Skip to main content

خانواده شبیه کیک است: کودکان و احساس تعلق به خانواده

معرفی کتاب
خانوادۀ سالم فضایی برای کودک فراهم می‌کند که بتواند در آن احساس امنیت داشته باشد. در این کتاب، نویسنده در موارد بسیاری خانواده را با کیک مقایسه کرده و شباهت‌هایی بین آن‌ها ذکر کرده است. به این ترتیب کوشیده است مخاطب را با خانواده، ویژگی‌های آن و تفاوت‌های خانواده‌ها با هم آشنا کند و ضرورت تشکیل خانواده را گوشزد کند.

عشق شبیه درخت است: کودکان و مفهوم علاقه به دیگران

معرفی کتاب
بعد از جدایی والدین، لازم است کودک در شرایطی ایمن، با هر دوی آن‌ها رابطه‌ای جداگانه شکل دهد. در این کتاب، نویسنده در موارد بسیاری عشق را به درخت تشبیه و شباهت‌های آن‌ها را ذکر کرد‌ه‌ است. به این ترتیب کوشیده است مخاطب را با مفهوم مهربانی‌کردن و نتایج دلچسب آن آشنا کند. نویسنده برای والدین توضیح می‌دهد که عشق ارزشمند است و کودک حق دارد هم از حمایت پدر و هم مادر بهره‌مند شود.

نامه‌های سانی

معرفی کتاب
«سانی» یک میرکت یا همان خدنگ دم‌عصایی است که با خانواده بسیار بزرگش در صحرای «کالاهاری» زندگی می‌کند. آن‌ها همه کارها را با هم انجام می‌دهند؛ با هم بازی می‌کنند، با هم غذا می‌خورند و حتی با هم می‌خوابند؛ اما سانی فکر می‌کند که آن‌ها زیادی به هم نزدیک هستند. به همین علت تصمیم می‌گیرد به جای دیگری برود. او برای خانواده‌اش نامه‌ای می‌نویسد و راه می‎افتد. سانی به جاهای زیادی سر می‌زند و به دیدن افراد زیادی از فامیل می‌رود؛ اما هیچ‌جا به راحتی خانه نیست! شایان ذکر است که نامه‌های سانی به شکل کارت‌پستال در هر صفحه آورده شده است.

برایم شمع روشن کن

معرفی کتاب
مادر «سارا» دچار مرگ مغزی شده و در بیمارستان است؛ اما سارا که فقط دوازده سال دارد، از همه‌جا بی‌خبر است. او فکر می‌کند مادرش بیمار است و به زودی به خانه بازمی‌گردد. در این میان در کشوی مادرش عکسی پیدا می‌کند، عکس مردی که شباهت عجیبی به مادرش دارد. سارا از طریق صفحه اینستاگرام با این شخص ارتباط برقرار می‌کند و مرتب برایش ایمیل می‌فرستد و همه‌چیز را برایش تعریف می‌کند. این مرد کیست؟ و آیا مادر سارا به زندگی باز می‌گردد یا سارا دیگر هیچ‌وقت نمی‌تواند او را ببیند؟

آقای بوگندو

معرفی کتاب
«کلوی» دختربچه‌ای از یک خانواده مرفه است که هر روز در راه مدرسه آقای «بوگندو» را می‌بیند. او پیرمردی بی‌خانمان است که روی نیمکت پارک می‌نشیند. سرانجام کلوی شجاعتش را جمع می‌کند تا با این پیرمرد مهربان که چشم‌های غمگینی دارد، صحبت کند و به این ترتیب دوستی آن‌ها آغاز می‌شود. هنگامی که به نظر می‌رسد آقای بوگندو را می‌خواهد از شهر بیرون کنند، کلوی او را در انبار خانه‌شان مخفی می‌کند و در حالی که سعی می‌کند این راز را پنهان کند، متوجه می‌شود که آقای بوگندو هم رازی دارد.

