گوژپشت نتردام
معرفی کتاب
در پاریس قرن پانزدهم میلادی، «کلود فرولو»، رئیس نگهبانان شهر، از روی ترحم، سرپرستی نوزاد ناقصالخلقه و گوژپشتی را برعهده میگیرد و او را در «برج کلیسای نتردام» نگهداری میکند. در ابتدا این کودک زشت و بدترکیب را «کازیمودو» مینامند، اما بعدها او به «گوژپشت نتردام» معروف میشود. کازیمودو که دارای بدنی پُرزور و توان است، مسئولیت نواختن ناقوسهای کلیسا را برعهده دارد. بیست سال بعد، پاریس در تکاپوی برگزاری یک جشن است. کازیمودو که اکنون فردی منزوی و تنهاست در آرزوی شرکت در جشن است، اما... .
لبخندی برای سوفیا
معرفی کتاب
"جمشید" و "حمید"، شخصیت های نوجوان داستان همراه دایی "رضا" و عمو "صابر" که کامیون دار هستند، می خواهند یک محموله گندم را از بندر پهلوی(سابق) به تهران قحطی زده ببرند. در همین حین یک کشتی حاوی صدها لهستانی اسیر در سیبری در بندر لنگر می اندازد و مقامات محلی الزام می کنند که اسرا هم روی بار گندم سوار شوند تا از طریق تهران به لهستان برگردانده شوند. در این بین شخصیت داستان با دختر نوجوان لهستانی به نام "سوفیا" آشنا می شود و رابطه ای عاطفی بین آن ها شکل می گیرد. سر انجام بعد از ماجراها و تعلیق های گوناگون و در ضمن مروری بر روزهای پر آشوب به قدرت رسیدن رضا خان میر پنج، اسرا و بار گندم به تهران می رسند و ....
خسرو و شیرین نظامی گنجوی
معرفی کتاب
داستانهای لطیف و عاشقانۀ ادبیات ایران از بارزترین جنبههای زبان و ادب پارسی محسوب میشوند. منظومههای عاشقانۀ ایران به نثر و زبانی ساده و روان برای نوجوانان بازنویسی شدهاند. کتاب حاضر دومین داستان از خمسۀ نظامی گنجوی و داستان عشق و دلدادگی خسرو به شیرین است. نویسنده هر چند بیت را به نظم آوردهاست و همانجا آنها را به نثر روان بازنویسی کردهاست.
بعد از تو هیچ کس (مجموعه هفت روایت داستانی)
معرفی کتاب
این کتاب شامل هفت داستان کوتاه است. «بعد از تو هیچکس»، «بی تو با یادت»، «پرواز» و «ماهرخ»، نام برخی از این داستانهاست. موضوعات چشم انتظاری، مرگ و عشق الهی، با تکیه بر روایتی از شهیدان مدافع حرم، به ویژه شهید حُججی، خاطرههای قدیمی و نقش آنها در زندگی و عشق پوشش داده میشوند. در «بعد از تو هیچکس»، شخصی که برای اولینبار، وارد آسایشگاه روانی شده، با زن جوانی روبهرو میشود که پسر هفت سالهاش در دریا غرق شده است. زن جوان مرد را کنار حوض بزرگ بیمارستان میبرد و از او میخواهد که به دریا نگاه کند و... .
خرمالوها را به گنجشکها بفروش
معرفی کتاب
این رمان روایتگر داستان "ریحانه" است که در دانشگاه درس می خواند و خواستگارانی دارد. یکی از آنها پسر همسایه و دیگری" امیریل" همکلاسی او در دانشگاه است؛ اما پدر ریحانه با آنها مخالفت می کند. در نهایت، ریحانه با پسر دایی خود "یغما" نامزد می کند تا پدرش را راضی کند و از اینجا داستان یغما و ریحانه وارد مرحله جدیدی می شود و اتفاقات داستان رقم می خورد.
زال و رودابه
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه کتابهای «رمانهای شاهنامه» است و در این قسمت، داستان عشق «زال» و «رودابه» روایت میشود. «سام» پدر «زال» از آنچه با پسرش کرده، سخت پشیمان است و در جشن باشکوهی او را جانشین خود معرفی میکند. با سخنانی که سام و «منوچهرشاه» از «مهراب کابلی» و تبار ضحاک گفتهاند، نخستین شهری که زال میخواهد ببیند، کابل است. بنابراین، به آن سو حرکت میکند. زال همواره شنیده است که فرمانروای کابل از تبار ضحاک است و ضحاکیان کینه منوچهرشاه را به دل دارند؛ اما زال سخت به دختر مهراب، «رودابه»، دل میبندد و از آن طرف «رودابه» عاشق زال میشود؛ اما این پیوند امکان ندارد؛ چراکه زال از تبار پهلوانان است و رودابه از تبار ضحاکیان و چگونه میشود که سیاهی به روشنایی مهر ورزد؟
عاشقانهای به نازکی تار مو
معرفی کتاب
شاهزادهای به نام «شاون» در کوهستان، دختری را میبیند و عاشق او میشود. دختر ناپدید میشود. شاون نام دختر را آهو میگذارد و همهجا به دنبال او میگردد؛ ولی هیچ نشانی از آهو نمییابد. شاهزاده به شکل چوپانی ساده، هر روز گله گوسفندان را به پای کوه «کلهقندی» میبرد تا شاید آهو را ببیند؛ ولی گویی آهو آب شده و به زمین فرو رفته است. سرانجام کار شاون به جنون میکشد و... .
سارا و موجهای عاشق ارس
معرفی کتاب
داستان این کتاب از یکی از فولکلورهای آذربایجان الهام گرفته شده است. «گلناز» و «اصلانبیک» هفت سال است که ازدواج کردهاند؛ ولی بچهای ندارند. آنها پسری یک ساله را در خانهای که بر سر پدر و مادرش خراب شده، پیدا میکنند و نامش را آلاگوز میگذارند و به فرزندی قبولش میکنند. سرانجام بعد از هفت سال گلناز دختری به دنیا میآورد. آلاگوز نام نوزاد را «سارا» میگذارد و گلناز آخرین نفسهایش را میکشد.
درناهای عاشق
معرفی کتاب
این داستان از فولکلورهای ترکمنی الهام گرفته شده است. «آلتین» دخترِ خان است و «آتلی» چوپانی ساده. آنها به دیدن کوچ درناها میروند که سواران خان آتلی را دستگیر کرده و نزد خان میبرند. خان که از عشق آن دو خبر دارد، دستور میدهد آتلی را به سیاهچال بیندازند؛ ولی در همین موقع صدای درنایی به گوش میرسد و همه باور دارند که درناها طرفدار آدمهای معصوم و بیگناه هستند و... .
گرگها هم عاشق میشوند
معرفی کتاب
«گلاویژه» و «شامار» با عشق ازدواج میکنند؛ اما بعد از مدتی بدبینیهای شامار شروع میشود و گلاویژه را آزار میدهد. سرانجام تحمل گلاویژه تمام میشود و تصمیم میگیرد به دیدن بزرگ آبادی، «کاکپیرزاد»، برود تا او حکم جدایی آنها را صادر کند و کاکپیرزاد برای این جدایی شرط عجیب و ترسناکی میگذارد.