فرازمینیها
معرفی کتاب
«دانا» و «فاکس» دو دوست هستند و میخواهند شب را در چادرشان که وسط حیاط عَلَم کردهاند، بمانند. دانا با خواندن داستان «پروندههای مجهول» که درباره آدمفضاییهاست، ترسیده است و از فاکس میخواهد که داخل خانه بخوابند؛ اما فاکس معتقد است که آدمفضاییها واقعی نیستند. در ادامه داستان، حوادثی رخ میدهد که دانا را بیشتر از قبل میترساند.
گرگهای پوشالی
معرفی کتاب
در سال ۱۹۴۳ و بحبوحه جنگ جهانی دوم، زندگی آرام «آنابلِ» دوازده ساله به تب و تاب افتاد؛ البته دلیلش فقط جنگ نبود، بلکه دختری به نام «بتی» بود که به تازگی به دهکده آنها آمده بود. بچههای مدرسه از بتی میترسیدند، آنابل هم همینطور؛ اما او به خودش اجازه نمیداد که با یک کتاب و یک سیب در طویله پنهان شود و اتفاقها بدون او رخ دهند. آنابل یاد گرفت که حرفها و کارهایش اهمیت دارند؛ آنقدر که مطمئن نبود بخواهد بارِ آن همه مسئولیت را به دوش بکشد.
بیهوشی
معرفی کتاب
«چِیس» از پشت بام سقوط کرده است و بر اثر ضربهای که به سرش وارد شده است، هیچچیز یادش نمیآید، هیچچیز! در بیمارستان از خواب بیدار میشود و میبیند مجبور است کل زندگیاش را از اول یاد بگیرد؛ حتی اسم خودش را. وقتی به مدرسه میرود، بعضیها مثل یک قهرمان با او رفتار میکنند و بعضیها از او میترسند! حالا برای چیس فقط یک مسئله وجود دارد. او قبلاً چه کسی بوده و قرار است چه کسی باشد؟
سوفی کوایر و کتابهای شگفتانگیز
معرفی کتاب
«باسلبرگ» شهری بود دستخوش یک دگرگونی بزرگ. این شهر قرنها خانه عجایب و غرایب بیشمار بود؛ موجودات و دستسازهایی که آدم انتظار دارد در قصههای پریان ، شعرهای کودکانه یا افسانهها پیدا کند؛ اما در سالهای اخیر، مردم به این میراث مظنون شده بودند و فکر میکردند این عناصر غریب، جلوی پیشرفت آنها را گرفتهاند. به این ترتیب جنبش «عاقلانه» متولد شد. در این جنبش، هر سال چیزهای جاهلانه سوزانده میشد و امسال نوبت کتابها بود! سوفی و پدرش کتابفروشی کوچکی دارند. او سعی میکند کتابها را نجات دهد؛ اما آیا میتواند کاری از پیش ببرد؟
اژدهای ماه
معرفی کتاب
در جلد ششم از مجموعه «استاد اژدها»، در قلعه شاه «رونالد»، پنج اژدهابان (دریک، بو، آنا، روری و پترا) نگران از بین رفتن سنگ اژدهای اصلی هستند؛ چون نورِ سنگ اژدهایشان کم شده است و آنها دیگر نمیتوانند به خوبی با اژدهای خود ارتباط برقرار کنند. «هرو»، ششمین اژدهابان، در سرزمین اهرام زندگی میکند؛ اما حالا نزد دیگر اژدهابانها آمده است تا با دنبال کردن نشانهها، به هرم هفت اژدها برسند و با استفاده از قدرت اژدهای خود، سنگ اژدهای اصلی را نجات دهند.
اژدهای زهر
معرفی کتاب
در مجموعه «استاد اژدها» شش بچه هشت ساله انتخاب شدهاند تا شش اژدها را که هر کدام قدرت منحصربهفردی دارند، تربیت کنند؛ چون قرار است در آینده اتفاقاتی رخ دهد. آخرین استاد اژدها، «پترا»، به قلعه آمده است؛ اما او با بقیه سازگار نیست. پترا یک همهچیزدان است و حتی تلاش نمیکند با اژدهای خودش ارتباط برقرار کند. آیا ممکن است سنگ اژدها او را اشتباه انتخاب کرده باشد؟ با اتفاق وحشتناکی که برای پترا رخ میدهد، او باید به دیگر استادان اژدها کمک کند تا دیر نشده است او را نجات دهند.
اژدهای آتش
معرفی کتاب
کتاب حاضر جلد چهارم مجموعه «استاد اژدها» است. «دریک» که هشت سال دارد و دوستانش، «روری» و «بو» و «آنا» استاد اژدها هستند. در این داستان استادان اژدها از اینکه قرار است به سرزمین ملکه «رُز» بروند، خیلی هیجانزدهاند؛ اما شاه «رونالد»، دریک و روری را مجبور میکند که همانجا بمانند و... . اژدهای بزرگی با چهار سر، به قلعه حمله میکند و «مالدرد» هم سوار آن است. آیا دریک و روری میتوانند با جادوگر سیاه و اژدهای قدرتمندش به تنهایی بجنگند؟
اژدهای آب
معرفی کتاب
کتاب حاضر جلد سوم از مجموعه «استاد اژدها» است. «دریک» عاشق این است که استاد اژدهای دربارِ شاه «رونالد» باشد. سنگ اژدهای جادویی کاری میکند که دریک، «روری»، «بو» و «آنا» بتوانند اژدهای خودشان را آموزش دهند و حتی با آنها پرواز کنند؛ اما یک نفر سعی میکند سنگ را بدزدد و رفتارهای بو هم عجیب شده است. آیا او رازی دارد؟ استادان اژدها هر طور شده باید از سنگ اژدها محافظت کنند.
نجات اژدهای خورشید
معرفی کتاب
در جلد دوم از مجموعه «استاد اژدها»، «دریک»، «آنا»، «روری» و «بو»، استاد اژدها هستند و اژدهاها را برای پادشاه تربیت میکنند. اژدهای دریک، «کرم»، شبیه بقیه اژدهاها نیست. او اژدهای زمین است، بدنی دراز و قهوهای دارد و نمیتواند پرواز کند؛ اما میتواند به کمک نیروی ذهنش، اشیا را تکان دهد. وقتی اژدهای آنا مریض میشود، کرم تصمیم میگیرد او را نجات دهد.
بچه آدم
معرفی کتاب
«لئونارد» اصلاً از طبیعت خوشش نمیآید؛ ولی پدر و مادرش عاشق طبیعت هستند. روزی که لئونارد با پدر و مادرش به پیادهروی در جادهای جنگلی میرود، گم میشود و با یک گوسفند، یک گاو و یک مرغ روبهرو میشود. آنها از او میپرسند که به چه دردی میخورد؟ هر کدام از آنها چیزهای مفیدی تولید میکنند؛ اما لئونارد چی؟ او به هیچ دردی نمیخورد. این سوال ذهن او را درگیر کرده و فکر میکند: «واقعاً بچه آدم به چه دردی میخورد؟»