نذر آهوها (مجموعه داستان)
معرفی کتاب
کتاب حاضر چهار داستان کوتاه از زمان پیامبر و زمان معاصر است که آشنایی با شخصیت پیامبر (ص) به عنوان آخرین فرستاده خدا و دعوت مردم به یکتاپرستی، نیکی به پدر و مادر، نکشتن یکدیگر، نخوردن مال حرام و ... که همگی از فضایل اخلاقی برای انسان است را دربردارد. داستانها از آیات قرآن و روایات مستدل بیبهره نبودهاند. در کتاب میخوانیم: «سید راه افتاد و خیلی زود پاهایش یخ کرد. حرکت برایش سخت شده بود. سعی کرد بیخیال شود. مسعود همچنان داد میزد: «نرو سید. نرو سید.» اما سید در دلش نجوا میکرد اگر آخرین نذر عمرم هم باشد باید بروم. ساعت را نگاه کرد. باید قدمهایش را تندتر برمیداشت. باد، با خودش سرما و برف را میریخت روی صورت سید و این اوضاع را بدتر میکرد...»
سقای تنها
معرفی کتاب
«مجموعه نوجوان و داستانهای آسمانی» سعی دارد، داستانهایی واقعی از رویدادهای تاریخی ـ مذهبی خلق کند. شیوههای نگارشی نویسنده برای شکلگیری این داستان در کل به زبانی ساده و با قلم و نگاهی تازه و نو میباشد. کتاب «سقای تنها» صفات زیبای ابوالفضلالعباس ساقی کربلا، دلاوری، شجاعت، فداکاری و رشادتهای او در صحرای کربلا را از زبان دشمنانش به نمایش میگذارد. در کتاب میخوانیم: «... دیدهبان داد زد: ای وای بر ما ای وای بر ما! عباس... عباس هم هست. نگهبان دستهی شمشیرش را گرفت و با نگرانی گفت: به راستی که وای بر ما چون حریف او نخواهیم شد. مرد کوتاه قد سبیلهایش را تابی داد و گفت: اگر چه میانهی خوبی با او ندارم اما باید اعتراف کنم و بگویم که به راستی مانند نامش «شیر ژیان» است! آن هم شیر ژیانی که هم دلیر و از خود گذشته است و هم مهربان و رئوف. راستش تا به حال برادری ندیدهام که اینقدر، برادرش را دوست داشته باشد و به خاطر او دنیایی فداکاری و از خودگذشتگی به خرج دهد! ...»
عروسی شبیه هیچکس
معرفی کتاب
«مجموعه نوجوان و داستانهای آسمانی» سعی دارد، داستانهایی واقعی از رویدادهای تاریخی ـ مذهبی خلق کند. شیوههای نگارشی نویسنده برای شکلگیری این داستان در کل به زبانی ساده و با قلم و نگاهی تازه و نو می باشد. کتاب «عروسی شبیه هیچکس» به داستان ازدواج امام علی علیهالسلام و حضرت فاطمه (سلامالله علیها) میپردازد. این کتاب در قالب داستان، به شرح جزئیات این ازدواج میپردازد و با زبانی ساده و روان، مفاهیم والای اخلاقی و دینی مرتبط با این ازدواج را به مخاطبان خود منتقل میکند و سعی دارد تا آنها را با این واقعه مهم تاریخی و مذهبی آشنا کند.
سه دانه انگور سرخ: داستانهای آسمانی (روایتی از ولایت عهدی امامرضا(ع))
معرفی کتاب
«مجموعه نوجوان و داستانهای آسمانی» سعی دارد، داستانهایی واقعی از رویدادهای تاریخی- مذهبی خلق کند. شیوههای نگارشی نویسنده برای شکلگیری این داستان در کل به زبانی ساده و با قلم و نگاهی تازه و نو میباشد. کتاب «سه دانه انگور سرخ» از این مجموعه به داستان ولایت عهدی امام رضا علیهالسلام میپردازد. داستان از منظر یک پیرمرد نابینا و یک مرد جوان که از شیعیان امام رضا (ع) هستند بیان میشود. در کتاب میخوانیم: «از گفتوگوی مأمون با وزیران و دوستانش نگذشته بود که آنان مراسم دیگری را در قصر و تالار مخصوص مأمون بر پا کردند. مراسمی محرمانه که شرکتکنندگانش چهار وزیر و دو تن از دوستان صمیمی خلیفه بودند. آنان به محض وارد شدن مأمون از جا برخاستند و تعظیم کردند. مأمون همانطور که روی تخت مخصوص خود مینشست دستور داد تا ندیمانش برای آوردن پسر موسیالرضا به منزل او بروند. ندیمان رفتند و دعوت خلیفه را به اطلاع وی رساندند. فرزند موسیالرضا مانند همیشه تمایلی به حضور در قصر، نداشت اما وقتی با اصرار بیش از حد روبهرو شد، ناچار همراه آنها به طرف قصر حرکت کرد.»
