Skip to main content

قلبی برایت می‌تپد: زندگی‌نامه داستانی شهید مدافع حرم روح‌الله مهرابی

معرفی کتاب
این کتاب، داستانی براساس زندگی شهید مدافع حرم «روح‌الله مهرابی» است. او یازده اردیبهشت 1361 در استان اصفهان به‌دنیا آمد. روح‌الله به‌عنوان مستشار نظامی به عراق اعزام شد. هنگامی‌که همراه یکی از هم‌رزمانش برای تعمیر چند تانک رفته و در انتظار رسیدن خودرو برای بازگشت به پایگاه بود، در تلۀ انفجاری گرفتار شد و به شهادت رسید؛ پیکر این شهید در گلزار شهدای شهر کوشک اصفهان به خاک سپرده شد.

راستی دردهایم کو؟ : روایتی از زندگی شهید مدافع حرم عباس دانشگر

معرفی کتاب
داستان این کتاب دربارۀ شهید «عباس دانشگری» است. زمانی‌که در منطقۀ خلصۀ شهر حلب به شهادت رسید، فقط 23 سال داشت . این کتاب روایتی است که از زبان خود شهید بیان می‌شود. نویسندۀ کتاب کوشیده است که از زبان دست‌نوشته‌ها و گفتار عباس بهره بگیرد و به مقصود و احوالات او نزدیک شود و پاره‌های به‌هم‌پیوسته خرده‌روایت‌های مربوط به او را به هم قفل و زنجیر کند و برشی از زندگی او را از دوران نامزدی تا شهادت به تصویر بکشد.

من دعا می کنم تو آمین بگو: روایت‌هایی از زندگی و سبک فرهنگی تربیتی شهید مدافع حرم علی‌اکبر عربی

معرفی کتاب
این کتاب روایت‌هایی از سبک زندگی و فعالیت‌های فرهنگی، تربیتی شهید مدافع حرم، «علی اکبر عربی»، است. او متولد تیرماه سال 1355 است و سابقۀ فرماندهی گردان بیت‌المقدس لشکر هفده علی‌بن‌ابیطالب (ع) قم و همچنین فرماندهی پایگاه بسیج شهید زین‌الدین (ره) را در کارنامه دارد. وی در هنگام شهادت، جانشین فرماندهی گردان سه امام‌حسین(ع) لشکر هفده بود.

به خدا می‌سپارمت

معرفی کتاب
این کتاب دربارۀ زندگی بانویی شهید و همسر اوست که از زبان دختر‌شان روایت می‌شود. روایتِ وضعیت ناامن مردمِ گنبد در سال‌های پایانی حکومت پهلوی و حضور نیروهای چپ‌گرا به‌عنوان «فداییان خلق» در این منطقه. مادر به دست نیروهای پهلوی کشته می‌شود و پدر را نیروهای چپ که در گنبد مستقر بودند، به شهادت می‌رسانند.

حکایت پای دار: روایت زندگی شهید شیخ فضل‌الله نوری

معرفی کتاب
این کتاب، داستان زندگی و سرنوشت شیخ «فضل‌الله نوری» است. یکی از روحانیون شیعه که در زمان امضای فرمان مشروطیت معتقد بود این آیین با دین اسلام در تناقض است و باید مشروطۀ اسلامی در ایران حکم‌فرما شود؛ اما با او مخالفت کردند و بعد از دستگیری حکم اعدامش صادر شد.

قرار در بهشت؛ بر اساس عاشقانه های طاهره غلامعلی‌شاهی همسر شهید مدافع حرم محمد استحکامی

معرفی کتاب
این کتاب عاشقانه‌ها و دل‌نوشته‌های «طاهره غلامعلی شاهی» برای همسرش، شهید «محمد استحکامی» است که در سال 1394 در سوریه و در جریان دفاع از حرم حضرت زینب (س) به شهادت رسید. طاهره غلامعلی شاهی در این کتاب جزئیات زندگی ساده، بی‌آلایش و عاشقانه‌اش را با همسرش شرح می‌دهد و در انتها از نگاه این شهید به شهادت می‌گوید.

من جانباز نیستم

معرفی کتاب
این کتاب داستان زندگی «احمد پیرحیاتی»، از جانبازان و مبارزان انقلابی است که از همان ابتدا مخاطب را با خود به دهۀ 50 و تلاش گروهی از جوانان بروجردی برای مبارزه با رژیم پهلوی می‌برد. داستان از تلاش چند جوان در باشگاه زیرزمینی «جوشن» برای مقاومت در برابر نیروهای ساواک و تمرین آن‌ها در کوه‌های بروجرد آغاز می‌شود. او ضمن اشاره به تربیت دینی، به سابقۀ مبارزاتی خانواده‌اش در برابر حملۀ متفقین نیز اشاره می‌کند.

فرزند خوانده

معرفی کتاب
این کتاب با الهام از تاریخ صدر اسلام، به زندگی «زید»، فرزند‌خواندۀ رسول خدا (ص) اختصاص دارد؛ هرچند نویسنده تمام زندگی او را روایت نکرده و به بخشی از زندگی زید بسنده کرده است؛ اما به همین بهانه، گریزی می‌زند به زندگی و زمانه پیامبر و سیره ایشان در برخورد با دیگران. زید غلام حضرت خدیجه (س) بود. پیامبر او را به فرزندی پذیرفت و با وجود آنکه خانواده و پدرش او را پس از سال‌‌ها یافتند و برای بازگرداندن او به مکه آمدند؛ اما زید زندگی در کنار رسول خدا را ترجیح داد. او سال‌‌ها بعد، در جنگ موته به شهادت رسید.

تندتر از عقربه ها حرکت کن

معرفی کتاب
این کتاب روایتی از مسیر پرفراز و نشیب و پرچالش جوانی است که در جامعۀ امروزی نه ارثیه چندانی دارد و نه حاضر است برای موفق شدن شرکتش به احدی باج بدهد و رشوه بگیرد. چارچوب‌های خودش را دارد و با همان چارچوب‌ها که برگرفته از روایات بزرگان دین اسلام و راهنمایی‌های علما و رهبر انقلاب است، تلاش می‌کند تا شرکتش را گسترش دهد؛ اما اطرافیان او و مدیران دولتی چنین کاری را غیرممکن می‌دانند.

مرثیه ابوعطا

معرفی کتاب
این کتاب دربارۀ زندگی و احوال امام‌کاظم (ع) است. «ابوعتا» جوان ایرانی‌تبار و شاعری چیره‌دست، معاصر با امام‌ کاظم ع بود که به سبب استعداد ذاتی‌‌اش به دربار هارون راه یافت. او عاشق «نعیمه»، دختر یکی از امرای دربار شد؛ اما چون پول و مقامی نداشت، به معشوقش نرسید. ابوعتا زبان تند و تلخی داشت و همین خصوصیت باعث شد مغضوب هارون شود و به زندان بیفتد. او در زندان با امام‌ کاظم ع آشنا می‌شود و اتفاقاتی رخ داد که زمینه‌‌ساز تحول و دگرگونی روحی او شد.