Skip to main content

یک تلاش بیشتر!

معرفی کتاب
دایره، مشغول بازی با دوستانش است که چشمش می‌افتد به برجی که مربع‌ها و شش‌ضلعی‌ها ساخته‌اند. دایره آن‌قدر از برج خوشش می‌آید که به دوستانش مثلث و لوزی، پیشنهاد می‌دهد با هم برج بسازند. اما به نظر می‌آید آن‌ها گردتر، نوک‌تیزتر و خیلی لق‌تر از مربع‌ها و شش‌ضلعی‌ها هستند؛ بنابراین هر برجی که می‌سازند به سرعت فرو می‌ریزد. آن‌ها به تلاش خود ادامه می‌دهند، راه‌حل‌های گوناگونی را امتحان می‌کنند و حتی تلاش می‌کنند خودشان را قوی‌تر کنند. اما باز هم برج‌شان فرو می‌ریزد! وقتی بقیه‌ شکل‌ها از ساختن برج ناامید می‌شوند، دایره راه‌حل‌های دیگری پیدا می‌کند و از دوستانش می‌خواهد به تلاش‌شان ادامه دهند...

ما با هم دوستیم

معرفی کتاب
مجموعه مهارت‌های زندگی با موضوعات متعدد و مورد نیاز، رشد فردی و اجتماعی کودکان را مدنظر قرار داده است.
این کتاب درباره دوستی است و برای نشان‌دادن دوستی و اهمیت این موضوع، از پدیده‌های طبیعت مثال‌هایی آورده است، مثل ابر و باران و رنگین‌کمان که باهم دوست هستند و همیشه در کنار هم می‌مانند. در انتهای کتاب از کودک خواسته شده تا برای هرکدام از تصویرهای ابر و خورشیدها داستانی کوتاه بنویسد و سپس تصویرهای بی‌رنگ را رنگ‌آمیزی کند.

وقتی مهربانم

معرفی کتاب
این کتاب از طریق داستان‌گویی کودک را با درک احساس مهربانی آشنا می‌کند. کودک می‌آموزد که مهربانی چیست؟ چه احساسی دارد و چگونه می‌توان آن را نشان داد. کودک داستان گلی مهربان را دنبال می‌کند تا مهربانی و احساسش را با دیگران تقسیم کند. در این کتاب کودک می‌آموزد چگونه محبت کند و از آن در ارتباطات روزمره‌اش استفاده کند؛ همچنین می‌تواند هوش هیجانی کودک را افزایش داده و احساس شادی و مهربانی را در او تقویت کند.

این طرف تر‌گل، آن طرف ورگل

معرفی کتاب
این کتاب یکی از جلدهای مجموعه یک قصه یک حدیث می‌باشد، که در هر جلد آن براساس حدیثی از امام رضا علیه السلام داستانی آموزنده نگاشته شده است. این داستان درباره عاقبت حسادت‌ کردن می‌باشد. دو همسایه به نام‌های ترگل و ورگل درباره خانه و باغچه‌هایشان با یکدیگر صحبت می‌کنند. ترگل از زیبایی باغچه پر از گل و درختش گفت و ورگل هم با وجود آن که به این کار علاقه نداشت، تصمیم گرفت دقیقاً همان شکلی که ترگل باغچه‌اش را تزئین کرده، گل و درخت بکارد؛ اما اوضاع آن‌جور پیش نرفت که ورگل دلش می‌خواست و حسادت به ترگل، برایش عواقبی داشت... .
نویسنده حاضر سعی دارد کودکان و نوجوانان را از دردسرها و پیامدهایی که حسادت می‌تواند برای افراد به دنبال داشته باشد آگاه و مذمت این کار را با کمک روایتی از امام رضا(ع) بازگو کند.

