بیخلوتی
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از داستانهای کوتاه است. «دوشنبههای بارانی من»، «این دردهای خاکستری»، «ماه در باغ آلوچه»، «شهرزادها تمام نمیشوند» و «بیخلوتی»، نام برخی از این داستانهاست. قهرمان داستان «بیخلوتی»، دختری به نام «لیلی» است که در خانه قدیمی زندگی میکند، با پدری بیمار و زمینگیر. لیلی آرزو دارد روزی از این خانه برود، هرجا غیر از این خانه، اما پدرش اهمیتی به خواسته او نمیدهد. لیلی میداند که غیر از خودش و پدرش، دیگرانی هم در این خانه زندگی میکنند، افرادی که گویی تمام خانه را پُر کردهاند؛ اما آنها چه کسانی هستند؟
ایستگاه گورخوان
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده دَه داستان کوتاه است. «قاصدک»، «بافهکنفی»، «غلط املایی»، «چای ترش» و «ایستگاه گورخوان»، نام برخی از این داستانهاست. داستان «ایستگاه گورخوان»، درباره مرد جوانی است که به روستای دورافتادهای میرود، روستایی که هیچوقت مسافری ندارد! مرد مجبور میشود در اتاقک خشتی امامزاده بماند که پشت آن گورستان است. شبهنگام، مرد جوان، زنی را در گورستان میبیند که فانوس به دست، میان قبرها راه میرود و آواز میخواند. صبح روز بعد، وقتی ماجرا را برای متولی امامزاده تعریف میکند، پاسخش این است: «تا حالا تو گورستان خوابیدی؟ از ترس فکر و خیال اومده تو سرت»؛ اما مرد جوان شبهای بعد هم زن را میبیند و... .
آیلین
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل دَه داستان کوتاه است. «نیمکیلو نگار»، «حذف»، «سایه»، «نارنجهای گذرگاه» و «آیلین» نام برخی از این داستانهاست. در داستان «آیلین»، دختری داستان را روایت میکند که چند سال پیش، بر اثر حادثهای که برای پدر و مادرش رخ میدهد، از دوستش آیلین که مسیحی است، جدا میشود. دختر از بچگی به نقاشی علاقه دارد، حالا او تصویری از آیلین، از آنچه که از چهره او به یاد دارد، میکشد و برای دیدن او به کلیسا میرود. همه آنجا هستند؛ پدر و مادر آیلین، برادرهایش، مادربزرگ و خالهاش، حتی همسایهها، اما خبری از آیلین نیست! او کجاست؟
چمدان سفر
معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعهای از شش داستان کوتاه است. «سفر در شب»، «آن روز برفی» و «پرچینها»، نام سه داستان از این مجموعه است. داستان «پرچینها»، درباره دخترکی است که چشمهایش ضعیف است و باید عینک بزند؛ اما پدر و مادرش، ضعف چشمهای دخترشان را عیب او میدانند و نمیخواهند که کسی از این موضوع باخبر شود. با اصرار و پیگیری معلم و مدیر مدرسه، بالاخره دخترک صاحب عینک میشود؛ ولی باز هم بدون عینک به مدرسه میرود. وقتی علت را جویا میشوند... .
قصههای هانس کریستین اندرسن
معرفی کتاب
«هانس کریستین اندرسن»، از فقر به ثروت میرسد. اندرسن از تجربیاتش در قصههایش استفاده میکند و مشهور میشود. او برای یافتن ایدههای جدید به آلمان و ایتالیا سفر میکند؛ اما درنهایت، به داستانهایی بازمیگردد که مادربزرگش در کودکی برایش تعریف کرده بود. روز دوم آوریل، تولد اندرسن، به عنوان روز جهانی کتاب کودک نامگذاری شده است. کتاب حاضر مجموعهای از داستانهای کوتاه اوست. «بندانگشتی»، «قوهای وحشی»، «درخت کاج»، «ملکه برفی»، «جوجهاردک زشت» و «صندوقچه پرنده»، نام برخی از این داستانهاست.
