داستان‌های بلند

«بونس» و «بوگیز» و «بین» سه کشاورز بدجنس هستند که در پایین روستا زندگی می‌کنند. آقای روباه برای به‌دست آوردن غذا به مزرعه آن‌ها می‌رود و مرغ می‎دزدد. هر سه مزرعه‌دار شاکی هستند و به همین دلیل نقشه‌ای طراحی می‎کنند تا آقای روباره را به دام بیندازند. غافل از اینکه روباه ترفندی بهتر برای رهایی دارد.

آقای «هیلی» مرد پشمالو و کثیفی است. او و همسرش حمام نمی‌روند و با همه همسایه‌ها دعوا دارند. از سویی آن‌ها چند میمون را در قفس نگه می‌دارند و آن‌ها را اذیت می‌کنند؛ اما حالا زمان انتقام گرفتن میمون‌ها فرا رسیده است و اتفاقات عجیب و مهیجی رخ می‌دهد.

آقای «هوپی» مرد تنهایی است که به همسایه‌اش، خانم «سیلور»، علاقه‌مند است. خانم سیلور لاک‌پشتی به نام «الفی» دارد. روزی خانم سیلور از آقای هوپی می‎خواهد الفی را بزرگ کند. آقای هوپی تلاش می‎کند با یک ورد جادویی این کار را انجام دهد؛ اما آیا ورد جادویی نتیجه‌ای دارد یا نه؟

دختری با انگشتان جادویی در نزدیکی مزرعه خانم و آقای «گِرِگ» زندگی می‎کند. هرگاه دختر عصبانی می‌شود، جرقه‎ای عجیب از انگشتش بیرون می‌زند و به شخصی که او را عصبانی کرده اصابت می‌کند. اتفاقات جالبی که برای خانواده آقای گِرِگ و دختر رخ می‌دهد، روند داستان را شکل می‌دهد.

این کتاب اثری داستانی است که به حکمت خداوند و تقدیری می‌پردازد که پروردگار بر سرنوشت‌ها جاری می‌سازد. در این رمان زندگی دختری به نام «گلنار» و رازهای گذشته خانواده او و همچنین حقایق زندگی یکی از برادرانش به نام «یحیی» بازگو می‌شود. این داستان به مهربانی، صبوری، تعقل، ذکاوت و مصمم بودن توجه شده است.

جکسون در خانواده‌ای چهار نفره زندگی می‌کند. پدر جکسون بیمار است و مادرش پیشخدمت رستوران‌های مختلف. آن‌ها زندگی سختی دارند و بارها و بارها مجبور شده‌اند که دار و ندارشان را بفروشند و در ماشین زندگی کنند. جکسون خود را فردی منطقی می‌داند؛ اما حضور دوست خیالی‌اش «کرنشا» که گربه‌ای گنده است، جکسون و خانواده‌اش را دچار مشکل کرده است. این بار نیز در اوج مشکلات، کرنشا ماجراهای عجیبی خلق می‌کند.

برادر بزرگ تام، مارک به یک‌باره به دانشمند بدجنسی تبدیل می‌شود که با انجام آزمایش‌های گوناگون، ماهی قرمز را مسموم کرده و با شوک باتری دوباره او را به زندگی باز می‌گرداند و او را فرانکی صدا می‌کند؛ اما فرانکی دیگر یک ماهی معمولی نیست. او به ماهی‌ای تبدیل شده که قدرت هیپنوتیزم‌کننده دارد و قصد دارد انتقام خود را از مارک بگیرد.

«رایلی» دختر شاد و سرحالی است که به علت تغییر شغل پدرش مجبور است از همه چیزهایی که دوست دارد دست بکشد و به محل جدیدی برود و این کار برای او خیلی سخت است. رایلی غمگین است و حوصله هیچ کاری را ندارد. احساسات او (غم، شادی، ترس ... ) تصمیم می‌گیرند با کمک هم کاری کنندتا رایلی به زندگی عادی بازگردد.

«الی نیکرسون» دچار لکنت زبان شدید است و با خواندن و نوشتن مشکل دارد. بچه‌های مدرسه او را مسخره می‌کنند و الی هیچ دوستی ندارد. او ناخواسته معلمش را ناراحت می‌کند؛ ولی حاضر نیست علت این کار را برای کسی توضیح دهد. معلم جدید «آقای نیلز» تصمیم گرفته با تمام توانش به الی کمک کند.

این داستان، زندگی واقعی روبات‌ها را روایت می‌کند. سامی و خانواده‌اش در خانه‌ای زندگی می‌کنند که پر از روبات‌های گوناگون است. مادر سامی تصمیم گرفته که یک روبات جدید برای او بسازد؛ اما سامی اصلاً از این کار خوشش نمی‌آید. آشنایی با زندگی روبات‌ها یکی از اهداف این داستان است.