پنجره نامرئی

معرفی کتاب
این داستان درباره دوستی و ارتباط با آدم‌هاست.
آقای شمس مردی است که روی صندلی چرخ‌دار می‌نشیند و به خاطر مشکل حرکتی‌اش از خانه بیرون نمی‌رود. او همه آدم‌ها را از پنجره کوچک خانه‌اش می‌بیند و درباره آن‌ها خیال می‌بافد و داستان می‌سازد؛ تا اینکه یک روز دختر کوچولویی با صندلی چرخ‌دار جلوی پنجره آقای شمس می‌نشیند. دختر تنهاست و به برف‌ها نگاه می‌کند...

شغل‌های رؤیایی در فناوری

معرفی کتاب
ما در عصر ارتباطات و فناوری زندگی می‌کنیم و خواه ناخواه با این پدیده‌های نوین مواجهیم. کتاب حاضر نیز با توجه به وضعیت امروز، چندین شغل مرتبط با حوزه فناوری و علوم رایانه‌ای را معرفی کرده و راه ورود به آن‌ها را شرح داده است.
برخی از این شغل‌ها عبارت‌اند از: هنرمند جلوه‌های بصری؛ طراح اپلیکیشن؛ سازنده هواپیمای بدون خلبان.
در این کتاب توضیح داده شده است که برای ورود به این حوزه‌ها، باید در چه رشته‌هایی تحصیل کرد و چه مهارت‌هایی به‌دست آورد.

غول بالای تپه

معرفی کتاب
این کتاب، داستان یک غول به نام شاغول است. شاغول دو متر قد داشت و کف دستش اندازه بیل بود. پاهایش قد پای فیل. اما آزارش به هیچ کس نمی‌رسید. اما کارهایش همیشه عجیب و غریب بود. یک روز، شاغول همین‌طور که تک و تنها بالای تپه نشسته بود ناگهان...

هرمان وول‌وولکی

معرفی کتاب
این داستان درباره اختلالاتی است که بعضی از افراد به آن مبتلا هستند: اختلال اضطراب اجتماعی.
هرمان کوچولو، شخصیت اصلی این قصه نیز دچار اختلال اضطراب اجتماعی است. او می‌ترسد با دیگران حرف بزند. نمی‌تواند در موقعیت‌های جدید آرام باشد، با آدم‌های جدید ارتباط بگیرد و دوست پیدا کند. هرمان ترجیح می‌دهد از جمع دور بماند و با هیچ‌کس حرف نزند. مادرش به او کمک می‌کند تا در برقراری ارتباط با دیگران موفق‌تر باشد تا آرام‌ آرام اضطرابش از بین برود. در انتهای این کتاب راهکارهایی برای حل این مشکل به بزرگ‌ترها توصیه شده است تا بتوانند به فرزندانشان کمک کنند.

پسری با گل‌هایی در موهایش

معرفی کتاب
کتاب در مورد پسر بچه ایی به نام دیوید است. که با بقیه بچه ها کمی تفاوت دارد روی سر ش پر از گل های زیبا است، دوستانش رابطه خوبی با او دارند و با هم بازی می کنند. یک روز کم کم گل های روی سر دیوید پر پر می شود و فقط شاخه های تیز روی سرش باقی می ماند، دوستانش برای اینکه شاخه های تیز آسیبی به آن ها وارد نکند از او فاصله می گیرند، امّا دوست صمیمی دیوید به دنبال راه حلی برای کمک به او است آیا موفق می شود؟

قاتی‌ناسور

معرفی کتاب
قاتی‌ناسور کله‌سحر بیدار شد. وای، چه خواب شیرینی دیده بود! دل توی دلش نبود که یک روز تازه را شروع کند... اما یکهو همه‌چیز قاتی‌پاتی شد. انگاری چیزی در درونش قُل‌قُل می‌کرد!
بعد هم از کوره در رفت و گرومپ‌گرومپ پاهایش را کوبید به زمین! قاتی‌ناسور حسابی قاتی کرد و بدجوری جوش آورد، او یک‌ریز داد می‌کشید و دوستانش را ترسانده بود. قاتی‌ناسور اصلاً دلش نمیخواست این‌جوری شود!
یعنی امیدی هست همه‌چیز درست بشود؟