خرتوپرتهای قصر گمشده
معرفی کتاب
۳۱ داستان این کتاب پر از هیجان هستند و برای روز نوشته شدهاند، نه برای شب و خوابیدن. موضوع تمام داستانها درباره قصری ساکت و تاریک است که همه فراموشش کردهاند. قصهها درباره ساکنین این قصر گمشده است. خفاشهایی که در کمد یکی از اتاقها زندگی میکنند، عروسک کوچکی به نام «لیلی»، بخاری نفتی قدیمی، وسایل آشپزخانه، جزیره سوزنی که یک بالشتک نرم و قلمبه است و... . شایان ذکر است که هر داستان برای هر روز از یک ماه نوشته شده است.
سیرک قوطیهای پرنده
معرفی کتاب
این کتاب از مجموعه دوازدهجلدی «قصههای روز» است و شامل ۳۱ داستان کوتاه. تمامی داستانها در سرزمینی خاص رُخ میدهد و شخصیتهای ثابتی دارد. «عرعرخان»، «جیجی جارموش»، «قوقولخان»، «دُم سیاه»، «رادین»، «گلاره» و «قوروغ»، از جمله این شخصیتها هستند. در شهر دوری، مرد خوشبختی زندگی میکند، به نام «عمو یویو». او عموی واقعی هیچکس نیست و همیشه جیب پالتویش پر از شکلات عسلی و آبنباتقیچی است. عصرها تو شهر راه میرود و به بچهها قاقالی میدهد تا اینکه در نیمهشبی تابستانی، مرگ در خانهاش را میزند و ... .
سرزمین خوراکیهای خوشمزه
معرفی کتاب
این کتاب دربردارنده ۳۱ داستان است که برای روز و بیداری نوشته شدهاند. همه داستانها درباره شهر کوچکی به نام «پای سیب» است، شهری با خانههای سفید و کوتاه، با شیروانیهای پرتقالی و گردویی و آلبالویی. در این شهر نقُلی، مادر «فیرینی»، سالهاست که شیرینی میپزد؛ اما او تنهاست و به غیر از مشتریهایش هیچکس را ندارد تا اینکه... . شهردار این شهر یک پیراشکی کرمدار چاق و چله است! کلانترش یک کلم! و هواشناسش آقای ژله!
سیاره شگفتانگیز
معرفی کتاب
این کتاب شامل ۳۱ داستان برای روز است. «اتاقکِ راننده سبیل سفید»، «ململِ پشمالوی سبز»، «سنگریزههای خواب» و «آرزوهای ماهیگیر ماه»، نام برخی از این داستانهاست. تمامی داستانها درباره سیارهای شگفتانگیز و ساکنان آن است. «اتاقک راننده...»، درباره راننده این سیاره است که هرجا دلش بخواهد، سیاره را میبرد. «ململِ پشمالوی...»، داستان دایناسور سبز و پشمالویی است که آزمایشهای دانشمند سیاره را یادداشت میکند و از اختراعهای او عکس میگیرد. «سنگریزههای....»، قصه پوپکی را بازگو میکند که خوابش نمیآید و... .
قلعه جادوگران چهلگیس
معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل ۳۰ داستان است. داستانهایی برای روز و بیداری! تمامی داستانها درباره یک قلعه سنگی است که در یک نیمهشب سرد پاییزی، خانواده «چنگیسِ چهلگیسِ» جادوگر وارد آن میشوند. آنها با یک کدوی بزرگ نارنجی آمدهاند و از آقای «پیاله» که یک جغد است، میخواهند در را برایشان باز کند؛ اما آقای پیاله معتقد است که اگر آنها جادوگر هستند، باید خودشان در را باز کنند و... . به این ترتیب، آقای چنگیس همراه خانواده پنجنفری خود وارد قلعه میشود. او همراه همسرش، «گیسو»، سه دخترش، «فرنگیس»، «شبگیس» و «کلاهگیس»، مستخدمش، معلم سرخانه بچهها و آشپزش آمده است.