Skip to main content

پوتین‌های خونین: خاطرات امیر سرتیپ آزاده، حسین یاسینی

معرفی کتاب
این کتاب حاوی خاطرات امیر سرتیپ آزاده حسین یاسینی است. مردی که در چهار سالگی سایه پدر را از دست می‌دهد و شیرزنی به نام مادر آنقدر او را حمایت می‌کند تا بتواند روی پای خود بایستد و به خوبی به این موضوع در کتاب اشاره شده است. حسین یاسینی در ارتش سوابق درخشانی دارد. ایشان بیش از دو سال در اسارت نیروهای بعثی بوده و چون افسر ارتش جمهوری اسلامی ایران بوده، بدترین و سخت ترین شکنجه‌ها را متحمل شده است؛ ایشان جزء معدود افرادی است که خوش خلقی، متانت، ادب، خوش‌برخوردی و خوش‌زبانی را با هم دارد، امیر سرتیپ یاسینی در ورزش نیز توانمندی خاصی داشتند و تلاش‌هایش در این عرصه نیز، در کتاب بیان شده است.

خلبان اف14

معرفی کتاب
کتاب حاضر روایتی از قصه یکی دیگر از قهرمان‌های بزرگ این سرزمین است که با وجود داشتن بهترین موقعیت‌ها همواره مراعات تقوا و مردم را می‌کرد. شهید عباس بابایی از جمله فرماندهان نیروی هوایی ایران بود که در جریان دفاع‌مقدس به مقام شهادت نائل آمد. او از دوران کودکی حامی مستضعفین و جریان حق بود و با اینکه توانست به واسطه هوش سرشارش به آمریکا برود و آموزش خلبانی ببیند اما هیچ‌گاه از باورها و ارزش‌هایش کوتاه نیامد و همچون خادمی متواضع و مردمی به کشور و دینش خدمت نمود. فعالیت‌های شایسته‌اش سبب شد تا در زمان جنگ به عنوان معاون عملیات نیروی‌هوایی ارتش منصوب شود و سرانجام مزد یک عمر مجاهدت خود را در روز عیدقربان گرفت.

بچه‌ها! بهنام

معرفی کتاب
بهنام محمدی که یک نوجوان13 ساله خرمشهری بود بر اثر برخورد ترکش خمپاره در اولین سال جنگ تحمیلی در خرمشهر، شهید شد. از کارهایی که آن مبارز شجاع انجام می‌داد می‌توان به رساندن تسلیحات به سایر رزمندگان اسلام اشاره کرد. کتاب «بچه‌ها! بهنام»، روایت زندگی این شهید نوجوان 13 ساله‌ است که در دوران جنگ ایران و عراق شجاعانه در مقابل دشمن ایستادگی کرد و به یکی از نمادهای مقاومت تبدیل شد. این کتاب که از مجموعه «قهرمان من» است، با زبانی ساده و روان، داستان زندگی و رشادت‌های بهنام را برای کودکان و نوجوانان روایت می‌کند و به آنها درس ایستادگی، ایمان و شجاعت می‌آموزد.

درس‌های مجید: روایت زندگی منصوره بهمنی، مادر شهید مجید سیفی

معرفی کتاب
خانواده سیفی، خانواده‌ای است که در عین معمولی بودن، به خاطر معنویت و نگاهشان به زندگی، خاص هستند. ماجراهایی که در این کتاب برای این خانواده در روستا اتفاق می‌افتد، جذاب و پر از هیجان و تعلیق است. مجید در خانواده‌ای رشد می‌کند که بیش از هر چیزی، مسئولیت‌پذیری و محبت است که سکان زندگی را حرکت می‌دهد. مسئولیت‌پذیری و محبت به اعضای خانواده و فرزندان، مسئولیت‌پذیری فامیل، مسئولیت‌پذیری و محبت نسبت به روستا و همینطور به کشور و دین و اسلام. این خانواده برای ما انقلاب‌اسلامی را رمزگشایی می‌کنند و پیروزی در مقابل استکبار را به نمایش می‌گذارند.

فکر خوب نوک‌طلا

معرفی کتاب
کتاب با قلم نرم و بیانی شیوا با الهام از رشادت‌های زنان پشتیبان جنگ نگارش شده‌ ست. زنانی که با جان و دل در تمامی فصل‌های سال به سختی برای جبهه‌های نبرد تلاش کردند. زنانی که بافتن شال، کلاه و لباس‌گرم، حتی جمع‌آوری خوراکی برای رزمنده‌ها را بدون چشم‌داشت انجام دادند. در کتاب می‌خوانیم: «نوک طلا رفت توی فکر و چند دقیقه بعد با خوشحالی گفت: «من یه فکر خوب دارم. الان یه عالمه پر توی لونه‌هامون داریم. باید همه رو جمع کنیم و تا می‌تونیم شال‌گردن ببافیم.» همه مادرها توی لانه‌هایشان نشستند و شروع کردن به بافتن. وقتی شال‌‌گردن‌های گرم آماده شد، هدهد همه آن‌ها را جمع کرد و در کیسه بزرگی ریخت و برد برای کبوترهایی که داشتند با کلاغ‌ها می‌جنگیدند.»

پاپیون لی‌لی

معرفی کتاب
کتاب «پاپیون لی‌لی» روایت زنانی است که در دوران دفاع مقدس داوطلبانه مسئولیت شستن لباس‌های رزمندگان را به عهده گرفته بودند. این زنان فداکار با از خودگذشتگی، گاهی در حالی که اشک می‌ریختند لباس‌های آغشته به خون مجروحان را می‌شستند و این کار را سعادت و افتخاری برای خود می‌دانستند. کتاب «پاپیون لی‌لی» سعی نموده است با زبان داستانی و نثری ساده و روان، کودکان را با این زنان ایثارگر آشنا نماید.

