Skip to main content

لالا لالا کوچولو

معرفی کتاب
این کتاب حاوی دَه شعر و لالایی است. شعرها درباره بچه حیوانات است که هرکدام چه خوابی می‏‌بینند. مادر برای کودکش می‎خواند که نی‎نی پشه در خواب می‎خندد؛ چون خواب می‎بیند که با خانواده‌اش دور میز نشسته‎اند، حرف می‌‏زنند و می‌‏خندند، مادر برای کودکش لالایی می‎خواند که بخوابد چون او تا صبح کنارش می‌‏ماند. نی‎نی پلنگ خواب می‏‌بیند که صورتی شده است، مادر برای کودکش لالایی می‎خواند تا بخوابد و فردا پلنگ صورتی را ببیند. نی‎نی دارکوب... .

شرشر بارون

معرفی کتاب
این کتاب حاوی چهارده شعر برای شکرگزاری از خداوند مهربان است. شکرگزاری بابت داشتنِ چشم و دست و پا، برای بارش باران و سیراب کردن گل‎ها و درخت‎ها و برای داشتن باغ سیبی که در بهار پُر از شکوفه می‌شود و... . شایان ذکر است که دو شعر نیز از زبان کرمِ خاکی و لاک‎پشت آمده است که یکی برای بودنش تشکر می‏‌کند و دیگری برای خانه گرم و راحتش. همچنین درختی از آدم‌ها به خدا شکایت می‌‏کند که چرا مراقبش نیستند و درخت گردویی از خدا می‏‌خواهد که باران ببارد تا خشک نشود.

خسته نباشی! جالباسی

معرفی کتاب
این کتاب شامل دوازده شعر درباره وسایل خانه است که کودک از هرکدام از آن‌ها تشکر می‏‌کند. از پُشتی‌ای که همیشه تکیه داده به دیوار و ایستاده است و از مهمان‌ها پذیرایی می‏‌کند، از یخچالی که همیشه برای همه هدیه‎های خوشمزه‎ دارد، از بخاری‌ای که زمستان‌ها، خانه را گرم می‌‏کند، از ماشین لباس‌شویی که برای لباس‌ها مثل دریاست و از جالباسی که مثل درخت مهربانی، برپاست و شاخه‎هایش زیر کلاه و لباس‌ها پنهان شده است!

غاز‌غازی‌جون پس چی می‌خواد؟

معرفی کتاب
کتاب حاضر داستانی کودکانه است که در قالب شعر روایت می‎شود. غازکوچولو غمگین است. دوستانش دورش جمع می‌شوند تا با او بازی کنند. آن‌ها سعی می‏‌کنند غاز را سرگرم کنند؛ اما فایده‎ای ندارد و غازکوچولو ناراحت است! دوستان او هرکاری می‏‌کنند؛ حتی روی دست‌هایشان راه می‎روند و برایش شعر می‏‌خوانند؛ اما غازکوچولو همچنان غمگین است تا این‌که... .

به من بگو خال‌خالی

معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه‌ای از نُه شعر کوتاه برای کودکان است. شعرها درباره قاب عکس روی دیوار، قدرت باد، درخت‌هایی که در کنار هم جنگل را به وجود می‎آورند، باغ توت و... است. شعر «به من بگو خال‎خالی»، درباره کفشدوزکی است که بدون اینکه کفشی به پا داشته باشد، در کوه و صحرا راه می‌رود و پاهایش زخمی نمی‏‌شود. او دلش می‏‌خواهد که خال‎خالی صدایش کنند!

لباس پرپری

معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه‎ای از چهارده شعر برای کودکان است. شعرها درباره آمدن بهار و پُر گُل شدن باغ است، درباره درختی که با از راه رسیدن بهار تاجی از شکوفه بر سر می‏‌گذارد، درباره باریدن تگرگ و پُر شدن باغچه از نقل‌های ریز، درباره درخت سبزی که دستش درد گرفته است؛ چون کودکی روی آن نشسته است، درباره... . شعر آخر از کلاغی می‌گوید که روی هم چندتا لباس پردار پوشیده است و به همین علت در برف و سرما هم احتیاجی به بخاری ندارد!

حرف آبی آخر

معرفی کتاب
کتاب حاضر مجموعه‌ای از هجده شعر است برای نوجوانان. «پرنده بودن»، «مدادشمعی بنفش»، «پارتی‌بازی» و «حرف آبی آخر» نام برخی از این شعرهاست. شعر اول از پرنده‌ای می‌گوید که می‌خواهد آواز جدیدش را برای درخت بخواند؛ اما... . شعر دوم، داستان شمع و گل و پروانه است. شعر سوم درباره کارت قرمزی است که باید بازیکن بگیرد؛ ولی کارت قرمز پارتی‌بازی می‎کند و... . شعر آخر از خودکار آبی می‌گوید که هرشب حرف‌های دلش را برای دفتر می‌نوشت تا اینکه... .

مداد و تراش و کتاب

معرفی کتاب
کتاب حاضر حاوی سه شعر است که به کودکان می‎آموزد تا مراقب وسایل و لوازم‎التحریر خود باشند. در شعر اول، کودک، مدادش را گوشه‏‌ای جا می‏‌گذارد. موشی آن را برمی‌‏دارد تا برای بچه‎اش ببرد؛ اما... . شعر دوم، درباره تراش کودک است که بز زنگوله‌پا آن را پیدا می‏‌کند و با خودش می‎برد تا شاخ‎هایش را تیز کند. شعر سوم، داستان کتابِ کودک است که باد آن را با خود می‏‌برد؛ ولی... .

چتر و کلاه و لیوان

معرفی کتاب
این کتاب شامل سه شعر است و به کودکان می‌‏آموزد تا مراقب وسایلشان باشند. در شعر اول، کودک چترش را گوشه‌‏ای جا می‏‌گذارد. آقای خروس آن را پیدا می‌‏کند و می‎خواهد چتر را برای جوجه‌‏اش ببرد؛ اما کودک سر می‏‌رسد... . شعر دوم درباره کلاه گرم و نرم کودک است که کلاغ‎ها آن را پیدا می‏‌کنند و شعر سوم درباره لیوان که قورباغه‎ای آن را برمی‌‏دارد... . در پایان هر سه شعر، وسایل پیدا شده از کودک می‌‏خواهند که حسابی مواظب آن‎ها باشد.

تپه وداع

معرفی کتاب
این کتاب نمایشنامه‌ای است درباره جنگ ایران و عراق. سال‌ها پس از جنگ، دانش‌آموزان، همراه مربی خود، برای بازدید مناطق جنگی به آن‌جا می‏‌روند. آن‌ها به خط مقدم جبهه می‎رسند، جایی که نظامی‎ها آن را نقطه صفر می‎نامند! آقای مربی کسی است که سال‌ها در آن منطقه جنگیده و وجب به وجب آن را می‎شناسد. مربی می‏‌گوید تپه‎ای که روی آن ایستاده‎اند، تپه وداع نام دارد و از بچه می‏‌خواهد صبر کنند تا مهمان‌ها از راه برسند و علت این نام‎گذاری را توضیح دهند. مهمان‌ها چه کسانی هستند و داستان این تپه چیست؟