Skip to main content

کارآگاه پادی در کشتی ماکارونی

معرفی کتاب
خرس قهوه ای(کارآگاه پادی) مامور شیر جنگل است و باید حیوانات قطب شمال را به قطب برساند. در راه مشکلاتی برای او اتفاق می‌افتد و وظیفه‌ی پاک‌سازی دریا هم بر عهده اوست. او دستگاهی را که اختراع شده را به کار می‌گیرد و پلاستیک‌های دریا را جمع می‌کند و ...

خاله‌سوسکه و وروجک

معرفی کتاب
مجموعه کتاب‌های «شعرهای شیرین برای بچه‌ها»شامل داستان‌هایی کوتاه و جذاب برای کودکان هستند که در قالب شعر و کلمات آهنگین بیان شده‌ و با تصاویری شاد همراه شده‌اند. برخی از این شعرها با الهام از شخصیت‌های قصه‌ها و حکایت‌های قدیمی و مذهبی سروده شده و برخی موضوعات امروزی‌تر دارند. این کتاب ماجراهای شیرین خاله سوسکه و آقاموشه است.

حنایی و قوقولی

معرفی کتاب
بسیاری از کودکان ممکن است با چگونگی تولد یک جوجه آشنا نباشند. این داستان، ماجرای تولد جوجه کوچولو از زمانی که یک تخم‌مرغ بود تا وقتی که مامان مرغ روی آن خوابید و صبر کرد تا تخم‌مرغ‌ها به جوجه تبدیل شوند را با بیانی کودکانه و ساده روایت کرده است.
صاحب‌خانه‌ای که این مرغ و تخم‌مرغ‌ها در آن‌جا زندگی می‌کردند هم از مرغ مراقبت می‌کرد. این بخش داستان به کودک آموزش می‌دهد تا اگر حیوان و موجودی زنده در خانه دارد، باید از آن مراقبت کند.

خرس کوچولو و درخت آرزو

معرفی کتاب
برتی و خرس کوچولو با هم بازی می‌کردند. برتی ماشین خود را به خرس کوچولو نداد، خرس کوچولو برای کمک به مامان خرسه برای درست کردن کلوچه‌ و چایی رفت. برتی مدتی با خود به تنهایی بازی کرد. او تصمیم گرفت از درخت مورد علاقه‌اش بالا برود و روی شاخه‌ای که دوست دارد بنشیند. او روی شاخه نشسته بود که یاد کلوچه مامان خرسه افتاد. ناگهان چند کلوچه را دید که از شاخه درخت آویزان شده بود. بعد از مدتی او سردش شد، ناگهان پتویی ظاهر شد. برتی خیلی زود متوجه شد که این درخت، یک درخت معمولی نیست و یک درخت جادویی است...

دلم برایت تنگ شده!

معرفی کتاب
زنبور کوچولوی این داستان با دوستش، کرم ابریشم، دعوا و قهر کرده است. زنبورک به دوستش حرف‌های بدی زده و او را خیلی ناراحت کرده است. مادر زنبور کوچولو با او صحبت می‌کند و از او می‌خواهد که بابت حرف‌های نادرستش از کرم ابریشم عذرخواهی کند. زنبورک اول قبول نمی‌کند اما بعد از یک روز برای دوستش دل تنگ می‌شود، اما زمانی به سراغ کرم ابریشم می‌رود که اتفاق عجیبی افتاده بود و کرم کوچولو در پیله خود فرو رفته بود. آیا زنبور کوچولو می‌توانست دوباره دوستش را دوباره ببیند و از او عذر بخواهد؟ آیا فرصتی مانده بود؟

لاک‌پشتی که دهانش را باز کرد!

معرفی کتاب
این داستان حکایت «لاک‌پشت و لک‌لک» را که در کتاب کلیله و دمنه آمده، به شکل شعر کودکانه بازنویسی کرده است. این شعر درباره لاک‌پشتی است که باید همراه لک‌لک‌ها از برکه خودشان به جای دیگری کوچ کند، اما لاک‌پشت به‌خاطر سرعت آرام و سنگینی لاکش نمی‌تواند مسافت طولانی را بپیماید. لک‌لک‌ها از او می‌خواهند که تکه‌چوبی را به دهان بگیرد تا آن‌ها دو طرف چوب را بگیرند و لاک‌پشت را این‌طوری با خود ببرند. تنها کاری که لاک‌پشت باید انجام می‌داد این بود که حرفی نزند تا از تکه‌چوب جدا نشود و زمین نخورد.
آیا لاک‌پشت که همیشه پرحرف بود، توانست به این قول عمل کند؟

گنجشک و انار

معرفی کتاب
موضوع این قصه اهمیت کمک‌کردن به یکدیگر است. شخصیت اول کتاب کرمی است که در انار می‌نشیند و مسئول خالی‌کردن دانه‌های انار است. او با یک گنجشک آشنا می‌شود.
گنجشک کوچولو به کرم کوچولو قول داد تا در تمیزکاری خانه و جابه‌کردن دانه‌های انار به کرم کمک کند. ااین راهی بود برای همدلی و آغاز دوستی آن دو.
کتاب حاضر در تلاش است تا روحیه همدلی و مهربانی را برای کودکان ترسیم کند و آن‌ها را حامی و همدل پرورش دهد.

قدقدقدا و کرم شب‌تاب

معرفی کتاب
خانم مرغه کرم شب‌تاب را به خانه خودش می‌برد تا نور بدهد و لانه‌اش را روشن کند؛ همین که به خانه رسیدند نور کرم شب‌تاب خاموش شد! اما بعد متوجه می‌شود کرم شبتاب فقط زیر گل و گیاهان نور می‌دهد. پس ...

آقا خرسه نمی‌تواند صبر کند

معرفی کتاب
خرسی که منتظر تولد دوستش است، ولی خیلی بی تابی و بی صبری می کند. زمان نمی گذرد. هر کدام از دوستانش مشغول کاری هستند؛ ولی خرس فقط بی صبری می کند و در نهایت بر اثر بی صبری کارها خراب تر هم می شود. در نهایت خودش هم تلاش می کند تا خراب کاری رکه به بار آورده برطرف کند، تا زمان موعد برسد.

آشپزباشی و ملاقه نارنجی و سه داستان دیگر

معرفی کتاب
کتاب حاضر شامل 4 داستان با این عناوین است:«وقتی یلدا آمد»، «کوچک‌ها را دست‌کم نگیر!»، «دوقلوها» و « آشپزباشی و ملاقه نارنجی»
در داستان «کوچک‌ها را دست‌کم نگیر!» کودکان با یک شکارچی آشنا می‌شوند که حیوانات جنگل را شکار می کند. تا اینکه موشی از داخل زمین از اتاقش بیرون آمده و او را کلافه کرده و خوابش را به هم می‌زند. موش او را رها نمی‌کند و نقطه به نقطه اتاقش را سوراخ می کند و سرانجام شکارچی یک تصمیم جدید می‌گیرد...