Skip to main content

کاپیتان سیاه

معرفی کتاب
کاپیتان کری که مردی دائم‌الخمر و بد‌اخلاق و گوشه‌گیر است، با نیزه به قتل می‌رسد. بازرس پرونده نمی‌تواند هیچ سرنخی پیدا کند و از شرلوک هلمز کمک می‌خواهد. هلمز به صحنه جنایت رفته، محل و اشیای کشف شده را بررسی می‌کند. نیمه‌شب مردی به محل قتل می‌آید. شرلوک هلمز او را دستگیر می‌کند، ولی آن مرد قاتل نیست. هلمز با پیگیری و موشکافی متوجه موضوعی می‌شود که او را در کشف حقیقت کمک می‌کند .

مردی با لب کج

معرفی کتاب
این کتاب داستان مرد ثروتمندی است که زندگی خوبی دارد، ولی در روز تولد پسرش ناپدید می‌شود. همسرش به شرلوک هلمز متوسل می‌شود. هلمز درحالی‌که به دنبال این مرد می‌گردد، با ریزبینی خاص خودش به راز مرد پی می‌برد.

طناب خال‌خالی

معرفی کتاب
شرلوک هلمز قصد دارد قاتل دختری به‌نام جولیا را بیابد. هلن، خواهر جولیا مدعی است که ناپدری‌اش، دکتر گریمزبای رویلون، خواهرش را به قتل رسانده است. هولمز با شنیدن این ادعا در صدد اثبات حقیقت بر‌می‌آید و یک‌بار دیگر معمای جنایی پیچیده‌ای را حل می‌کند.

انگشت مهندس

معرفی کتاب
در این داستان «ویکتور هدرلی» به سراغ شرلوک هلمز می‌رود و می‌گوید به سختی توانسته از دست کلنل و گروهش فرار کند. هدرلی آن‌ها را متهم به جعل سکه می‌کند. شرلوک هلمز با همراهی دکتر واتسون تلاش می‌کند این اتهام را اثبات کند.

اتاق دربسته

معرفی کتاب
زن جوانی که شغلش مراقبت از کودکان است، در جست‌و‌جوی کاری جدید، با مردی آشنا می‌شود که حاضر است برای نگهداری از فرزندش حقوق بسیار زیادی به او بدهد. او از زن می‌خواهد که موهایش را کوتاه کند. زن جوان با نگرانی به شرلوک هلمز مراجعه می‌کند و از او کمک می‌خواهد. هلمز به او می‌گوید کار را قبول کند و از او می‌خواهد اگر خطری پیش آمد، خبرش کند. دو هفته می‌گذرد، ولی خبری نمی‌شود تا اینکه... .

تاج یاقوت

معرفی کتاب
نیم تاج یاقوت در خانه رئیس بانک ( آقای هولدر ) دزدیده می‌شود. او با پسر و برادرزاده‌اش، مری زندگی می‌کند. آقای هولدر به پسرش که قمارباز است، شک می‌کند و او را تحویل پلیس می‌دهد، ولی برای پیدا کردن نیم تاج به شرلوک هلمز متوسل می‌شود. شرلوک هلمز حیاط خانه، اتاق آقای هولدر و قفسه‌ای را که نیم‌تاج در آن قرار داشته، بررسی می‌کند. همچنین با مری، برادرزاده آقای هولدر صحبت می‌کند و طی این بررسی‌ها متوجه نکته مهمی می‌شود.