Skip to main content

وقتی بزرگ‌ترها فرق می‌گذارند!

معرفی کتاب
این داستان به رابطه میان کودکان با والدین می‌ پردازد. از تفاوت قائل شدن میان فرزندان صحبت شده و به تولد فرزند دوم اشاره می‌شود و از حسادت‌های کودکانه فرزند اول سخن به میان می‌آید. همچنین چگونگی برون‌رفت از این مسئله به روشنی بیان شده است.

وقتی بزرگ‌ترها دعوا می‌کنند!

معرفی کتاب
بزرگ‌ترها ممکن است با هم دعوا کنند، عصبانی شوند و حرکات نامناسبی انجام دهند. بچه‌ها در این میان چه عکس‌العملی باید داشته باشند؟ نویسنده راهکارهایی ارائه داده است که کودکان با به‌کارگیری آن‌ها می‌تواننداز دعوای بزرگ‌ترها جلوگیری کرده یا از شدت آن بکاهند.

وقتی بزرگ‌ترها ما را تنها می‌گذارند!

معرفی کتاب
در کتاب حاضر داستانی درباره توانمندسازی کودکان به رشته تحریر درآمده است. در داستان به تنها گذاشتن کودکان در خانه اشاره شده و بازخورد این تنهایی در کودکان بررسی می‌شود. چگونگی تفهیم این موضوع به کودکان از نکات مهمی است که به آن پرداخته می‌شود.

وقتی بزرگ‌ترها دروغ می‌گویند!

معرفی کتاب
داستان با نگاهی روان‌شناسانه به موضوع تقلید کردن و الگو‌ گرفتن کودکان از والدین می‌پردازد. همچنین به‌طور مستقیم به دروغ‌گویی و اثرات آن بر کودک اشاره می‌کند.

وقتی بزرگترها از ما توقع دارند!

معرفی کتاب
این داستان درباره توقع داشتن بزرگ‌ترها و پدر و مادرها از کودکان است. کودکانی که دوست دارند شیطنت و بازی کنند؛ اما هربار با عکس‌المعل‌های مختلفی از والدین خود مواجهه می‌شوند. این داستان به آن‌ها کمک می‌کند تا شیوه بهتری را برای رفتار با پدر و مادرشان بیابند.

مرغ برف‌خوار

معرفی کتاب
زمستان است و برف سنگینی باریده است. بابابزرگ سعید همیشه برای پارو کردن برف‌ها عجله دارد و سعید علت این عجله را نمی‌داند. وقتی از بابابزرگش علت را می‌پرسد، او قصه عجیبی از یک مرغ برف‌خوار برایش تعریف می‌کند که برای سعید باورکردنی نیست.

قوی گریان

معرفی کتاب
پیرمردی بیمار در همسایگی دختر کوچکی به‌نام سارا زندگی می‌کند. پدر و مادر سارا به دلیل قضاوت‌های نابجا، او را از صحبت کردن با پیرمرد نهی می‌کنند. سارا در شب‌های متوالی خواب‌های عجیبی می‌بیند که او را به پیرمرد نزدیک‌تر می‌کند، تا اینکه روزی سارا متوجه حقیقتی می‌شود که تعبیر خواب‌هایش را محقق می‌سازد.

دریایی در آپارتمان

معرفی کتاب
وحید پسر کوچکی است که از خانم همسایه پیرشان می‌ترسد. بچه‌ها می‌گویند او جادوگر است. روزی وحید مجبور می‌شود به خانه خانم همسایه برود و با ترسی که از او دارد، روبه‌رو شود. آن روز وحید متوجه می‌شود که دلیلی برای ترس از خانم همسایه وجود ندارد.

دخترک توی باغچه

معرفی کتاب
مادر مرجان گل‌ها را خیلی دوست دارد. او در باغچه کوچه گلکاری کرده است. مرجان همیشه از توجه مادرش به گل‌ها تعجب می‌کند. به همین دلیل، علت این کار را از مادرش جویا می‌شود. در این داستان به موضوع حفاظت از محیط زیست و نقش گل‌ها در ایجاد نشاط و شادابی در روحیه انسان توجه شده است.

آواز جیرجیرک کوچولو

معرفی کتاب
این داستان مربوط به زندگی جیرجیرک‌هاست. جیرجیرک تازه متولد شده‌ای توان جیرجیر کردن ندارد و این موضوع او را نگران کرده است. تلاش او برای آواز خواندن، تلاش برای رسیدن به هدف را به کودکان می‌آموزد.