پزشک انقلابی
معرفی کتاب
«پزشک انقلابی» به زندگی و شخصیت سه شهید بزرگ انقلاب اسلامی، پرداخته است. در «پزشک انقلابی» زندگینامه و شخصیت «شهید دکتر احمد صادقیان»، در «داماد فرمانده» به سیره و زندگینامه فرمانده «شهید رضا چراغی» و در «شاعر لانه جاسوسی» به فرازهایی از زندگینامه و شخصیت «شهید مهدی رجببیگی» از دانشجویان خط امام تسخیرکننده لانه جاسوسی آمریکا پرداخته شده است که با مطالعه این کتاب به نکات مثبت و پنهان شهدای انقلاباسلامی بیشتر پی میبریم.
شکموی مهربون
معرفی کتاب
من، علی و بچههای دیگر چوب بستنیهایمان را رنگ کردیم و انداختیم داخل جوی آب و مسابقه قایقرانی راه انداختیم. هر قایقی به شکلی از دور مسابقه خارج شد جز قایق من و علی. در همین حال ناگهان پدر علی را از دور دیدیم که خیلی ناراحت و در فکر بود. از علی دلیل ناراحتی پدرش را پرسیدم. او گفت از وقتی بعثیها جنگ را به دریا کشاندند بابا نتوانسته ماهی صید کند و برای همین ناراحت است. علی گفت دوست دارد که به پدرش کمک کند اما نمیداند چطور!
کاوه پنجهطلا
معرفی کتاب
کاوه یکی از بچههای کار درست مدرسه به دست طلایی مشهور شده بود؛ چون در دروازهبانی کسی به گرد پایش هم نمیرسید. آن روز قرار بود یک مسابقهی مهم فوتبال در مدرسه برگزار شود. آقا معلم هم مثل همهی ما معتقد بود که کاوه استعداد فوقالعادهای در فوتبال دارد و باید او را در منطقه معرفی کنیم تا استعدادش پرورش پیدا کند و یک روز بازیکن تیم ملی شود. آن روز درست نزدیک شروع مسابقه صدای اذان از گلدستهی مسجد بلند شد و همه متوجه شدیم که کاوه نیست. آنقدر دنبال او گشتیم تا اینکه او را در نمازخانه پیدا کردیم...
بیمارستان اسبها
معرفی کتاب
طوفان، اسب بزرگ و سفیدی بود که روزگاری در کنار سایر اسبها در خط مقدم جبهه استفاده میشد. میگفتند که رزمندهها با این اسبها آذوقه و مهمات جابهجا میکردند. حالا برخی از این اسبها زخمی بودند و به مداوا نیاز داشتند. من، رضا و پدربزرگ به اسبها رسیدگی کردیم تا حالشان خوب شود. بعد از مدتی طوفان را که دیگر خوب شده بود برای مسابقه آماده کردیم. آن روز در آن مسابقهی مهم دل تو دل هیچ کداممان نبود و از خدا میخواستیم که طوفان برنده شود اما اتفاق عجیبی افتاد که همه چیز را تغییر داد...
بهنام
معرفی کتاب
کتاب حاضر داستانی از شجاعت و دلاوری یکی از نوجوانان غیور ایران زمین را روایت میکند. در این داستان میخوانید که بهنام پسر شجاع و نترس از اینکه پرچم رژیم بعث بر گنبد مسجد خودنمایی میکند ناراحت است و تصمیم میگیرد هرطور که شده به جای آن پرچم، پرچم ایران را بر گنبد مسجد به اهتزاز درآورد. آیا بهنام موفق میشود؟ ...
اینجا کسی تشنه نیست (مجموعه 28 قصه در موضوعات دفاعمقدس)
معرفی کتاب
مجموعة حاضر دربرگیرندة 28 قصه دربارة دفاعمقدس است. دوران دفاعمقدس یکی از روزگاران فراموشنشدنی تاریخ است. در این دوران، قهرمانان و جوانمردانی بودند که ایستادگی کردند و به جنگ با باطل شتافتند تا یک وجب از خاک پاک ایران به دست دشمنان نیفتد. این مجموعه داستانهایی از این دوران را روایت میکند که سراسر آموزنده، تربیتی و اخلاقی هستند.
هشت تفنگدار: بر اساس زندگی معلم شهید علیرضا حاجی بابایی
معرفی کتاب
علیرضا حاجی بابایی در سال 1335 در مریانج همدان متولد شد. او کودکی باهوش بود و بعد از اتمام تحصیلات در دانشسرا به یکی از روستاهای آذربایجان شرقی رفت و به عنوان سرباز معلم خدمت کرد. از سال56 هم به استخدام رسمی آموزش و پرورش درآمد... کتاب حاضر دربرگیرنده داستانهایی از روزهای جوانی، حضور در جبهههای جنگ، مبارزات این شهید با رژیم بعث و نحوة شهادت ایشان است. کبریت جنگ، سقای قراویز، وضعیت صد، سی و هرچی شما بگی از جمله داستانهای این کتاب هستند.
پرنده باهوش: کتاب سازه پهپاد
معرفی کتاب
بعد از اختراع هواپیما، بشر حسابی خوششانس شده بود و به هر طرفی میرفت و کارهای مختلفی انجام میداد؛ به این فکر کرد چه لزومی دارد برای هر کاری خودش همراه هواپیما باشد! هواپیما میتواند به تنهایی سفر کند. اولین تلاش برای استفاده از پهپاد در سال 1849 میلادی در کشور اتریش رقم خورده است. آنها بالنی پر از بمب را بدون سرنشین برای حمله به ونیز هوا فرستادند. اگر دوست دارید درباره پهپادها اطلاعات بیشتری بهدست بیاورید بهتر است با نوجوانان داستان این کتاب همراه شوید....
خانوم کوچیک
معرفی کتاب
«خانوم کوچیک» زندگینامهی پروین اعتصامی شاعر لطیف و توانمند معاصر را در قالب رمانی جذاب و پرکشش آورده است. دختر بچهای فقیر، راوی زندگی پروین است؛ پروینی که در ناز و نعمت بزرگ شده و زندگیاش زمین تا آسمان با راوی ما متفاوت است. به نظر شما راوی کتاب چه حسی به زندگی پروین دارد؟ پروین که جزو طبقه ثروتمندان است با راوی کوچک ما چه میکند؟
از بام تا بهشت، روایت داستانی از فاجعه خونین هجوم به مدرسه فیضیه
معرفی کتاب
این کتاب دربارۀ انقلاباسلامی و حمله عوامل رژیم طاغوت به مدرسه فیضیه قم در دوم فروردین سال 1342 میباشد. ناصر شخصیت نوجوان داستان بر حسب اتفاق درگیر حادثه آن روز تاریخی میشود. در مقابل او قُلی پاسبان بازنشسته نقطه مقابل او قرار میگیرد. ناصر که در گذشته از سوی قلی تنبیه شده است انگیزه پیدا میکند در آن شرایط تلافی کند. او به همراه دوستانش احمد و نیا به کمک مبارزین سیاسی پرداخته و در روز دوم فروردین سال 1342 با پناه دادن مبارزین تحت تعقیب، کمک شایانی به جریان مبارزه میکنند.