Skip to main content

لالا کن خرگوشی

معرفی کتاب
این داستان درباره «خوابیدن» خرگوش کوچولو است. هر کودکی می‌داند که باید قبل از خواب مسواک بزند. لباس مناسب خواب بپوشد. تختخواب یا بالش و تشکش را مرتب کند. چراغ را خاموش کند و... . در این قصه هم خرگوش کوچولو پیش از خوابیدن تمام این کارها را انجام می‌دهد. هدف داستان پیش‌رو، آگاه‌کردن کودکان نسبت به کارهایی است که آن‌ها را سلامت و خوش‌خواب نگه‌می‌دارد.

قصه‌ کوچولو موچولوی نخودی

معرفی کتاب
نخودی آنقدر بچه‌ی ریزه میزه ای بود که توی قوطی کبریت می خوابید و کفش های عروسک هایش را می پوشید؛ اما وقتی رفت مدرسه، انگار همه چیز فرق کرد. آن جا بود که دید برای بازی کردن با بچه ها و حتی غذا خوردن در سالن غذاخوری خیلی کوچولوست. حالا چه کار می توانست بکند؟ قصه کوچولو موچولوی نخودی به ما یادآوری می کند که کوچک ترین ها هم می توانند در کنار ما نقش های بزرگی را بازی کنند.

عروسک‌ها و بچه‌های سیل‌زده

معرفی کتاب
داستان "عروسک‌ها و بچه‌های سیل‌زده"، داستان عروسک‌های ایناز است، دختری که بچگی را پشت سر گذاشته است. عروسک‌ها به‌خصوص یکی از انها به نام غول غولک خان می‌خواهند کاری کنند که بچه‌های سیل‌زده خوشحال شوند. چه کاری از دستشان بر می‌آید؟

خواب‌آور تنها

معرفی کتاب
خواب‌آوری که هر شب خواب را به خانه‌ها می‌برد، یک شب احساس می‌کند حوصله‌اش سر رفته است. برای همین دنبال دوست می‌گردد؛ اما پیش هر کس می‌رود، خوابش می‌برد. تا اینکه بالاخره ماه را پیدا می‌کند...

دندان لق خرگوش کوچولو

معرفی کتاب
این کتاب درباره خرگوش کوچولویی است که دندان لقش می‌افتد. مادر خرگوش به او می‌گوید که دندانش را زیر بالشش بگذارد تا پری دندان بیاید و دندان او را با خود ببرد و به جای آن یک سکه بگذارد.
شب‌هایی که دندان خرگوش کوچولو زیر بالش است، او مدام به این فکر می‌کند که پری، دندان او را می‌خواهد چه کار! او با خود فکر کرد شاید قرار است دندانش به ستاره‌ای درخشان در آسمان تبدیل شود، یا اینکه ممکن است پری دندان او را به خرگوش کوچولوی دیگری بدهد.
تخیلات لطیف کودکانه خرگوش کوچولو درباره دندانش باعث می‌شود کودکانی که مخاطب کتاب هستند، راحت‌تر با افتادن دندان‌هایشان که مقوله‌ای طبیعی است کنار بیایند.

من چی چی‌ام؟

معرفی کتاب
زنبورکی در طی روز به پروانه -ملخ - مورچه -کرم ابریشم - حلزون برخورد می‌کند و توانایی آنها را در انجام کارها می‌بیند و مدام با خود می‌گوید من هیچی نیستم و کاری بلد نیستم و از این بابت بسیار ناراحت است. در پایان شب مادرش او را صدا می‌کند....

آدم‌برفی و بهار

معرفی کتاب
داستان کتاب در باره آمدن فصل بهار و تابیدن خورشید و گرم شدن هوا و آب شدن یخ ها و برف هاست که آدم برفی چون در حال آب شدن است خیلی ناراحت می شود. تصمیم می گیرد به جایی برود که هوایش سرد است. از کنار رودخانه به راه می افتد و بعد از کمی راه رفتن به منطقه ای می رسد که زمستان است و در حال باریدن برف. خوشحال می شود از برف ها می خورد و چاق می شود به بالای کوه که محل زندگی اش است می رود.

آدم‌برفی و سبزک

معرفی کتاب
آدم برفی در حال بازی و شادی با دیگران است که چشمش به جوانه کوچک گیاهی در میان برف‌ها می‌افتد. دلش به حال گیاه می‌سوزد و برای او دیواری از برف درست می‌کند تا آسیب نبیند و از قطراب آب دستش به آن آب می‌دهد و مراقبتش می‌کند. تا اینکه بعد از مدتی جوانه بزرگ و بزرگتر می‌شود و تبدیل به نهال می‌گردد...

آی یای یای یای!

معرفی کتاب
داستان پسری که باید صبح زود از خواب بیدار شود تا همراه مادرش به سرکار برود...خستگی کودک، شبیه یک وروجک شده و او را همراهی می کند و در آخر با کمک وروجک، تصمیم می گیرد شب زودتر بخوابد.

جعبه بزرگ

معرفی کتاب
دم نارنجی موقع گردش صبحگاهی در جنگل یک جعبه می‌بیند. او دوستانش را خبر می‌کنند. با کمک دوستانش جعبه‌ای را که پر از کتاب است به کتابخانه وسط جنگل می‌برند. خانم کتابدار از دیدن جغبه گم شده خوشحال می‌شود و...