هارولد، بالگرد شرمنده
معرفی کتاب
این داستان درباره بالگرد مغروری به نام هارولد است که تصور میکند از همه قطارها سریعتر است. او با بقیه قطارها رفتار خیلی خوبی نداشت و فخر میفروخت تا اینکه یک روز راننده قطارها پیشنهاد برگزاری یک مسابقه بین بالگردها و قطارها را داد. هارولد مطمئن بود برنده آن مسابقه است. اما آیا این واقعیت بود؟ جواب این سؤال را در کتاب حاضر میخوانید.
گول تبلیغاترو نخور!
معرفی کتاب
پیامهای بازرگانی تلویزیون سرگرمکننده بودند و برادرخرسی و خواهرخرسی همیشه دلشان میخواست همهی اسباببازیها و آبنباتهایی که تلویزیون تبلیغ میکرد را بخرند چون همهی آنها خیلی معرکه بودند! مامانخرسی باید راهی پیدا کند تا به بچهها یاد بدهد که هر چیزی را که میبینند باور نکنند… آن هم قبل از اینکه کوه اسباببازیهای بهدردنخور خانه را پر کند.
خرج کردن پول توجیبی
معرفی کتاب
خرس کوچولوها چیزهایی درباره پول میدانستند، مثلاٌ اینکه پول علف خرس نیست و باید برای روز مبادا پسانداز کنند. بابا چندبار این چیزها را برای آنها گفته بود، اما نگفته بود چطوری این کار را بکنند… مامان و بابا متوجه شدند که پول توجیبی دادن به بچهها فایده ندارد، چون آنها نمیدانند چطوری پول خرج کنند و چطوری پسانداز کنند. پس تصمیم گرفتند ...