Skip to main content

فرار از آتش

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «پرنده و سنجاب» است و در قالب کمیک استریپ نوشته شده است. پرنده و سنجاب بالاخره به خانه می‌رسند، آن‌ها سفر طولانی و پر ماجرایی را پشت سر گذاشته‌اند. حالا پرنده می‌خواهد مهمانی برپا کند؛ ولی سنجاب حال و حوصله جشن را ندارد. یک سگ آبی مردم‌آزار با سدی که ساخته، رودخانه را بسته است و حیوانات بیشه از خطری که آن‌ها را تهدید می‌کند، دچار دلهره شده‌اند. آیا بیشه با وجود این سد، خشک می‌شود؟ آیا این خطر جدید، مهمانی‌شان را خراب می‌کند؟ و آیا پرنده می‌تواند سنجاب را راضی کند تا خوش بگذرانند؟

لبه پرتگاه

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «پرنده و سنجاب» است که در قالب کمیک استریپ نوشته شده است. پرنده و سنجاب در راه خانه هستند و فقط باید از کوهستان عبور کنند؛ اما وقتی می‌بینند بچه‌خرسی در محاصره گرگ‌هاست، او را نجات می‌دهند... . ضربه‌ای که به سرِ پرنده می‌خورد، باعث فراموشی او می‌شود. حالا سنجاب باید به ترس‌هایش غلبه کند و در حالی که مراقب پرنده و بچه‌خرس است، از کوهستان عبور کند؛ اما گله گرگ‌های گرسنه دنبال آن‌ها هستند. آیا سنجاب می‌تواند پرنده و بچه‌خرس را سالم از آن مخمصه بیرون ببرد؟

نهنگ گرسنه

معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه «پرنده و سنجاب» است که به صورت کمیک استریپ نوشته شده است. پرنده و سنجاب در قطب جنوب با پنگوئنی دوست می‌شوند که نامش «ساکاری» است. ساکاری فکر می‌کند پرنده برگزیده است و آمده است تا آن‌ها را از دست نهنگ بزرگ نجات دهد؛ اما نهنگ گرسنه است و می‌خواهد پرنده را یک لقمه چپ کند. حالا سنجاب باید دست به کار شود و نقشه‌ای برای فرار بکشد و اگر کمی شانس بیاورند، ممکن است جان سالم به در ببرند؛ اما آیا آن‌ها می‌توانند فرار کنند؟

بزن به جاده

معرفی کتاب
کتاب حاضر از مجموعه «پرنده و سنجاب» است و در قالب کمیک استریپ نوشته شده است. در این داستان، سنجاب تمام ذخیره غذایی خود را از دست می‌دهد و با پیشنهاد پرنده تصمیم می‌گیرد همراه او به جنوب سفر کند؛ اما گربه گرسنه در هر گوشه و کناری کمین می‌کند و دلش می‌خواهد آن‌ها را یک لقمه چپ کند! او یک مزاحم به تمام معناست.

درخت دختر

معرفی کتاب
«افرا» دختر کوچولویی است که یک درخت دارد. او برای درختش آواز می‌خواند و درخت برای او می‌رقصد. روزی همه برگ‌های درخت می‌ریزد و افرا از ترس اینکه درختش که بهترین دوستش است، سرما نخورد، کُتش را به او می‎دهد تا اینکه یک روز... . این داستان با هدف تبیین مراتب دوستی و محبت کردن به یگدیگر ارائه شده است.

چتری برای دو نفر

معرفی کتاب
در یک روز بارانی اردک با چتر کوچکش به اسب آبی پیشنهاد می‌کند که با هم قدم بزنند و اسب آبی قبول می‎کند به شرط آنکه دو تایی از چتر استفاده کنند و اردک هم می‌پذیرد؛ اما آن دو با هم زیر چتر جا نمی‌شوند و... . بالاخره راهی پیدا می‌کنند و هر دو زیر چتر جا می‌شوند. آن‌ها حسابی خوش می‌گذرانند و البته از خطراتی نیز جان سالم به در می‌ببرند؛ اما در تمام طول مسیر دو تایی از آن چتر کوچک استفاده می‌کنند. آن‌ها دوستان خوبی هستند.

بئاتریس سروته می‌شود

معرفی کتاب
«بئاتریس» وقتی سر و ته می‌شود، بهتر فکر می‌کند. او روی شاخه درخت‌ها از زانو آویزان می‌شود، روی دست‌هایش می‎ایستد و... . برای بئاتریس سر و ته بودن همیشه جواب می‌دهد. وقتی با دوستش «لنی» تصمیم می‌گیرند که روز اول کلاس سوم، مثل هم، لباس «نینجایی» بپوشند، قطعاً سر و ته بوده‌اند؛ اما روز اول مدرسه، بئاتریس لنی را با لباس نو و یک دوست جدید می‌بیند. بدتر از آن، انگار لنی همه‌چیز را درباره عملیات فوق سّری که نقشه‌اش را کشیده‌اند، فراموش کرده است. آیا بئاتریس می‌تواند مأموریت را انجام دهد و دوستی‌شان را درست کند؟

خرس کتاب در برف

معرفی کتاب
«آتو» و «ارنست» خرس‌های کتاب داستان هستند که در کتابخانه زندگی می‌کنند. آن‌ها هر شب، وقتی همه‌جا ساکت می‌شود، از کتاب بیرون می‌آیند و در کتابخانه می‎گردند. درحالی‌که آتو و ارنست خودشان را برای جشن زمستانی آماده می‌کنند، یک نفر کتابشان را امانت می‌گیرد و به خانه می‌برد. آن‌ها خیلی خوشحال هستند که کسی کتابشان را می‌خواند؛ ولی آیا می‌توانند به موقع به کتابخانه برگردند و در جشن زمستانی شرکت کنند؟

مردی که بطری‌های اقیانوس را باز می‌کرد

معرفی کتاب
شغل بطری‌بازکن اقیانوس، بی‌نهایت مهم است. او هر بار که یک بطری پیدا می‌کند، باید آن را باز کند و با دست خودش پیغام آن را به صاحبش برساند. او عاشق شغلش است؛ با این حال، همیشه آرزو می‌کند ای کاش روزی نامه‌ای برای خودش بیاید تا اینکه روزی بطری‌ای پیدا می‌کند که هیچ اسمی ندارد. او سعی می‌کند پرده از این راز بردارد و سرانجام چیزی پیدا می‌کند که همیشه آرزویش را داشت.

خرس کتاب

معرفی کتاب
این داستان درباره خرسی به نام «آتو» است که در کتاب زندگی می‌کند و دوستان زیادی دارد. آتو دلش نمی‌خواهد تنها باشد و گاهی از کتاب بیرون می‌آید و ماجراجویی می‌کند؛ اما در دنیای بیرون از کتاب، آتو احساس کوچک بودن می‌کند. او مشغول جست و خیز در شهر است تا شاید بتواند جای جدیدی برای زندگی پیدا کند؛ ولی هر جا می‌رود، حس خانه خودش را ندارد.