیرد. روزی قلاب کیت گم می‌شود و خانم می، مطمئن است که «امانت‌بگیرها» در خانه هستند. امانت‎بگیرها موجوداتی بندانگشتی هستند که به وسایل کوچک علاقه‌مندند و آن‌ها را برای خود برمی‌دارند. «پاد» و «آرتی» و «هامیلی»، سه امانت‌بگیر خانه خانم می، با کیت دوست می‌شوند و این دوستی سرنوشت عجیبی را برای آن‌ها رقم می‌زند.

راورندوم

معرفی کتاب
«راور»، سگ کوچولو، در حال بازی با توپش است که سر و کله پیرمردی پیدا می‌شود. پیرمرد کت نخ‌نمایی پوشیده و کلاه سبزرنگی به سر دارد. راور تمام حواسش به توپش است وگرنه شاید متوجه می‌شد که پیرمرد یک جادوگر است. جادوگر توپ راور را برمی‌دارد و راور هم پاچه او را می‌گیرد و همین کار راور باعث می‌شود جادوگر او را به یک سگ عروسکی تبدیل کند! راور که حالا یک عروسک است، پشت ویترین مغازه نشسته و منتظر است که یک نفر او را بخرد. او قصد دارد به محض اینکه از مغازه بیرون برود، فرار کند؛ اما مگر یک سگ عروسکی می‌تواند فرار کند؟

خنثی‌کردن اشعه دکتر مربا

معرفی کتاب
در جلد پنجم از مجموعه «اراذل و اوباش»، زامبی‌های بدجنس، کل دنیا را اشغال کرده‌اند و به گفته «تیفانی فلافت»، خبرنگار شبکه اخبار ۶، همه این اتفاقات زیر سر دکتر «روپرت مُربای خبیث» است. این خبر به گوش گروه «اراذل و اوباش» می‌رسد و آن‌ها می‌خواهند دنیا را نجات دهند؛ اما دکتر مربا در ماه پنهان شده است و سلاحش، «گوگولی زیلا»، را با خودش برده است. گروه اراذل و اوباش برای پیدا کردن دکتر مربا مجبورند یک موشک قرض بگیرند. آیا آن‌ها می‌توانند از این مأموریت جان سالم به در ببرند؟

هامپتی دامپتی

معرفی کتاب
«هامیتی‌دامپتی» نام تخمی است که از بالای دیوار به زمین می‌افتد و می‌شکند. او با کمک دیگران و کمی استراحت، حالش خوب می‌شود؛ اما دیگر از ارتفاع می‌ترسد و نمی‌تواند از دیوار بالا برود. هامپتی‌دامپتی خیلی دلش برای پرنده‌ها تنگ شده است؛ برای همین با هر زحمتی هست، موشکی درست ‌می‌کند و... . موشک آن‌طرف دیوار می‎افتد و حالا هامپتی‌دامپتی مجبور است هر طور شده خودش را به آن بالا برساند. او به ترسش غلبه می‌کند و از دیوار بالا می‌رود و بعد اتفاق شگفت‌انگیزی رخ می‌دهد!

ربکا

معرفی کتاب
«ربکا» دختری یازده ساله و یتیم است که با خانواده «رندل» زندگی می‌کند. او دوست دارد شهر «میل تاون» را ببیند. آقای «کاب»، پستچی، به او قول می‎دهد که اگر خاله «میراندا» اجازه بدهد، او را به آن شهر ببرد. ربکا در خانه رندل‌ها به مدرسه می‌رود؛ اما از بودن کنار میراندا خسته شده است؛ چون او بسیار سختگیر است. به همین علت، در شبی بارانی به خانه کاب می‌رود تا به کمک او به خانه‌اش بازگردد؛ اما کاب سعی می‌کند راه‌حل بهتری پیدا کند.

ایلیاد

معرفی کتاب
«پاریس» پسرِ شاه «تروا»، «هلن»، همسر زیباروی «منلائوس» را می‌دزدد. پادشاه «آگاممنون»، برادر منلائوس، جنگی را علیه تروا آغاز می‌کند تا انتقام برادرش را بگیرد و تروایی‌ها را تنبیه کند. شجاع‌ترین فرماندهان آگاممنون او را در این جنگ همراهی می‌کنند. این ارتش بزرگ که «آخایوس» نام دارد، حدود نُه سال با ارتش تروا می‌جنگد؛ ولی نمی‌تواند تروا را شکست دهد تا اینکه... .