کاربرد روان‌شناسی در ازدواج موفق و روش همسرداری

معرفی کتاب
نویسنده در کتاب حاضر با استفاده از مباحث روانشناسی، در پی تبیین مسائل پیرامون ازدواج و خانواده است. تعریف خانواده و راز تشکیل آن، ضرورت روان‌شناختی ازدواج، اهمیت و کارکردهای ازدواج، روش‌های شناخت همسر قبل از ازدواج و جلسه خواستگاری و سوالات آن از جمله مباحث کتاب است. سن مناسب ازدواج و علل افزایش آن، انگیزه‌های ازدواج، خطاهای دوران آشنایی زوجین، آموزش‌های قبل از ازدواج و اهمیت آن، معیارهای یک ازدواج موفق و رهنمودهای کاربردی برای زوجین در زندگی مشترک از دیگر مباحثی است که در کتاب به آن‌ها اشاره شده است.

حقوق متقابل اعضای خانواده

معرفی کتاب
افراد یک جامعه با آشنایی و رعایت حقوق خانواده می‌توانند خانواده‌های سالم، شاد، آرام و متعادلی را دارا باشند. نویسنده در ده فصل، به عوامل زمینه‌ساز زندگی مشترک، ریشه‌یابی حقوق خانواده از آغاز تمدن و شاخصه‌های سلامت خانواده در عصر پسامدرن اشاره می‌نماید. مفهوم ازدواج، اقسام ازدواج و تعدد زوجات، تکالیف و حقوق زوجین، حقوق مالی و غیر مالی زن در خانواده، حقوق شوهر بر زن، حقوق فرزندان بر والدین و حقوق والدین بر فرزندان، طلاق و اقسام آن از دیگر مباحث کتاب است.

لالایی سنجاب

معرفی کتاب
"سنجاب کوچولو" و مادرش در یک درخت بلوط زندگی می‌کردند. شب‌ها که به لانه برمی‌گشتند سنجاب کوچولو می‌گفت: مامان! لالایی می‌خوام. خانم سنجاب هم او را بغل می‌کرد و با صدای تاپ‌تاپ قلبش، او به خواب می‌رفت. یک روز وقتی سنجاب کوچولو به خانه برگشت، مادرش را ندید. شروع کرد به گریه کردن. حیوانات جنگل که صدایش را شنیدند، یکی یکی می‌آمدند تا ببینند ماجرا چیست. سنجاب کوچولو لالایی می‌خواست. او لالایی مخصوص به خودش را می‌خواست...

خانواده‌ها خنده‌دارند

معرفی کتاب
راوی این داستان که کوچک‌ترین عضو خانواده است، خانواده‌اش را عجیب و غریب با رفتارهای خارج از انتظار تعریف می‌کند. او به این نتیجه می‎رسد که خانواده‌ها واقعاً خنده‌دار هستند. پدرش همیشه تأکید می‎کند او همان لحظه‌ای که صدایش می‌کنند، باید بیاید؛ اما خودش هیچ‌وقت به موقع نمی‌آید. مادربزرگ بچه‌‌ها را لوس می‌کند و بعد می‌گوید بچه‌ها در زمان کودکی آن‌ها خیلی بهتر بودند... . هر کدام از اعضای خانواده به نحوی پیام‌های مبهم و گیج‌کننده‌ای را که ترکیبی از عاطفه و نقد است، به بچه می‌رسانند.

من و مامان‌بزرگ

معرفی کتاب
قهرمان داستان درباره مادربزرگش صحبت می‌کند. مادربزرگ او آرام و خوش‌اخلاق است و هیچ‌وقت عصبانی نمی‌شود. آن‌ها ساعت‌ها با هم صحبت می‌کنند و پسرک تمام مشکلاتش را با او در میان می‌گذارد. مادربزرگ پیر و ناتوان نیست، آن‌ها به شهربازی می‌روند و سوار ماشین برقی می‌شوند و مادربزرگ با تمام توان به ماشین‌های دیگر می‌کوبد و از خنده روده‌بر می‌شود. او هرگز نوه‌اش را سرزنش نمی‌کند و وقتی پسرک ناراحت است، مادربزرگ با حرف‌هایش او را آرام می‌کند. مادربزرگ بیش از هر چیزی، مهربان بودن را به نوه‌اش یاد می‌دهد و پسرک او را بیشتر از هر کسی در دنیا دوست دارد.