Skip to main content
توجه: استفاده از نماد و Qr-code در کنار هم الزامی است. -دریافت نماد     -دریافت QRcode
معرفی کتاب
رهاد و راحیل خواهر و برادر نوجوانی هستند که رفتن به سفر اربعین آرزویشان شده است. حتی این بار که خانوادگی به قصد این سفر از خانه خارج شده‌اند هم آن‌قدر اتفاقات و مشکلات مخلف سر راه‌شان سبز می‌شود که نمی‌دانند آخر به آرزویشان می‌رسند یا هم‌چنان باید منتظر سال‌های بعد باشند. با این حال چون به مادربزرگ قول داده بودند که خاطرات این سفر را بنویسند، از همان قدم‌های اول شروع به نوشتن خاطرات‌شان کردند. بیایید کمی به دفتر آن‌ها سرک بکشیم! البته با کسب اجازه از این خواهر و برادر! رهاد: طرفداران عزیزم اگر شما مادربزرگی مثل «عزیز» من ندارید که با شما زندگی کند، هرگز موهای خواهرتان را با گواش قرمز، رنگی نکنید. چون پدرتان سر می‌رسد و در اولین اقدام، موبایل‌تان را توقیف و شما را از تمام تفریحات موبایلی محروم می‌کند. راحیل: از دست رهاد. دوست دارم همه‌ی موهایش را از ته بکَنم. صورتش را با ماژیک سیاه، خط‌خطی کنم. آن لباس‌های آویزانش را با قیچی تکه‌تکه کنم. مامان هی می‌گوید: «مگه مسافر کربلا نیستین؟ مهربون‌تر باشین.»
مجموع صفحات
176
سال چاپ
1403

اطلاعات شناسنامه ای

مولف
التج، کبری
نورمحمدی، علی‌رضا
شابک
9786003905566
نوع کتاب
تربیتی
موضوع
داستان نوجوان
قطع کتاب
رقعی
تصویرگر
صالح شوشتری، سمیه
نتیجه داوری کتاب
برای ورود به مدرسه بلامانع است
درجه بندی
درجه 1

اطلاعات کتابشناختی

پایه
هفتم
هشتم
نهم
دهم
یازدهم
دوازدهم
مخاطب
دانش‌آموز