Skip to main content

در پناه نور‌ (ماه ذی‌القعده)

معرفی کتاب
مجموعه نسیم بهار دارای 12 جلد است و در هر جلد چند طرح درس مستقل وجود دارد که نقطه مشترک آن‌ها مناسبت‌های ماه‌های قمری است. هر جلد دارای ضمیمه‌ای برای مربیان است که جهت استفاده از محتوای کامل و پاسخنامه‌های مورد نیاز قابل استفاده است و مربیان می‌توانند با پویش رمزینه‌های پاسخ سریع، به فایل‌های ضمیمه دسترسی یابند. این کتاب (شماره 11) به طرح درس‌هایی در مورد مناسبت‌های ماه ذی‌القعده پرداخته است.

به سفارش مادرم: بیست‌وچند روایت از مأموریتی خانوادگی در عراق

معرفی کتاب
این کتاب شامل چند روایت از مراسم اربعین در کشور عراق است که به قلم نویسنده تحریر شده است. او که خود علاقه چندانی به شرکت در اربعین نداشت، توسط دوستانش برای شرکت در این آیین پرشور دعوت می‌شود و به سفارش و تقاضای مادرش که خود ناتوان از حضور بود، دعوت دوستانش را قبول می‌کند.
نویسنده بعد از شرکت در اربعین، بسیار به این مراسم بسیار علاقه‌مند شده و به توصیف حال و هوای آن مکان و افراد می‌پردازد و اتفاقی که در اربعین ‌افتاده است را خطاب به مادرش در کتاب حاضر شرح می‌دهد...

ماه زمین

معرفی کتاب
این کتاب، داستانی برای کودکان از مجموعه‌ی «هشتمین ستاره» با نگاهی به زندگی و سیره امام رضا (ع) است. داستان کتاب با استناد به کتاب «کافی» از «محمد بن یعقوب کلینی»، نوشته شده است که در خلال روایت داستان به نقل از «ماه آسمان» به قرآن خواندن امام رضا (ع) با صدای خوش در منزل، سفر امام رضا (ع) از مدینه به مرو به دستور مأمون خلیفه عباسی و مهمان‌نوازی امام رضا (ع) اشاره می‌شود.

جدال در محله

معرفی کتاب
مجموعه داستان «قصه‌هایی از امام صادق علیه‌السلام»، با نثری ساده و روان داستان‌های زیبا و آموزنده‌ای را برای کودکان به رشته تحریر درآورده و به بیان روایت‌های شنیدنی و جذاب از ایشان می‌پردازد. موضوع این کتاب «جدال در محله» است. جناب مفضل که از یاران خاص امام صادق(علیه السلام) است و مشکل دو نفر از افراد را به واسطه پولی که از امام صادق علیه السلام در اختیار داشته حل می‌کند.در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «هوا کمی داغ بود و باد گرمی در محله آن‌ها می‌وزید. سه تا کبوتر خسته، روی یک بام کاهگلی، در سایه دیوار خوابیده بودند. ابوحنیفه و دامادش شرشر عرق می‌ریختند، اما باز هم از دعوا خسته نمی‌شدند...»

به دنبال خانه‌ دوست

معرفی کتاب
یکی از شیعیان برای دیدار با امام صادق(ع) به شهر مدینه آمد. از ابتدای ورودش به شهر مردم به او گفتندکه محال است مأموران خلیفه بگذارند او با امام(ع) دیدار کند و آن‌ها با خفقان شدید و سخت‌گیری بر رفت‌آمدهای امام صادق(ع) نظارت می‌کنند. مرد با وحشت و ناامیدی به سوی منزل امام(ع) راه افتاد. او در بین راه متوجه علاقه مردم به امام(ع) شد و در آخر راه اتفاقی جالب برایش افتاد ...

مردی در تنور آتش

معرفی کتاب
این کتاب درباره مردی مسلمان به نام سهل است. سهل از شیعیان امام صادق(ع) بود و نزد امام ششم(ع) آمده بود تا ببیند چرا امام(ع) علیه ظالمان جامعه قیام نمی‌کند و همچون امام حسین(ع) وارد ستیز با بدکاران نمی‌شود؟ امام صادق(ع) لبخندی زد و به خدمتکارش گفت آتش تنور را روشن کند و به سهل گفت که وارد تنور شود. سهل بسیار ترسید...

جام شیشه‌ای و معجزه

معرفی کتاب
مجموعه داستان «قصه‌هایی از امام صادق علیه‌السلام»، با نثری ساده و روان داستان‌های زیبا و آموزنده‌ای را برای کودکان به رشته تحریر درآورده است. این کتاب به روایت یکی از وقایع زمان امام صادق (علیه السلام)می پردازد. یاران ایشان به وسیله چند سؤال که امام (علیه السلام) به آن ها می آموزدجعد را که به دروغ ادعای پیامبری کرده رسوا می کنند. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «آدم‌های دور وبرش کف می‌زدند و او می‌خندید. بعضی‌ها به طرفش دست دراز می‌کردند و او دست‌شان را می‌گرفت. بعضی‌ها هم با تعجب کله‌شان را جلو می‌کشیدند تا به او با دقت خیره شوند....»

همسایه مردم‌آزار

معرفی کتاب
مجموعه داستان «قصه‌هایی از امام صادق علیه‌السلام»، با نثری ساده و روان داستان‌های زیبا و آموزنده‌ای را برای کودکان به رشته تحریر درآورده و به بیان روایت‌های شنیدنی و جذاب از ایشان می‌پردازد. این کتاب در مورد همسایه ای مرد‌م‌آزار است که به‌واسطه همسایه خودش ابابصیر و به دعای امام صادق علیه السلام هدایت می‌شود.. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: پیرمرد آه کشید و جواب داد: «می‌خواهم به سراغ مرد همسایه بروم و بگویم از این کار زشتش دست بردارد.» پیرزن با مهربانی دست او را گرفت و گفت: «خودت را به بی‌خیالی بزن. من او را به خدا واگذار کرده‌ام.» ...

در خرابه‌های شهر

معرفی کتاب
داستان حاضر درباره مردی است که کار نمی‌کند و مخارج خانه و خانواده‌اش را تأمین نمی‌کند. او همیشه در بیابان‌ها و خرابه‌ها به عبادت خدا می‌پردازد. مرد تصور می‌کرد کارش ثواب دارد و خدا و امام صادق(ع) از او راضی هستند، اما زمانی که دوستانش نزد امام صادق(ع) رفتند و ماجرا را بازگو کردند، امام(ع) کار مرد را سرزنش کرد و با روایت‌کردن نقل‌قولی از پیامبر اسلام(ص) این روش را اشتباه دانستند.
کتاب حاضر سعی دارد خوانندگانش را به اهمیت کارکردن، ارزشمندی تلاش و تأمین مخارج آگاه کند.

دست‌هایی با عطر هلو

معرفی کتاب
این قصه درباره پسری به نام هادی است که کمی تنبل بود و دوست داشت فقط بنشیند پای بازی‌های رایانه‌ای. یک روز که هادی مجبور شد برود کمک پدرش و در مغازه میوه‌فروشی کار کند، معلم سال گذشته‌اش را دید. آقای معلم چند کیلو میوه خرید و هادی تا خانه معلم، میوه‌ها را برد. در خانه آقای معلم، پدر مریض و کم‌توان آقامعلم زندگی می‌کرد. دیدن آن پیرمرد و خدمت و کمک‌های آقا معلم به او، هادی را سخت به فکر فرو برد. بعد از آن روز، هادی دیگر تنبل نبود و تصمیم گرفت به پدرش کمک کند.