یکی برای همیشه
معرفی کتاب
«مجموعه نوجوان و داستانهای آسمانی» سعی دارد، داستانهایی واقعی از رویدادهای تاریخی- مذهبی خلق کند. شیوههای نگارشی نویسنده برای شکلگیری این داستان در کل به زبانی ساده و با قلم و نگاهی تازه و نو میباشد. کتاب «یکی برای همیشه» به قصهای تاریخی میپردازد؛ ماجرای شب شهادت امیرالمؤمنین در کوفه را به تصویر میکشد. علی او را صدا زد و در حالیکه معلوم بود طاقتش از درد تمام شده است پرسید: چرا؟ چرا؟ آیا من برای شما بد امامی بودم؟ !.
کسی یاریاش نکرد
معرفی کتاب
«مجموعه نوجوان و داستانهای آسمانی» سعی دارد، داستانهایی واقعی از رویدادهای تاریخی- مذهبی خلق کند. شیوههای نگارشی نویسنده برای شکلگیری این داستان در کل به زبانی ساده و با قلم و نگاهی تازه و نو میباشد. کتاب «کسی یاریاش نکرد» به قصهای تاریخی میپردازد؛ ماجرای چند تن از اهالی کوفه که خود را طرفدار و دوستدار امام حسین علیهالسلام میدانستند ولی در حادثه کربلا به یاری امام نرفتند و فقط به تماشای آنچه گذشت نشستند. در کتاب میخوانیم: «پسر جوان حرف دوستش را قطع کرد و گفت: من حاضرم جانم را برای حسین (ع) بدهم چرا؟ چون ظالم نیست و ظلم نمیکند. طرفدار مال دنیا نیست، برای رسیدن به حکومت و بقای خود و خاندانش، آدم نمیکشد و جوی خون راه نمیاندازد خاک را از کشتارهای بیرحمانه سرخ نمیکند. آری، حسین(ع) را دوست دارم چون با دزدی، فساد و فاسدان مخالفت میکند، مال حرام و مال یتیم را مصرف نمیکند. اموال مردم را به بهانههای گوناگون و به زور غصب نمیکند، دروغ نمیگوید. طرفدار عدالت است و حق کسی را نمیخورد. وعدههای دروغین به مردم نمیدهد. به جای حمایت از مردم، طرف اجنبیها و ناکسان را نمیگیرد. مال مردم را به زور و تهدید از دستشان خارج نمیکند تا آن را برای برقراری حکومتش به دشمنان باج بدهد و.....»
ابرک دوست نداشت ببارد
معرفی کتاب
کتاب ابرک دوست نداشت ببارد از مجموعه کتابهای کودک و صفاتخدا است که بر موضوع بخشندگی، سخاوتمندی و شاد کردن دیگران تأکید دارد. این کتاب در قالب داستانی شیرین و ملموس به کودکان برای درک بهتر بخشندگی کمک میکند. کودکان با خواندن این کتاب میآموزند، بخشندگی یکی از صفات الهی است که موجب شادی دیگران و البته افزایش رضایت خود از زندگی و حفظ دوستیها و گسترش آن میشود. ابرک شخصیت بازیگوش این کتاب، همه بارانش را پیش خود نگه داشته است، چون میترسد تمام شود. تا اینکه اتفاق عجیبی رخ میدهد و همه چیز را عوض میکند...
کرم پیله چه آرزویی دارد؟
معرفی کتاب
کتاب پیله چه آرزویی دارد؟ از مجموعه کتابهای کودک و صفاتخدا است که بر موضوع بخشندگی، سخاوتمندی و شادکردن دیگران تأکید دارد. این کتاب در قالب داستانی شیرین و ملموس به کودکان نکات مهمی را درباره امید و آرزو و برآورنده آرزوها(خدا) منتقل میکند. کودک با خواندن این داستان زیبا، یاد میگیرد که هر آرزو مانند پیلهای در دلش ایجاد میشود و برای پروانه شدن به سوی خدا اوج میگیرد. او به روش غیر مستقیم اما خلاقانه صبر و انتظار را تمرین میکند و میفهمد برای رسیدن به آرزوهایش باید صبور باشد تا زمان مناسبش فرا برسد.
کرم پیله از گیرافتادن در پیله خسته شده است و آرزو دارد زودتر بیرون بیاید. توکا به کمکش میآید و با نوکش به پیله میزند تا او را به آرزویش برساند. اما کرم به شدت میترسد و ماجراهایی اتفاق میافتد...
کرم پیله از گیرافتادن در پیله خسته شده است و آرزو دارد زودتر بیرون بیاید. توکا به کمکش میآید و با نوکش به پیله میزند تا او را به آرزویش برساند. اما کرم به شدت میترسد و ماجراهایی اتفاق میافتد...