من مرد این خانه‌ام: خاطرات زهرا قیداری

معرفی کتاب
کتاب، به قلمی داستانی مجموعه فعالیت‌های اجتماعی‌وفرهنگی زهرا قیداری را در بحبوحه‌ی سال 57 و جنگ تحمیلی و روزگار پسا جنگ به تصویر می‌کشد. زهرا در مسیر زندگی، همسر و برادرش را در دفاع مقدس از دست می‌دهد. او همچنین در این کتاب زندگی مشترک و چالش‌هایش را روایت می‌کند. دیده‌ها و شنیدهایش از جنگ و روزگاری که بر مردم منطقه گذشته است. او تا آخرین روزهای عمرش که در دوران کرونا به پایان رسید همچنان یک فعال اجتماعی پرتلاش بود و به‌صورت خودجوش در راه ارتقای فرهنگی زنان کوشا بود.

من مادرم، فرید!: زندگی شهید سیدفریدالدین معصومی به روایت فاطمه صابری، مادرشهید

معرفی کتاب
«من مادرم، فرید» روایت زندگی نخبه‌ای گمنام است که در اوج سال‌های جوانی برای تحصیل به کشوری غیر همسو با دین و مذهب خود می‌رود، اما لحظه‌ای از یاد خدا غافل نمی‌شود؛ دانشمند جوانی که فقط و فقط به عشق وطن و آرمان‌هایش به تمام پیشنهادهای مادی و رفاهی کشورهای خارجی پشت پا می‌زند، تا در ایران سرافراز افتخار بیافریند. این کتاب عاشقانه‌ای مادرانه است که زندگی «سید فریدالدین معصومی» را از تولد تا شهادت در حرم شاهچراغ (ع)، پیشِ روی نگاه خواننده می‌گذارد. برشی از کتاب: مگر تو خبر داشتی فرید؟ ! مگر تو می‌دانستی قرار است چه اتفاقی برایت بیفتد؟ ! آن هم این‌قدر دقیق! تو می‌دانستی فرید، می‌دانستی خوب زندگی کردن و خوب بندگی کردن تو را به آرزویت می‌رساند. این را دوستانت هم فهمیده بودند. فهمیده بودند که وقتی تقید به نماز اول وقتت را دیده بودند، گفته بودند: «همین نماز اول وقت، آخرش تو را شهید می‌کنه.» نماز اول وقتی که حتی در نیوزلند هم ترک نشد.

عروس حاج‌غلام‌حسین: روایت زندگی حاجیه خانم راضیه صادقی، مادر شهیدان اسحاق و مجید اسحاقی

معرفی کتاب
کتاب حاضر روایت زندگی راضیه صادقی مادر شهیدان اسحاق و مجید اسحاقی است. زنی که با وجود رنج زندگی در گذشته، جز زیبایی نمی‌بیند. خانم‌صادقی در این کتاب زندگی یازده شهید از نسل حاج‌غلام‌حسین اسحاقی را نیز روایت می‌کند. بی‌شک برگ برگ کتاب را با شوق خواهید خواند و خواهید دانست آسمانی شدن، نه بال می‌خواهد و نه پَر. بلکه دلی می‌خواهد بزرگ که خود را شبیه خوبان کنی. در این کتاب می‌خوانیم: «نُه سالِ تمام بود که مجیدم را از دست داده بودم و حتی یک تکه از وجودش را هم نداشتم. این سال‌ها بارها خواب شهیدانم را می‌دیدم و دلم خوش بود به حضورشان؛ تا اینکه یک شب اسحاق به خوابم آمد و گفت: «مادر! شیخون زیاد اومدی و رفتی، از این به بعد گلزار شهدا برو و مجید رو تنها نذار.» بیدار که شدم، مطمئن بودم همین روزها مجیدم برمی‌گردد. پاییز سال 74 بود که از بنیاد شهید تماس گرفتند و خبر دادند پیکر شهیدتان پیدا شده. سراز پا نمی‌شناختم؛ قرار بود به دیدار عزیزم بروم. هم شاد بودم و هم سرگردان. چه دیداری بود دیدار مادر و فرزند بعد از سال‌ها انتظار!

خانواده ابدی‌: روایت زندگی شهید عشرت اسکندری

معرفی کتاب
کتاب «خانواده ابدی» روایت یکی از هزاران ترور مردم بی‌گناه توسط منافقین در دهه‌شصت است. منافقین با تهاجم به خانه محسن اسکندری، مادر خانواده را در مقابل چشمِ چهار فرزندش به شهادت رساندند. بعد از این حادثه تلخ، پدر خانواده با صبر وبردباری به فرزندانش کمک می‌کند تا شوک ناشی از روز حادثه و شهادت مادر را پشت‌سر بگذارند. بانویی مؤمن، مسئولیت فرزندان شهید را برعهده می‌گیرد و با پر کردن جای خالی مادر، زندگی دوباره‌ای به آن‌ها می‌بخشد. کتاب «خانواده ابدی» سرشار است از آموزه‌های دینی، انسانی و تاریخی. به‌ویژه تحولاتی که پس از شهادت عشرت و ورود بانوی ایثارگر دیگری در زندگی خانواده این بانوی شهیده پیش آمد.