خودسازی

کتاب حاضر مهارت‌های رفتار اجتماعی برای داشتن زندگی شادتر در خانه و موفقیت در مدرسه را آموزش می‎دهد. «آرجی» و دوستش، «سَم»، سوار اتوبوس مدرسه نمی‌شوند و تا خانه پیاده می‎روند. آرجی چند کار بد دیگر ‌هم انجام می‌دهد. ‌پدر ‌ و مدیر مدرسه تلاش می‌کنند به آرجی یاددهند که از بزرگ‌ترها اجازه بگیرد و اگر اشتباه کرد عذرخواهی کند.

انسان‌ها گاهی از مشکل فرار می‌کنند و گاهی با آن رودررو می‌شوند. رویارویی با مشکل و برخورد صحیح با آن مهارتی است که لازم است کودکان آن را بیاموزند. با این کار در واقع مهارت حل مسئله را تمرین می‌کنند. در داستان کودکانۀ این کتاب، کودک ابتدا از مشکلش فرار می‌کند، ولی مشکل رفته‌رفته بزرگ‌تر می‌شود. بنابراین تصمیم می‌گیرد با آن روبه‌رو شود. نتیجه جالب است.

همۀ انسان‌ها توانایی‌ بالقوه‌ای برای داشتن زندگی توأم با لذت و خوش‌بختی دارند. کتاب حاضر، از مجموعه‌ای چندجلدی، چگونگی پیش‌بردن اصول مهارت شخصی و زندگی موفقیت‌آمیز و ساختن زندگی ایده‌ال را به مخاطب عرضه می‌کند. در واقع، محتوای کتاب می‌کوشد تمام مهارت‌های ضروری و مورد نیاز موفقیت در زندگی را در برنامه‌ای سی‌روزه ارائه کند.

همۀ انسان‌ها توانایی‌ بالقوه‌ای برای داشتن زندگی توأم با لذت و خوش‌بختی دارند. کتاب حاضر، از مجموعه‌ای چندجلدی، 200 راز زندگی ایده‌ال را به مخاطب عرضه می‌کند. در واقع، محتوای کتاب در همین 200 نکته خلاصه شده‌است. هر نکته توصیه‌ای برای بهتر شدن زندگی فردی و اجتماعی در بر دارد.

اگر انسان آگاهی خود را بالا ببرد و توانایی‌هایش را وسعت ببخشد، به قابلت‌هایی شگرف دست می‌یابد. نویسندۀ این کتاب ابتدا می‌کوشد به مخاطب دربارۀ خودش آگاهی دهد. به او می‌آموزد در پی یافتن نقطه‌ای باشد که از آن‌جا باید نقطۀ تمرکز خود را تغییر دهد تا توانمندی‌هایش را بیشتر بشناسد. سپس دربارۀ توانایی و کشف قابلیت‌های داشتۀ هر فرد صحبت می‌کند. پس از آن دربارۀ انتخاب‌ها راهنمایی می‌کند تا مخاطب را به موفقیت رهنمون شود.

همیشه افرادی هستند که به خاطر رفتارهای سمی‌شان، گاه زندگی اطرافیان را نیز نابود می‌کنند. کتاب حاضر به مخاطب کمک می‌کند انواع این آدم‌های دردسرساز را بشناسد و تهدیدهای سمی را متوجه شود. سپس تکنیک‌های لازم برای مدیریت این افراد، به منظور کنترل آن‌ها و تعامل بهتر، ارائه می‌دهد. در نهایت به مخاطب کمک می‌کند خود را بسازد تا او نقشی سمی در زندگی دیگران ایفا نکند.

قهرمان این داستان مشکلی دارد که سعی می‌کند از آن فرار کند. او از این مشکل می‎ترسد و نگران است؛ ولی هر چه بیشتر نگران می‌شود، مشکل بزرگ‌تر می‌شود تا اینکه تصمیم می‌گیرد با آن روبه‌رو شود و متوجه موضوع مهمی می‌شود. مشکل یک فرصت است برای اینکه او یاد بگیرد و بزرگ شود! قهرمان کوچولوی داستان یاد می‌گیرد که هر مشکلی فرصت‌هایی است برای اتفاق‌های خوب، فقط باید دنبال آن بگردد.

مسئله در زندگی نقش مهمی دارد؛ ما را به چالش می کشد و به ما شکل می‌دهد. اینکه هر کسی با مسئله‌اش چه می‌کند، خود ماجرایی دارد. کتاب حاضر به مخاطب نگرشی نسبت به رفتار با مسئله می‌دهد تا درباید چرا مسئله در زندگی وجود دارد. داستان این کتاب مواجهۀ کودکی را با مسئلۀ خویش نشان می‌دهد. کودک در ابتدا از مسئله‌اش بسیار می‌ترسد، اما وقتی با آن روبه‌رو می‌شود، زیبایی‌های درونش را می‌بیند.

والدین و بزرگ‌ترها قطعاً در تربیت فرزندان تأثیرگذارند. هر کتاب از این مجموعه، فصل‌های متعددی دارد که به زبانی ساده و همه‌فهم، روشی کلیدی از تربیت را توضیح می‌دهد. این جلد، در برنامه‌ای هشت مرحله‌ای، راهکارهایی را به والدین می‌آموزد که بتوانند فرزندانشان را به مهارت‌هایی مجهز سازند. بعضی از این مهارت‌ها عبارت‌اند از: خودباوری مثبت، پرورش توانایی‌ها، برقراری ارتباط، حل مشکلات، کنارآمدن، هدف‌گذاری، تسلیم‌نشدن و مهربانی.

نویسندۀ این کتاب رویکرد نوینی را بر مبنای نظرات پیشوایان دینی و دیدگاه عارفان مسلمان به تعلیم و تربیت بررسی می‌کند. حرف اصلی در این کتاب خالی کردن ذهن از آموخته‌هایی است که موجب قفل ذهنی می‌شود و شناخت دوباره‌ای را بر شناخت‌های قبلی با هدف گشودگی روح و پیوند با عالم روحانی و فرامادی مطرح می‌کند. کتاب حاضر شامل شش بخش با عناوینی چون فرایند سخن، فراتر از هیچ‌انگاری، دانش سلبی، فراتر از هیچ‌آموزی، تربیت سلبی، فراتر از هیچ‌کاری، ارتباط سلبی، در ستایش هیچ‌گویی و معنادرمانی سلبی، فراتر از بی‌معنایی تدوین شده است. خواننده دراین کتاب می‌خواند "برای خودیابی هم باید از خود مُرد تا به خود زنده شد. باید از آنچه شده‌ایم تهی شد تا به آنچه بوده‌ایم بازگردیم؛ زیرا ماهیت حقیقی ما در هویت کاذبی ما گم شده است. پرسش حقیقی این است که چرا هیچ‌کس شبیه به آن چیزی نیست که هست و چرا هیچ‌کس همانی نیست که هست". نویسندۀ کتاب معتقد است که "انسان باید در یک مسیر تنزیهی امور مثبت را کشف کند و در یک سلوک سلبی به ایجاب و ایجاد چیزها بیندیشد". تعلیم و تربیت تنزیهی بر مدار "هیچ‌آموزی" و "هیچ‌انگاری" درصدد تخلیۀ ذهن و دل از اوهام‌شناختی و جهت‌گیری‌های شخصی و پیش‌داوری‌های جعلی است تا به واسطۀ این تنزیه و تهذیب بتوان آنچه را که در فطرت خود دارد کشف کند نه آنکه چیزی را از بیرون کسب کند.